بابک سپهریاننسب، عضو هیئت علمی گروه زمینشناسی و منابع آب دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: عموم بارشها در کشور ما از جبهههای غرب به شرق است، یعنی از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه و روی دو یال انجام میشود، یال غربی زاگرس و یال شمالی البرز. این ارتفاعات بهگونهای است که مثلاً در البرز، ابرها از یک جایی به بعد اصلاً به داخل فلات ایران نفوذ نمیکنند و در مورد زاگرس نیز همینطور است و حجم زیادی از ابر را میگیرد. بارشی که انجام میشود، به دو صورت باران و برف است. باران به روانآب تبدیل میشود و به جای اینکه به فلات مرکزی ایران بیاید، به سمت غرب و کشور عراق و خلیج فارس میرود. بارشها در دامنههای شمالی البرز نیز وارد دریای کاسپین میشود که نتیجه آن، تداخل با آب شور و از دست رفتن این بارشهاست.
وی افزود: ایرانیان قدیم این مسئله را میدانستند و مهندسی بسیار عالی قنات را اجرا میکردند، یعنی آب را از 70 تا 100 کیلومتر از زیر زمین به جایی بر روی زمین میآوردند که قابل استفاده باشد. اگر بخواهیم این آب را با تکنولوژی جدید یعنی کانال انتقال دهیم، حجم زیادی از آن تبخیر میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: اتفاقی که افتاد، این بود که ما در چند دهه گذشته به علم بها ندادیم و تصمیمات احساسی گرفتیم. هیچ کشوری در همه زمینهها نمیتواند و اصلاً عقلانی نیست که بخواهد خودکفا شود. هر کشوری یک سری پارامترها دارد که باید از آنها استفاده کند و یک سری پارامترها را ندارد که باید با دنیا تعامل کند و خردورزی داشته باشد و از این طریق، نیازهایش را برآورده کند، ولی ما بعضاً تصمیمات احساسی گرفتیم و فکر کردیم در همه زمینهها باید خودکفا شویم، آن هم با تولیدی که از طریق روشهای سنتی انجام میشود. در ژاپن، با گلخانههای فوق مدرن که کمترین میزان آب را مصرف میکنند، بهترین برداشتها انجام میشود، ولی ما با روشهای سنتی، بیحد و مرز و یک سری قیاسها و دلایل نادرست کار کردیم، مثلاً اینکه یک درخت پسته کمتر از یک درخت گردو آب نیاز دارد، درست است، ولی تعداد زیادی درخت پسته به آب زیادی نیاز دارد. در واقع، چنین طرحهایی را بیمحابا گسترش دادیم، بدون اینکه به عاقبت کار فکر کنیم.
سپهریاننسب ادامه داد: آب باران، آب جاری است، مثل حساب جاری در بانک، ولی مشخص است که با آن چه کردیم؛ برای نمونه، میتوان به وضعیت زایندهرود و دریاچه ارومیه اشاره کرد، یا مثلاً سیبهایی که در استانهای آذربایجان شرقی و غربی روی دست کشاورزان ماند و دور ریخته شد، یا هر محصول کشاورزی دیگری که دور ریخته میشود، در واقع آبی است که از دست میرود.
وی اضافه کرد: از طرف دیگر، بارشهایی که بهصورت برف بود، آرام آرام داخل زمین فرو میرفت و به سرمایه تبدیل میشد، مثل حساب سرمایهگذاری. در این مورد نیز ایرانیان قدیم به خوبی محاسبه میکردند که چگونه باید از حساب بلندمدت برداشت شود، ولی ما در طول 40 سال گذشته در این خصوص، بدون اینکه چیزی به بانک بدهیم، مدام از این حساب سرمایهگذاری برداشت کردیم و اکنون به جایی رسیدهایم که سطح آب در بسیاری از استانها، دهها متر پایین رفته و اتفاقی که دارد میافتد، اینکه دشتها در حال فرونشست است. در صورت فرونشست، حتی اگر بعداً اقلیم عوض شد و آب زیادی وجود داشت، جایی نیست که این آب در آن ذخیره شود. مثل این است که حساب خود در بانک را ببندیم. وقتی دشتها فرونشست کند، دیگر فضای خالی وجود ندارد که آب در آن ذخیره شود و این دیگر درستشدنی نیست؛ صرفنظر از اینکه شهرهایی مثل اصفهان ساختار تاریخی و بافت هویتی دارند و فرونشست میتواند تهدیدی برای میراث تمدنیمان باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: با روشی که ما داریم پیش میرویم، مثل اینکه بارها باید چیزی را با آب بشوییم، منابع آب فلات ایران پاسخگوی جمعیت موجود در این منطقه نخواهد بود، بنابراین رفتارهای وسواسگونه و مدیریتها باید عوض شود. زمانی برف زیادی میبارید و اکنون باران زیادی میبارد. باران امروز هست و فردا نیست، پس ناگزیر به سدسازی هستیم. این نظر شخصی من است و شاید اشتباه باشد. زمانی میگفتند ساختن سد بد است، چون در آن زمان بد بود، ولی اکنون باید آب باران را نگه داریم، یعنی آبی که امروز میآید و فردا به خلیج فارس میرود؛ این آب باید به فلات مرکزی ایران برگردد.
