به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «مسئلهشناسی معنویت در ساحت کاربرد» از پیشنشستهای همایش «معنویتپژوهی» صبح امروز دوشنبه، 24 خرداد، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با ارائه حجتالاسلام والمسلمین مسلم گریوانی، پژوهشگر حوزه و دانشگاه، برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
خدا باطن و حقیقت هر پدیدهای در هستی است. فرض کنید شخصی که در یک سازمان کار میکند از صبح که وارد اداره میشود، ارتباطات و تماسهایی دارد و کار اداریاش را انجام میدهد، اما همواره این پرسش ذهن آن کارمند را مشغول میکند که هدف از کار کردن چیست؟ در ادبیات دینی میگوییم کار برای خداست. در واقع این امر آن را لذتبخش میکند و اگر کار منهای خدا باشد، بیروح و بیمعنا میشود. این معنا در تمام زندگی ما وجود دارد و اگر نباشد زندگی ما فاقد روح و معنا خواهد شد.
معنویت شاخهای از معارف اسلامی نیست، بلکه یک امر و رویکرد باطنی است. از نماز یک ارکان خاص داریم که فقه و شرعیات متولی آن ارکان خاص است؛ مثلا به چه صورت باید نماز را اقامه و قرائت کنید و تلفظ حروف باید به چه شکل باشد؟ موقع نماز نباید چیزی بخورید و لباس شما باید تمیز باشد. اینها شرعیات نماز هستند اما این نماز معنا هم دارد. بنابراین هم نماز شرعی و هم معنوی داریم، یعنی باید متوجه باشیم که در برابر حقیقتی قرار داریم.
ممکن است شما رو به قبله نماز بخوانید اما رو به خدا نماز نخوانید. در واقع معنویت به معنای نماز رو به خداست. معنویت کیفیت نماز و دینداری است. بنابراین در نگرش اسلامی نمیتوانیم معنویت را اولاً خارج از دینداری بدانیم، همانگونه که در غرب تصور میشود؛ ثانیاً برخلاف برخی نظرات بروندینی آن را جزیی از دینداری بدانیم، بلکه معنویت گاهی تمام دینداری و غایت آن و پوشش بر تمام ابعاد دینداری حتی اخلاقیات است. فرض کنید در طول عمرمان روی بهبود خودکمبینی یا ذلت نفس کار میکنیم. در اینجا درخت و نهال کِبر را از خود بیرون و نهال تواضع را جایگزین آن میکنیم اما آیا فقط هدف این است یا این مقدمهای برای قرب انسان به خداست.
اخلاق هم ممکن است منهای معنا باشد و اخلاق منهای خدا هم از سوی برخی افراد دنبال میشود اما علامه طباطبایی تعبیری دارند و میفرمایند که اخلاق و تهذیب نفس با روش توحیدی و معنوی در وجود انسان پدیدار میشود. ایشان حتی به روشهای اخروی همانند بهشت و دوزخ نیز اشاره میکنند اما مهمترین روش، اخلاق و روش توحیدی است. بنابراین معنویت را نه در برابر دینداری و نه جزئی از آن نمیدانیم. خداوند متعال در آیه شریفه 124 سوره طه میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ؛ و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.» کسی که در زندگی فاقد معنا و خدا باشد و به خدا پشت کند دچار زندگی تیره و کورکورانه خواهد شد و در قیامت هم به صورت کور محشور میشود و این نشان میدهد که زندگی دارای معنا همان زندگی با خداست.
زندگی بدون معنا سراسر مسئله است. ما در همه شئون زندگی و ابعاد دینداری، معنویت را امری باطنی میدانیم و این تعریف را هم در برابر خوانشهای بروندینی و برخی خوانشهای دروندینی داریم. برای معنویت کاربردی نیز دو ساحت اصلی در مطالعات علمی داریم که یکی ساحت پاسخگویی و گرهگشایی است. هر علمی شامل اخلاق، روانشناسی، جامعهشناسی و ... دو جنبه نظری و عملی دارد. علوم معمولاً با جنبه نظری خود به انسان تعلیم و با جنبه عملی انسان را پرورش میدهند. معنویت هم وجه نظری و عملی دارد. آیتالله جوادی آملی نیز میگوید که دو بعد انسان شامل انگیزه و اندیشه است که عقل نظری و عملی متولی آنها هستند. اصول و مفاهیم مشتق از معنویت نظری باید به فعالیتهای معنوی انسان تبدیل شوند تا انسان نگرشهای معنوی را در ساحتهای عینی امتداد دهد.
