نگاه ساختارگرایانه به دین چه مزایایی دارد؟
کد خبر: 4058889
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۵
کریم خانمحمدی پاسخ داد؛

نگاه ساختارگرایانه به دین چه مزایایی دارد؟

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم بیان کرد: ما گاهی نگاه بخشی‌نگرانه به دین داریم در حالیکه باید کلیت دین را بفهمیم چون ما حکومت اسلامی داریم و باید نظام‌سازی کنیم لذا باید کلیت دین را بفهمیم. ویژگی مهم ساختار‌نگری این است از سطح به عمق می‌رود و به خوبی اهداف عبادات را برای ما روشن می کند.

کریم خانمحمدی

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «ساختار دین از منظر آیات و روایات شیعی» امروز یکشنبه اول خردادماه از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین کریم خانمحمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.
در ادامه گزیده سخنان وی را می‌خوانید:  
 
ایده بنده این است که دین دارای یک نظام‌واره و ساختار است و این نظام‌واره، اجزا و عناصری دارد که هرکدام کارکردی دارند و در نهایت هرچند نمی‌توان کارکرد تک‌تک اجزا را بیان کرد اما بر اساس راهنمایی قرآن و احادیث می‌توان کلیت را به برخی از اجزا تقسیم بندی، و در نهایت کشف کرد که کدام اصل و کدام فرع هستند و نسبت بین این اجزا چگونه است. وقتی از سیستم یا نظام‌واره سخن گفته می‌شود منظور مجموعه‌ای به هم پیوسته با هدف خاصی است که این هدف در دین همان سعادت و آباد کردن دنیا و آخرت است.

مزایای نگاه ساختاری به دین

طبیعی است اگر دین را یک سیستم بدانیم، اجزا و عناصری دارد که هرکدام از آنها کارکردهایی برای همه نظام دارند. این کارکردها را هم خود آیات و روایات بیان کرده‌اند. البته در اینجا همانند دورکیم نگاه کارکردگرایانه به دین نداریم بلکه هدف ما بیان کارکردها از منظر خودِ دین است. ما می‌توانیم روابط ثابت بین این اجزا را کشف کنیم و اینکه جایگاه هرکدام از این اجزا در این سیستم کجاست؟ اما فواید نگاه ساختاری به دین چیست؟ ما گاهی نگاه بخشی‌نگرانه به دین داریم در حالیکه باید کلیت دین را بفهمیم چون ما حکومت اسلامی داریم و باید نظام‌سازی کنیم لذا باید کلیت دین را بفهمیم. ویژگی مهم ساختار‌نگری این است که از سطح به عمق می‌رود و به خوبی اهداف عبادات را برای ما روشن می کند.
 
نگاه ساختاری به دلیل کلی‌نگری می‌تواند ساختارهای پنهان را برای ما روشن کند بنابراین ساختارگرایی جنبه انتقادی هم دارد و در نهایت این امکان را فراهم می‌کند که ما بتوانیم اجزا و عناصر پدیده‌های پیچیده را تا حدودی رتبه‌بندی کنیم. نگاه ساختاری به دلیل توجه به کارکردها منجر می‌شود کارکردهای دین را به خوبی تشخیص دهیم. اگر با این رویکرد سراغ آیات و روایات برویم بسیاری از مسائل برای ما روشن می‌شود برای مثال در آیه 24 سوره ابراهیم آمده است: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ؛ (ای رسول) آیا ندیدی که چگونه خدا کلمه پاکیزه را به درخت پاک و زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان (رفعت و سعادت) بر شود؟» استعاره دین در این آیه، شجره است اما در روایات و مخصوصاً روایاتی که در علل الشرایع وجود دارند به خوبی به این مسئله پرداخته شده است چراکه عمده روایاتی که نگاه نظام‌واره‌ای و کارکردی به دین دارند در این کتاب هستند. مبنای کار ما روش تفسیر شهید صدر است که ایشان هم به پیروی از امیرالمؤمنین(ع) معتقد هستند که باید قرآن را به سخن بیاوریم. 

مَثَل دین در کلام پیامبر اسلام(ص)

پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «قالَ حَبِيبي جَبرَئِيلُ إنَّ مَثَلَ هذا الدِّينِ كَمَثَلِ شَجَرَةٍ ثابِتَةٍ، الإيمانُ أصلُها، و الصلاةُ عُروقُها، و الزكاةُ ماؤها، و الصومُ سَعَفُها، و حُسنُ الخُلُقِ وَرَقُها، و الكَفُّ عَنِ المحارِمِ ثَمَرُها، فلا تَكمُلُ شَجَرةٌ إلاّ بالثَّمَرِ، كَذلِكَ الإيمانُ لا يَكمُلُ إلاّ بالكَفِّ عنِ المَحارِمِ» یعنی دوستم جبرئيل گفت: مَثَل اين دين، مَثَل درخت استوارى است كه ريشه‌اش ايمان است و آوندهايش نماز، و آبش زكات، و شاخه‌هايش روزه، و برگ‌هايش خوش خويى، و ميوه‌اش خويشتندارى از كارهاى حرام. هيچ درختى جز با داشتن ميوه به كمال نرسد. ايمان نيز چنين است، جز با خويشتندارى از محرّمات كامل نمى‌گردد. این روایت تصریح دارد که استعاره دین بر اساس آیات و روایات، شجره است. سپس می‌فرمایند ایمان اصل آن، نماز رگ‌های آن، زکات آب آن و روزه شاخه‌های آن و ثمره آن تقوا است. شهید صدر می‌فرماید دین صحیح را با نتایج آن می‌سنجند نه با استدلال‌های کلامی. اگر ما دائما بگوییم که بهترین دین را داریم اما آثاری که در روایات به آن اشاره شده را نداشته باشد قطعاً فایده‌ای ندارد و نتیجه‌ای برای ما در پی نخواهد داشت.  
 
روایات با چنین ریتم و زبانی بسیار زیاد هستند. نتیجه‌ای که بنده از این روایات گرفته‌ام این است که ائمه(ع) دنبال بیان تمام مصادیق نبوده‌اند بلکه هر روایت به بخشی از عناصر اشاره کرده است اما در نهایت نتیجه این است که این دین، سه بخش دارد که یک بخش آن ایمان که ریشه است. دوم مناسک و عبادات که تنه درخت و در نهایت تقوا به عنوان ثمره درخت است. در روایات آمده که باید همواره به ثمره نگاه کنیم که اگر صحیح عمل کردیم بدین معنی است که در ریشه مشکلی وجود ندارد اما اگر قرار است سیاستگذاری کرده و مشکلات را برطرف کنیم باید به سمت اصلاح ریشه برویم.
 
در روایتی از حضرت زهرا(س) نیز آمده که فرمودند: «فَفَرَضَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ اَلشِّرْكِ، وَ اَلصَّلاَةَ تَنْزِيهاً عَنِ اَلْكِبْرِ، وَ اَلزَّكَاةَ زِيَادَةً، فِي اَلرِّزْقِ» در اینجا تفاوت این است که حضرت ضمن بیان کارکردهای دین تببین هم می‌کنند بنابراین نتیجه آموزه‌های دینی این است که فرد تقوا داشته و آن را در جامعه رعایت کند. تقوا چیزی است که بر اساس روایات، ارزشی جهانی دارد که در هر جایی باشید و تقوا داشته باشید مردم آن را دوست دارند. حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: هر چیزی و از هر قومی می‌‌خواهی باش اما تمام خیر و رشد در تقوا هست و انسان با تقوا را همگان دوست دارند.

لزوم معرفی مَنظَرِ دین

علیرضا شجاعی‌زند، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز در این نشست به بیان نکاتی درباره موضوع نشست پرداخت و گفت:  جامعه شناسیِ دینی دو معنا ندارد بلکه یک معنا دارد و  در جامعه شناسی دینی، دین مَنظَر و جامعه موضوع است. نکته دیگر اینکه اشاره ایشان کردند دین در اینکار برای ما هم موضوع و هم مَنظَر است یعنی می‌‌خواهند دین را از منظر خود دین بررسی کنند اما مهم‌ترین سؤالی که در اینجا برای مخاطب ایجاد می‌شود این است که مَنظَرِ دین چیست؟ منظر دینی غیر از جمع‌آوری نقل‌های دینی درباره دین و جست و جو در لابه لای آیات و احادیث است بلکه برای دریافت منظر دینی باید آن را معرفی کنیم. معتقدم در این زمینه کم کاری زیادی شده است.
 
وی ادامه داد: ایشان باید مشخصات زبانی، اعتقادی و روشیِ مَنظَر دین را در بررسی مقولات مختلف همانند خودِ دین برای مخاطب روشن کنند تا ما به شاخه جدیدی از دین پژوهی برسیم که تاکنون مورد غفلت واقع شده است. به شناسایی و معرفی منظر دین و نشان دادن نتیجه متفاوت حاصل از این نوع نگاه نیز نپرداخته‌اند بلکه باید چنین کاری به تفصیل مورد بررسی قرار می‌گرفت.
 
شجاعی‌زند یادآور شد: نکته دیگر اینکه باید ضرورت این مسئله که چیستیِ دین را باید از خودِ دین پرسید را توضیح می‌دادند اما این ضرورت به خوبی توضیح داده نشده است. ای کاش سخنران سراغ دلالتی بودن دین می‌رفتند یعنی از این مبنا برای بیان ضرورت مراجعه به دین درباره خود دین استفاده می‌کردند چراکه دین یک پدیده دلالتی است و از این حیث با دیگر پدیده‌های انسانی و اجتماعی تفاوت ماهوی دارد.
انتهای پیام
captcha