دانستن غیب هنر نیست/ ماجرایی آموزنده از سیدابوالحسن اصفهانی
کد خبر: 4027522
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۷
سیدمجتبی حسینی بیان کرد:

دانستن غیب هنر نیست/ ماجرایی آموزنده از سیدابوالحسن اصفهانی

سیدمجتبی حسینی ضمن تفسیر سوره رعد بیان کرد: ممکن است یک کسی یک چیزی بداند ولی این کرامت نیست. کرامت این است دروغ نگویی، بر نفست غلبه کنی ولی ما چون عوام هستیم دنبال مطالب ژورنالیستی هستیم.

سیدمجتبی حسینی

به گزارش ایکنا، جلسه ششم تفسیر قرآن سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر و مفسر قرآن شب گذشته نوزدهم دی‌ماه با محوریت سوره رعد برگزار شد.

حسینی در این جلسه به تفسیر آیات هشتم و نهم سوره رعد پرداخت. خداوند متعال در این آیه می‌فرماید: «اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ؛ خدا مى‌داند آنچه را كه هر ماده‏‌اى [در رحم] بار مى‏‌گيرد و [نيز] آنچه را كه رحم‌ها مى‌‏كاهند و آنچه را مى‏‌افزايند و هر چيزى نزد او اندازه‏‌اى دارد داناى نهان و آشكار [و] بزرگ بلندمرتبه است».

گزیده متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

در قرآن مکرر به علم خدا اشاره شده است. آنقدر شنیدیم خدا عالم است که برای‌مان سوال شده است چرا اینقدر در قرآن بر این مسئله تاکید می‌شود که خداوند عالم است. یک دلیلش این است که بسیاری مواقع حواسمان نیست خدا عالم است. می‌دانیم خدا عالم است ولی حواسمان نیست. مثلا بعضی وقت‌ها انسان یک کلید دستش هست ولی حواسش نیست و دنبال آن می‌گردد. البته دلیلش فقط این نیست و این حواس‌پرتی حالت دیگری هم پیدا می‌کند.

در سوره بقره می‌خوانیم آیا نمی‌دانید خدا می‌داند. این سوال ما را هشیار می‌کند که در اینجا نکته‌ای وجود دارد. انگار انتظار غیر این نیست، ولی شما یک مشکلی دارید. من در ذیل این آیه اشاره کردم گاهی انسان به لوازم اعتقاداتش متوجه نیست. منظور از لوازم چیزهایی است که لازمه و وصل به اعتقادات است. اگر بنده معتقدم در این خانه آتش فوق‌العاده زیادی روشن است لوازمش این است که بدانم اینجا گرم است. گاهی ما اعتقاد داریم ولی لوازمش را نداریم. مثلا خدا را قبول داریم ولی لوازمش را قبول نداریم یا رها کرده‌ایم لذا مدام خدا باید ما را متوجه کند. سومین نکته این است که خداوند با همین گفتن مکرر، یک اتفاق جدیدی در ما ایجاد می‌کند. به همین خاطر در موارد مختلف از علمش صحبت می‌کند. خدا نیاز ندارد علم خودش را یادآوری کند، ما نیاز داریم.

«اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ»

«انثی» یعنی مونث. ما در جلسات گذشته به بحث زوج اشاره کردیم و گفتیم زوج یعنی دوتایی. زوج‌ها یک همپوشانی تکمیلی دارند و مکمل همدیگر هستند. وقتی می‌گوییم چیزی زوج است معنایش این نیست که فقط دو تا هستند، بلکه مکمل هم هستند. بنابراین یکی مونث می‌شود، یکی مذکر می‌شود. اگر دو مذکر کنار هم باشند تعبیر زوج را برای آنها به کار نمی‌بریم. تعبیر زوج درباره سایر موجودات از جمله گیاهان هم استفاده می‌شود. در آیه قرآن هم می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْ».

ما معمولا زوج را مقدمه ثمر دادن می‌دانیم که درست هم هست چه در انسان چه در حیوان و چه در گیاه. اینکه چیزی ثمره‌ای داشته باشد منوط به زوجیت است. در این آیه می‌فرماید در ثمرات هم زوجین قرار داده است یعنی نه تنها خود اینها محصول زوجیت است، بلکه خط تمام نشده است و خود ثمره زوجیت جدیدی را تولید می‌کند. در این زوجیت عده‌ای انثی می‌شوند که ثمره را حمل می‌کند. هر انثایی یک چیزی را حمل می‌کند و حملی دارد، یا بالقوه یا بالفعل و اگر شما حمل بخواهی باید سراغ انثی بروی.
نکته بعد اینکه درست است ارحام این کار را کرده است و فاعل «وَمَا تَغِيضُ وَمَا تَزْدَادُ» ارحام است، ولی می‌فرماید: «وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ». اینها قواعد فیزیک قرآنی است. این عالم عالمی است که هر چیزی حساب و کتاب دارد. مقدار از قدر است. ما قدر را اندازه معنا می‌کنیم ولی قدر فقط کمّی نیست و نوعی ملاک اندازه‌گیری خاص خود است. در نزد خدا کمیت معنا ندارد. وقتی می‌گوید «وَ مَا تَغِيضُ وَ مَا تَزْدَادُ» صحبت از ارحام می‌کند. در زمین اینطوری است ولی در عالم بالا دیگر متر و کمیت وجود ندارد.

«عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ»

تمام علوم ما اگر درست باشد جزء «شهادت» است ولی این عالم یک غیبی هم دارد که بزرگتر از عالم شهود است. خزانه عالم شهود در عالم غیب است. معمولا یک تقسیم‌بندی در این زمینه مطرح می‌کنند؛ می‌گویند ما یک غیب نسبی داریم، یک غیب مطلق داریم. غیب مطلق برای همه افراد غیب است مثل قیامت ولی غیب نسبی این است که شاید چیزی امروز برای شما غیب باشد ولی فردا برایتان غیب نباشد. شاید چیزی برای اهل بیت(ع) غیب نباشد ولی برای ما غیب باشد.

دانستن غیب هنر نیست. خود پیامبر(ص) هیچ وقت ادعا نکرد من غیب می‌دانم البته انکار هم نکرد. اگر می‌خواهید به خاطر علم غیب داشتن کسی، مرید او شوید، بدانید دارید از شیطان پیروی می‌کنید. یک کسی نیمه شب خواست به حرم امیرالمومنین(ع) برود، دید آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی هم به حرم می‌رود. پشت سرش رفت، دید در حرم بسته است و ایشان پشت در شروع به نماز خواندن کرد. آن آقا جلو رفت و به سیدابوالحسن اصفهانی گفت من شنیدم برخی اینجا می‌آمدند، ذکری می‌گفتند در باز می‌شد. ایشان گفت ما هم بمیریم این حرف‌ها را پشت سرمان می‌زنند. این خیلی آموزنده است. ممکن است یک کسی یک چیزی بداند ولی کرامت نیست. کرامت این است دروغ نگویی، بر نفست غلبه کنی و ... . کرامت اینها است ولی ما چون عوام هستیم دنبال مطالب ژورنالیستی هستیم.

انتهای پیام
captcha