امیرالمؤمنین(ع) در حکمت 125 نهجالبلاغه تعریف و تصویری را از اسلام ارائه میدهند که پیشتر از ایشان هیچ کسی چنین تصویری را ارائه نداده است. ایشان میفرمایند: «لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي؛ الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ؛ اسلام را به گونه اى وصف مى كنم كه كس پيش از من چنانش وصف نكرده باشد: اسلام تسليم است و تسليم، يقين است و يقين، تصديق است و تصديق، اقرار است و اقرار، به جاى آوردن است و به جاى آوردن، پرداختن به عمل صالح است.»
چرا باید در حوزه معنویت کاربردی پژوهش و تأمل کنیم؟ معنویت کیفیت دینداری است و دین با معنویات برجسته میشود. بحثهای معنوی از دهه هشتاد در ایران شکل گرفت اما مؤسسات علمی و دانشگاهی و حوزوی التفات کافی به آن نداشتهاند. در همان زمان موضوع عرفانهای نوظهور همانند ترجمه آثار اوشو یا عرفان حلقه در همین ایام آغاز شد، اما از جنبههای علمی و فرهنگی به معنویت نپرداختهایم، بلکه صرفاً با آنها مقابله کردهایم. لذا عرفانهای نوظهور در کشور ما تبدیل به یک مسئله شد و الان هم مسائل معنوی در کشور ما حرف اول را میزند و با انبوهی از مسائل اخلاقی و فرهنگی و معنوی مواجه هستیم، در حالی که اگر با نگاه معنوی به دین ورود میکردیم، با این مسئله مواجه نبودیم.
در مسئله حجاب به چه علت یک دختر میگوید که حجاب نباید اجباری باشد؟ حجاب یک آموزه شرعی و واجب دینی است اما حیا و عفت امری اخلاقی است. ما مسئله حجاب را برجسته کردیم اما توجه چندانی به عفت و حیا نداشتیم و چون دختر ما حجاب را از یک امر درونی و معنوی آغاز نکرد و صرفاً میشنید که باید حجاب داشته باشد باعث شد احساس کند که میخواهیم حجاب را تحمیل کنیم. لذا اسم آن را حجاب اجباری گذاشتند.
در بسیاری از موارد شاهد فحاشی و بددهانی حتی از سوی دینداران هستیم و در فضای مجازی مراجعه این موضوع را میبینید. موارد دیگر همانند بیماریهای روانی، میل به تجرد، کاهلی، فقدان مسئولیتپذیری، شهوتگرایی پنهان و آشکار در جامعه، نبود نظم و انضباط اجتماعی، دینداریِ سکولار و ... از دیگر مشکلات جامعه ماست که به دلیل کمتوجهی به معنویت رواج یافتهاند. پس نیازمند طرح مسئله معنویت مخصوصاً در عرصه کاربردی هستیم، از جمله معنویت در ساحت فرد، خانواده، اجتماع، فرهنگ و هنر، مدیریت و سیاست. در سطح فردی مسئلههای معنویت شامل نگرشها، گرایشها، مهارتها و توانشها هستند. مهمترین مسئله معنویت کاربردی حضور خدا در زندگی است. این حضور در نگرش و بینش چگونه باشد؟ آیا نباید پژوهش و تأمل کنیم.
معنویت کاربردی در ساحت فرد به ویژه در عرصه نگرشها بسیار جامع است و میتوانیم موضوع حضور خدا در زندگی را مطرح کنیم. قرآن هم آن را مطرح کرده اما ما به اندازه کافی پژوهش نکردهایم. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: « لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛ خدا دوست نمیدارد که کسی به گفتار زشت (به عیب خلق) صدا بلند کند مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که خدا شنوا و داناست»(نساء/ 148). خداوند تأکید کرده که خوش ندارد کسی صدایش را بلند کند، مگر در جایی که به طرف ظلم و ستم شده باشد و صدایش به جایی نمیرسد. در نگرشهای معنویت میتوانیم مسائلی نظیر خودیابی، خودشناسی و معرفت نفس، انسان کامل و موانع سلوک را نیز مطرح کنیم.
انتهای پیام