آسیب نگاه غیرنظام‌وار به آیات قرآن
کد خبر: 4016442
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۵
آیت‌الله علیدوست بیان کرد:

آسیب نگاه غیرنظام‌وار به آیات قرآن

آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست ضمن اشاره به شرایط تفسیر قرآن، یکی از شرایط را نگاه نظام‌وار به آیات قلمداد کرد و گفت: ما باید کل دین را و کل قرآن را نظام‌وار مطالعه کنیم یعنی وقتی انسان می‌خواهد چیزی را به قرآن نسبت دهد همه ادله را ببیند.

آیت الله ابوالقاسم علیدوست

به گزارش ایکنا، هفتمین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز در فضای مجازی برگزار شد.

متن جلسه را در ادامه می‌خوانید.

وارد مسئله پنجم یعنی شروط تفسیر شدیم و تاکنون دو مورد از شرایط تفسیر را بیان کردیم. مورد اول داشتن علوم و ابزارهای لازم بود. مورد دوم داشتن مبنا بود، یعنی انسان نسبت به مسائل ادبیات، سیاق، اسباب نزول، شأن نزول و ... دارای مبنا باشد. هفته گذشته راجع به سیاق صحبت کردم منتهی در آخر بحث این نکته مطرح شد وقتی بحث سیاق مطرح می‌شود معنایش این است که مفسر قبل و بعد آیه را نگاه کند، گاهی کل سوره را ببیند و به صورت جزئی به آیات نگاه نکند. از طرفی به ما گفتند «اﻟﻌﺒﺮة ﺑﻌﻤﻮم اﻟﻮارد ﻻ ﺑﺨﺼﻮص اﻟﻤﻮرد»، یعنی میزان و معیار فهم در قرآن و روایات این است که وارد را نگاه کنید، نه خصوص مورد را. ممکن است مورد راجع به شخص خاصی باشد ولی آیه نمی‌خواهد راجع به آن شخص خاص صحبت کند. اینجا باید مدیریت شود، یعنی یک محقق و باحث بتواند هم سیاق را فراموش نکند و هم مبتلا به نقض این قانون نشود.

من یک نشانه برای شما می‌گویم. گاهی وقت‌ها سیاق داریم ولی آیه توان شمول دارد، مخصوصا اگر آیه یک مسئله عقلی را بیان می‌کند. وقتی آیه می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» هرچند سیاق داشته ولی آیه توانایی دارد از آن عموم استفاده شود. اگر سیاق، توان عموم را از آیه گرفت، دیگر استفاده عموم سخت است.

نقش شأن نزول در برداشت و تفسیر آیات

یکی دیگر از مسائلی که مفسر باید رعایت کند و در مورد آن مبنا داشته باشد توجه به اسباب نزول و شأن نزول است. خیلی وقت‌ها افراد این دو کلمه را مرادف می‌گیرند ولی اگر بخواهند دقیق‌تر صحبت کنند می‌گویند شأن نزول اعم از سبب نزول است. شأن نزول مناسبت با نزول است، ولو بعد از نزول آیه باشد ولی سبب نزول؛ حادثه باعث نزول آیه است. خیلی وقت‌ها شأن نزول، به حادثه سبب نزول آیه گفته می‌شود. بحث این است شأن نزول و سبب نزول بر آیه تاثیر می‌گذراد یا نه.

من یک آیه برایتان می‌خوانم: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ». برخی از این آیه برای اثبات حرمت غنا استفاده کردند. این آیه شأن نزول دارد. شخصی به نام نضر بن حارث بود که تاجر بود و با ایران ارتباط داشت. وقتی به ایران می‌آمد قصه‌های پادشاهان ایران را می‌شنید و وقتی به مکه برمی‌گشت، به مردم مکه می‌گفت نمی‌خواهد به آیات قرآن گوش کنید، به جایش من از اساطیر ایران برایتان می‌گویم. آیه نازل می‌شود «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ». اگر ما شأن نزول آیه را نگاه کنیم، می‌بینیم که نضر بن حارث حدیث لهو می‌آورد، هدفش هم این بود مردم از قرآن فاصله بگیرند و قرآن را مسخره کند. اگر این شأن نزول را در نظر بگیریم، دیگر نمی‌گوییم با محتوای غنا کار نداریم. باز اینجا خیلی باید دقت کرد که اگر آیه امکان عمومیت دارد آن را تعمیم دهیم و هم غافل از شأن نزول و سبب نزول نباشیم.

مطالعه نظام‌وار آیات قرآن

سراغ شرط سوم می‌رویم. شرط سوم مطالعه نظام‌وار آیات است. ما باید کل دین را و کل قرآن را نظام‌وار مطالعه کنیم یعنی وقتی انسان می‌خواهد چیزی را به قرآن نسبت دهد همه ادله را ببیند. اگر نبیند داستان همان دزد زمان امام صادق(ع) می‌شود که انار را می‌دزدید و صدقه می‌داد. اگر هر فقیهی و هر مفسری به مطالعه نظام‌وار توجه نکند داستان همان قصه دزد انار می‌شود. گاهی اوقات از سیمای جمهوری اسلامی یک چیزهایی را نقل می‌کنند که من احساس می‌کنم دارد غیر نظام‌وار به مسائل نگاه می‌شود. پس مفسر هم باید همه ادله را ببیند و هم سیستمی ببیند.

ممکن است یک کسی سی جلد وسائل الشیعه را ده مرتبه خواهنده باشد اما نگاه سیستمی نداشته باشد یعنی توجه نمی‌کند شارع چقدر دقیق احکام را تنظیم کرده است. به عنوان مثال، شارع به جامعه عفیف معتقد است. عفت جامعه اقتضا می‌کند زن در دست و پا نباشد. این نظر اقتضا می‌کند اسلام بار اقتصادی را از دوش زن بردارد. بعد در تقسیم ارث می‌گوید ارث زن نصف مرد است یا دیه زن نصف مرد است. دیه که قیمت انسان نیست و الا چرا دیه یک پیامبر با جنین برابر است.

شرط چهارم این است که مفسر به آیات سوبسید ندهد و کلماتی را در تقدیر نگیرد یا برخی کلمات را زائد نداند. مثلا قرآن می‌فرماید: «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ». آیه می‌فرماید نیکی کسی است که به خدا ایمان آورده است. برخی مفسرین گفتند معنا ندارد آیه بگوید «نیکی کسی است» لذا بهتر است یک کلمه «ذا» را مقدر بگیریم و بگوییم «لکن ذا البر». خب قرآن می‌توانست بفرماید «لکن ذا البر» ولی آیه می‌خواهد بگوید اگر ایمان به خدا در جانت بنشیند تبدیل به نیکی می‌شود، نه اینکه اتفاقی ایمان بیاوری و بعد فراموش کنی.

انتهای پیام
captcha