وی افزود: در فلات مرکزی ایران، برای نمونه، شهرهای اطراف اصفهان مثل بهارستان، فولادشهر و شاهینشهر را در نظر بگیرید، جمعیت اینها غیربومی است و همه از آب زایندهرود استفاده میکنند. سهم آب این جمعیت کجاست؟ این آب باید به استان اصفهان بیاید. آیا باید از طرح انتقال حوضه استفاده کرد؟ محیطزیست در اینجا ایراد میگیرد، بماند که محیطزیست برای طرح انتقال آب بن به بروجن ایراد نمیگیرد، ولی به طرح بهشتآباد ایراد میگیرد و معلوم نیست چرا اینطور عمل میکند. پیشنهاد من، طرح انتقال آب نیست، بلکه طرح انتقال سیلاب است. باید بتوانیم سیلابها را مدیریت کنیم. میلیاردها متر مکعب آب شیرین در سیلاب دو سال پیش و امسال در خوزستان و خرمآباد وارد خلیج فارس شد و ما از آن طرف میخواهیم آب شور را تصفیه کنیم و به فلات مرکزی ایران بیاوریم. با نمکهای این آب میخواهیم چه کار کنیم؟ اگر در خلیج فارس یا در خشکی بریزیم، اکوسیستم هر دو را از بین میبرد.
سپهریاننسب اظهار کرد: برای عملیاتی شدن طرح بهشتآباد، حتی اگر اجازه ورود آب کارون را به این طرح نمیدادند، اشکالی نداشت و کافی بود آب سیلابها وارد آن شود، یعنی به محض اینکه کارون حالت سیلابی پیدا میکرد، استندبای وارد مدار میشد. در این صورت، هم میلیونها متر مکعب آب به داخل فلات مرکزی ایران میآمد و هم خانههای مردم در خرمآباد و خوزستان زیر آب نمیرفت. ما باید از این شبکههای انتقال سیلاب داشته باشیم که استندبای باشند، یعنی بلافاصله وارد مدار شوند، چون سیلاب امروز که بیاید، فردا همه جا خشک است. بنابراین، این سیلابها را باید مدیریت کرد.
وی ادامه داد: در شهرهای ایران وقتی باران میبارد، در کوچهها و معابر مقدار زیادی آب جمع میشود و این آب همینطور میماند و تبخیر میشود و ریزگردهای موجود در هوا را با خودش به روی زمین میآورد و وارد تنفس افراد میشود. این در حالی است که ما پیشینه عجیب قنات و چاه را داریم. میتوان طرحی را بهصورت پایلوت مثلاً در اصفهان اجرا کرد، مبنی بر اینکه هر کوچهای حداقل سه حلقه چاه داشته باشد. این چاهها مثل بانک عمل میکند، آب داخل زمین میرود و در تابستان از آن برداشت میکنیم. فایده دیگرش این است که آب در کوچهها و معابر جمع نمیشود. من اسم این طرح را «زهکش شهری» میگذارم، با این کار میتوان میلیونها متر مکعب آب را به زمین رساند تا در تابستانها، شهرداری برای آبیاری درختان از این آب استفاده کند. در اصفهان وقتی بارندگی میشود، میتوان آب باران را به داخل مادیها هدایت کرد تا وارد آبهای زیرزمینی شود. مدیریت منابع آب نیازمند اصلاح است، وقتی در بالادست رودخانه زایندهرود این همه آب پمپاژ میشود، جلوی این پمپاژها باید گرفته شود.
