به گزارش ایکنا به نقل Mondoweiss، ناظران سیاسی خاورمیانه پیشبینی میکنند که جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، در سفر آتی بایدن به عربستان سعودی که برای اواسط جولای در نظر گرفته شده، به دنبال دستیابی به توافقی بزرگ با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی خواهد بود. وی همچنین از سرزمینهای اشغالی و کرانه باختری بازدید خواهد کرد.
طبق گزارشها، قرار است بایدن در نشستی در ششم جولای در ریاض با تعدادی از رهبران عرب به غیر از محمد بن سلمان و یا پدرش، ملک سلمان، رئیسجمهور مصر، نخستوزیر عراق، پادشاه اردن و امیر قطر شرکت کند.
هفته گذشته، نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت که ادغام رژیم اسرائیل در منطقه هدف اصلی سفر آتی بایدن به منطقه است.
تلآویو عادیسازی با عربستان سعودی را یک حوض آبخیز استراتژیک میبیند که ممکن است به تغییرات گسترده در نقشه سیاسی خاورمیانه منجر شود. تشکیلات اسرائیلی کاملاً مشتاق است که چنین اقدامی منجر به بهحاشیه راندن قابل توجه درگیری با فلسطینیها شود که به نظر نمیرسد این موضوع رهبران سعودی را منصرف کند.
محمد بن سلمان بهطور گسترده به دلیل سرخوردگی خود از موضوع فلسطین شناخته شده و مشهور است که در سال 2018 به رهبران یهودی آمریکایی گفته است که فلسطینیها باید پیشنهاداتی را که دولت ترامپ در آن زمان ارائه میداد بپذیرند «یا ساکت شوند و از شکایت دست بردارند». این میتواند شانس او برای پیشبرد این برنامه باشد.
رژیم آپارتاید اسرائیل که سومین حرم مقدس اسلام را پس از مسجدالحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه را اشغال کرده، باید امیدوار باشد که عادیسازی واقعی با سعودیها بهطور قابل توجهی برایش امتیاز خواهد داشت.
عبدالباری عطوان، روزنامهنگار فلسطینی مستقر در لندن توضیح داد: رزین اسرائیل بدون شک عادیسازی با عربستان سعودی، زادگاه اسلام را پیروزی بزرگی میداند که کم و بیش معادل پیروزی جنگ شش روزه بر اعراب در سال 1967 است.
عطوان تصریح کرد: «بیکاره سعودی» آرزوی عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل را از زمانی که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور سابق آمریکا «دیوانگی عادیسازی» خود را تقریباً چهار سال پیش آغاز کرد، داشته است.
ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی در هر مناسبتی موضع سنتی پادشاهی را در قبال آرمان فلسطین تأیید میکند، یعنی تا زمانی که مسئله فلسطین حل نشده باقی بماند، عربستان، رژیم اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد یا روابط خود را عادی نمیکند.
این موضع سنتی بارها توسط فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجه عربستان تکرار شده است.
با این حال، به نظر نمیرسد که محمد بن سلمان قانع باشد که مسئله فلسطین بر آزادی عربستان سعودی در دنبال کردن منافع ملی خود با سایر طرفها از جمله اسرائیل تأثیر داشته باشد.
«مقابله با تهدید ایران» اغلب توسط رسانههای کاملا تحت نظر سعودی به عنوان توجیه نهایی برای عادیسازی مورد استناد قرار میگیرد، اما این صرفاً مبهم است، حتی اگر بحث تهدید ایران را بدیهی فرض کنیم. در واقع، کاملاً واضح است که عربستان سعودی با هماهنگی برخی از کشورهای مسلمان میتواند آنچه که تهدید ایران (به ادعای عربستان سعودی) را چه واقعی باشد و چه خیالی، بدون عادیسازی با اسرائیل و قربانی کردن حقوق مشروع و مسلم مردم فلسطین خنثی کند.
عربستان سعودی فقط یک کشور دیگر نیست. به عنوان قبله مسلمانان نگریسته میشود که باید نمایانگر وجدان جمعی امت پیامبر(ص) باشد. بهطور خلاصه، عادیسازی با رژیم اسرائیل صرفاً با وضعیت مسجدالاقصی که در اشغال اسرائیل باقی میماند، ناسازگار است و احتمالاً پس از عادیسازی عربستان سعودی، چنین خواهد ماند.
بیشتر از این نکته، ترس واقعی وجود دارد که پذیرش توسعهطلبی رژیم صهیونیستی و سیاستهای شبه لبنسراوم(یکی از ایدههای سیاسی اصلی آدولف هیتلر و در راستای سیاستهای توسعهطلبانه آلمان نازی) آن از سوی عربستان سعودی، برخی از کشورهای مسلمان را که در رسانههای اسرائیلی بیمیل به عادیسازی توصیف میشوند، مانند پاکستان، تونس و اندونزی، ترغیب کند که عجولانه وارد عادیسازی با رژیم اسرائیل شوند.
