تعریف مولانا از انسان کامل
کد خبر: 3984847
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۹
نخستین همایش ملی «قرآن و انسان مدرن» / ۱۲

تعریف مولانا از انسان کامل

عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد با پرداختن به تعریف مولانا از انسان کامل، بیان کرد: مولانا انسان کامل را به خردسالی تشبیه می‌کند که مانند مؤذن راست‌گفتار و واقف اسرار الهی در بشر هستند.

نخستین همایش ملی «قرآن و انسان مدرن» با حضور دانشگاهیان و قرآن‌پژوهان از سراسر کشور در بستر فضای مجازی و با میزبانی دانشگاه شهرکرد برگزار شد.

ولی‌الله نصیری، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد، در این همایش در مقاله‌ای به «رابطه انسان کامل با وحی و الهام از دیدگاه مولانا» پرداخت و با اشاره به اینکه آثار مولانا به‌ویژه مثنوی معنوی منظومه‌ای سراسر عارفانه است، اظهار کرد: مولانا روح انسان را به نور و جسم او را به چراغ تشبیه می‌کند، هرچند چراغ‌ها ممکن است از حیث شکل، رنگ و اندازه متفاوت باشند ولی اندازه همه یکی است و نورهای همه آن‌ها به هم آمیخته می‌شود و کثرت از میانشان بر می‌خیزد. آنچه تفرق و پراکندگی است از نور نیست بلکه از شکل و اندازه چراغ‌ها است، در وجود آدمی نیز کثرت از جسم اوست نه روح انسانی که همه باهم متحدند.


بیشتر بخوانید:


وی ادامه داد: مولانا خلق جهان را به سه گروه حیوان، انسان و مَلک تقسیم می‌کند و روح انسان را نیز دو قسم می‌داند، نخست ارواحی که از معرفت بهره‌ای نبرده‌اند و دوم، ارواحی که ابواب معرفت برایشان گشوده شده است. دسته دوم که همان ارواح انبیا و اولیای الهی هستند، دارای روح کاملند و از تشتت و تفرقه و کثرت در امان هستند.

نصیری با پرداختن به تعریف مولانا از انسان کامل، بیان کرد: مولانا انسان کامل را به خردسالی تشبیه می‌کند که مانند مؤذن راست‌گفتار و واقف اسرار الهی در بشر هستند. آنان هدیه خداوند به بشریت هستند و چون از حق وحی و الهام می‌یابند، از هر گونه خطا و اشتباه مصون هستند. یکی از شاعرانه‌ترین تشبیهات مولانا تشبیه انسان کامل به نی و چنگ و سرنا است که خوش‌ندا هستند و در دست نوازنده الهی و مطرب عشق به ترنم در می‌آیند.

وی تصریح کرد: مولانا همچنین انسان کامل را به ستارگانی تشبیه می‌کند که هدایتگر انسان‌های سرگشته وادی حقیقت هستند؛ لذا انسان‌ها باید مطلع و پیرو ارشادهای آنان باشند. انسان کامل به دریای علم و رحمت الهی متصل است بنابراین دعوتشان که مردم را به جانب پروردگار فرا می‌خوانند، از روی مشاهده و الهام است. مولوی هر چند مکاشفات و الهامات و احوالات اولیای دین را از مقوله وحی می‌شمارد، اما به تأثیر از مفاد آیات قرآن برای وحی انواع و مراتبی قائل است؛ او در نهایت، عالی‌ترین و تجریدی‌ترین مرتبه وحی را متعلق به انبیای عظام می‌داند.

این مدرس دانشگاه با تأکید بر ابعاد الهی روح بشر، بیان کرد: از نظر مولانا، داستان پیامبران حادثه‌ای تاریخی نیست که تنها یک بار رخ داده باشد، بلکه این حوادث در وجود هر فردی در هر دوره‌ای و در هر مکانی تکرار می‌شوند؛ هر انسان با توجه به دارا بودن دو بُعد الهی و بشری، عرصه درگیری و جدال دو نیروی خیر و شر در وجود خویش است.

نصیری بیان کرد: تعظیم و ارادت زایدالوصف مولوی نسبت به پیامبر اسلام(ص) در جای‌جای آثارش گویای آن است که این شاعر عرفانی ایشان را حد اعلای مقام بشری می‌داند که کسی قادر به دستیابی به جایگاهش نیست؛ مولوی قائل به این نکته است که روح محل نزول وحی الهی لطیف‌تر و مجردتر از عقل است، زیرا این روح امری غیبی و از جان ماوراءالطبیعه است.

انتهای پیام
captcha