بیشتر بخوانید:
این استاد دانشگاه بیان کرد: از یک طرف میگویند آب نیست، اگر اینطور است، چرا طرح طوبی در چهارمحال و بختیاری دارد اجرا میشود؟ از طرف دیگر میگویند درخت بادام آب نیاز ندارد، در صورتی که درخت بادام اگر بیشتر از برنج نیاز به آب نداشته باشد، کمتر از آن هم نیاز ندارد، چون برنج 60 تا 70 روز آب نیاز دارد، ولی بادام 365 روز آب میخواهد. برنجی که کنار زایندهرود کاشته میشود، آب آن داخل زمین میرود و وارد آب زایندهرود میشود، ولی آبی که برای آبیاری درختهای بادام روی کوه پمپاژ میشود، دیگر به زایندهرود برنمیگردد و این انتقال آب بیرون از حوضه است.
وی تصریح کرد: درست است که اقلیم عوض شده و مشکل کمبود آب داریم، ولی رفتار و فرهنگ مردم در استفاده از آب باید عوض شود، واقعاً آب وجود ندارد. برای شستن ظروف از مایع ظرفشویی استفاده میکنیم، ولی برای شستن میوه که از این مایع استفاده نمیکنیم، بنابراین میتوانیم آب آن را برای گلها کنار بگذاریم. در واقع، تک تک رفتارهایمان را باید تغییر دهیم.
سپهریاننسب با تأکید بر اینکه در بالادست و پاییندست رودخانه زایندهرود نیز راههای توسعه باید تغییر کند، گفت: در چهارمحال و بختیاری، مدام درخت بادام و گردو کاشته میشود که به آبدهی زیاد نیاز دارد. چرا این اتفاق میافتد؟ چون افراد به شغل نیاز دارند، ولی سند توسعه پایدار و آمایش سرزمین برای ایجاد شغل در این منطقه، بر اکوتوریسم و تولید گیاهان دارویی، عسل و مشتقات آن تأکید میکند. گیاهان دارویی، گیاهان علفی هستند و به خاک و آب نیاز ندارند. اگر هموطنان ما در این منطقه به جای اینکه این گیاهان را از ریشه بکنند، توسط فارغالتحصیلان کشاورزی برای کاشت و برداشت گیاهان دارویی آموزش ببینند و یک کارخانه هم برای گرفتن اسانس این گیاهان در آنجا احداث شود، درآمد زیادی نصیب آنها میکند. همینطور عسلی که از گیاهان دارویی به دست میآید، میتواند به چندین نوع محصول دیگر تبدیل شود. همه اینها ارزش افزوده و اشتغالزایی ایجاد میکند، باعث آلودگی هوا نمیشود و به آب هم نیاز ندارد، ولی وقتی صحبت از تولید میشود، روی فولاد و پتروشیمی دست میگذاریم که نهایت آلودگی را دارند.
وی اضافه کرد: ما در مدیریت منابع آب، نه از دانش و تجربه گذشتگان خود استفاده میکنیم و نه از علم و دانش روز. برنامهای در شبکه مستند صداوسیما نشان میداد که در شهر توکیوی ژاپن، سامانهای در زیر زمین طراحی شده که تمام آب باران در آنجا جمع میشود و بعد برای آبیاری درختان مورد استفاده قرار میگیرد؛ یا در مالزی، یک ابرتونل در زیر شهر کوالالامپور طراحی شده که تمام آب سیلاب را کنترل و مدیریت و به سمت مزارع کشاورزی هدایت میکند، چون قبلاً سیلابهای ناشی از طوفانهای قارهای میلیاردها دلار خسارت به این شهر وارد میکرد. این یعنی قطره قطره آب مهم است، ولی ما هنوز معنا و مفهوم آب را درک نکردهایم. یک بار، یکی از مسئولان میگفت در جزیرهای در اقیانوس آرام برای آشامیدن از آب باران استفاده میشود، پس ما هم آب باران را برای آب شرب تهران جمع کنیم. این در حالی است که آب باران در تهران آلودگی زیادی با خود دارد، ولی آن جزیره در اقیانوس آرام هوای تمیز دارد که میتواند از آب باران برای آشامیدن استفاده کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: دانش باید به درستی استفاده شود، اگر از آن ناقص استفاده کنیم، مثل سرطان میشود. برای عملیاتی کردن یک ایده، باید ببینیم بستر آن در کشور ما فراهم است یا نه. میخواهیم اشتغال ایجاد کنیم، ولی سراغ صنایع فولاد میرویم که آببر بوده و این صنایع در یزد، کرمان و اصفهان واقع شده است. اگر قرار باشد در اصفهان اشتغال ایجاد کنیم، میتوانیم فناوری اطلاعات، صنایع دستی و گردشگری را توسعه دهیم.