نیازی به گفتن نیست که چنین اقدامات شتابزده و سریعی عملاً با واکنش فلسطین روبهرو میشود.
علاوه بر این، درهم شکستن آرمانهای فلسطینیها برای آزادی، برابری و عدالت میتواند کشورهایی مانند هند را برای تقلید از رژیم صهیونیستی با اتخاذ تدابیر سختگیرانهتر علیه مسلمانان هند جسور کند. هند در حال حاضر خانههای شهروندان مسلمانی را که در تظاهرات علیه توهین به پیامبر اسلام(ص) توسط برخی مقامات هندو شرکت کرده بودند، تخریب میکند.
از دیدگاه فلسطین، عادیسازی کامل روابط تلآویو و عربستان، بهویژه در غیاب هرگونه تعهد واقعی اسرائیل برای پایان دادن به اشغال کرانه باختری، از جمله قدس شریف، بزرگترین خیانت اعراب از زمان سفر انور سادات، رئیس جمهور پیشین مصر به بیتالمقدس و ایراد سخنرانی در برابر پارلمان رژیم صهیونیستی در سال 1979 خواهد بود. این سفر در نهایت چند ماه بعد به ترور سادات منجر شد.
رسانههای غربی، از جمله رسانههای آمریکایی، عموماً این واقعیت کاملاً آشکار را نادیده میگیرند که همه کشورهای عربی که تاکنون به توافقهای عادیسازی با اسرائیل دست یافتهاند توسط مستبدان ظالم و ناقضان بدنام حقوق بشر اداره میشوند. جالب اینجاست که عربستان سعودی اتفاقاً در رأس استبداد سیاسی در جهان عرب قرار دارد. این بدان معناست که عادیسازی با اسرائیل فقط ماهیت رسمی دارد و به سختی میتوان آن را منعکس کننده اراده مردمی در کشورهای عادیکننده روابط از جمله مراکش، امارات، بحرین و سودان دانست.
بعید است که تلآویو به سعودیها یا آمریکاییها قول امتیاز واقعی در رابطه با بیتالمقدس شرقی و مسجدالاقصی بدهد. این جدای از «اشارات حسن نیت نمادین» است که با توجه به الگوهای مذاکره و غرور بدنام رژیم اسراییل، معنای بسیار کمی دارد. با این حال، با توجه به سابقه سرکشی اسرائیل در مورد چنین موضوعاتی، دادن هرگونه امتیازی از سوی تلآویو که میتواند بهطور قابل توجهی تسلطش را بر سرزمینهای اشغالی، به ویژه اماکن مقدس اسلامی در بیتالمقدس و الخلیل کاهش دهد، بسیار بعید خواهد بود.
با این وجود، دولت بایدن با هدف کمک به سعودیها برای حفظ چهره، ممکن است تضمینهایی مبهم و نامشخص در رابطه با مشکل فلسطین به آنها بدهد. با این حال، تجربه نشان داده چنین تضمینهایی کاملاً بیارزش و بیاهمیت خواهند بود و در نهایت رژیم صهیونیستی تفسیر متعصبانه و کجروانه خود را از این تضمینها اتخاذ میکند و عملاً محتوای واقعی آنها را از بین میبرد.
دولت بایدن ممکن است با فروش تسلیحات پیشرفته عربستان سعودی از جمله جنگندههای F-35 مخالفت نکند، به خصوص اگر بن سلمان متعهد شود که عادیسازی را کامل، جامع و غیرقابل برگشت کند، همانطور که اماراتیها انجام دادهاند. اما چنین سطح بالایی از عادیسازی با رژیمی که سربازان آن به طور معمول فلسطینیان بیگناه را به قتل رسانده و خانههای فلسطینیها را بهطور روزانه تخریب میکنند، دیر یا زود میتواند به طور غیرمنتظرهای مانند بومرنگ به سوی پادشاه عربستان برگردد.
بحران اوکراین و پیامدهای مستمر آن به محمد بن سلمان این امکان را داده است که خزانه عربستان را با میلیاردها دلار دوباره پر کند و عربستان سعودی اکنون یک بازیگر اصلی در بازار حیاتی انرژی بینالمللی است. کل جهان یک بار دیگر درستی اخلاقیات را به نفع مصلحت سیاسی کنار گذاشته، زیرا قدرتهای بزرگ جهانی برای فراموش کردن ماجرای خاشقجی عجله دارند و از بن سلمان طلب بخشش میکنند.
جو بایدن ممکن است تلاش کند تا در دیدگاه دیگران خیلی نزدیک یا خیلی مشتاق به عادیسازی با ملک بن سلمان نباشد، اما این فقط در ملاء عام رخ میدهد. در مورد آنچه پشت پرده میگذرد، این موضوع کاملاً متفاوت است.
انتهای پیام