وی بیان کرد: مردم دارند کمبود آب را باور میکنند، چنانکه گزارشهای مردمی در خصوص مصرف بیرویه آب بیشتر شده است، یعنی آرام آرام این حساسیت دارد به وجود میآید، ولی رسانهها و سایر مراجع تأثیرگذار نیز باید وارد صحنه شوند. اگر همینطور پیش برویم، ایران در سال 2050 مثل سومالی میشود. جنگلهای زاگرس را تخریب میکنیم که به زغال بلوط تبدیل شود و با آن کباب بپزیم یا قلیان بکشیم. این جنگل است که رطوبت را نگه میدارد. جنگلهای هیرکانی شمال را از بین میبریم تا ویلا بسازیم. هر جا خوش آب و هوا باشد، میخواهیم در آنجا ویلا بسازیم، اگر همه بخواهند ویلا بسازند که هیچ آب و هوای خوبی باقی نمیماند.
سپهریاننسب ادامه داد: اگر به گردنه حیران بین آستارا و اردبیل بروید، نیاز نیست کسی به شما بگوید که اینجا مرز میان ایران و جمهوری آذربایجان است، خودتان متوجه میشوید، چون سمت جمهوری آذربایجان پوشیده از درخت و این سمت، پر از ویلا است، یعنی درختهایی که به ویلا تبدیل شده و به همین دلیل است که دریاچه ارومیه از بین میرود، ولی دریاچه وان در ترکیه که با دریاچه ارومیه شاید 70 کیلومتر فاصله هوایی دارد، باقی میماند. وضعیت این دریاچهها نشاندهنده مدیریت منابع آب است. ما درختان را داریم از بین میبریم، آن وقت میگوییم چرا بارندگیها مثل قبل نیست. ما باید این را درک کنیم که فقط یک کره زمین وجود دارد، نه دو تا، میلیاردها کهکشان وجود دارد که ممکن است در هر کدام از آنها صدها کره مثل زمین وجود داشته باشد، ولی انسان کی میتواند به آنها دست پیدا کند؟
وی اضافه کرد: در همایشها، جلوی مسئولان یک بطری آب میگذارند که مقداری از این آب را مصرف میکنند و بقیهاش دور ریخته میشود. موقع ناهار، یک بطری دیگر جلوی آنها میگذارند و دوباره همین کار تکرار میشود. من در بسیاری از همایشهای بینالمللی در کشورهایی که آب زیادی دارند، شرکت کرده و دیدهام یک پروفسور دانشگاه، یک مسئول و حتی بالاترین مقام آن کشور بطری آبی را که برایشان آورده میشود، برمیدارند و تا وقتی خالی نشود، دور نمیاندازند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: راهکار این است که صنعت آب را به دست مهندسان و متخصصان منابع آب بسپاریم، یک کمیته تشکیل دهیم و حوضهای نگاه کنیم. ما تنها کشور در دنیا هستیم که آب را استانی میبینیم. رود دانوب در اروپا از 10 کشور عبور میکند و هیچ مناقشهای هم راجع به آن وجود ندارد، ولی در کشور ما اگر یک لیتر آب بخواهد از جایی به جای دیگر برود، مثل انتقال آب کارون به اصفهان، آن وقت فریاد همه بلند میشود، ولی از آن طرف، این را در نظر نمیگیرند که سالیانه یک و نیم میلیارد متر مکعب آب از سمیرم اصفهان به کارون میرود و سالیانه 700 هزار متر مکعب آب از فریدونشهر به رود دز میریزد.
انتهای پیام