خانه‌ای که جای گمشده‌ای نیست + فیلم و صوت
کد خبر: 4067090
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۷
گزارش ایکنا از خانه‌موزه شهید بهشتی

خانه‌ای که جای گمشده‌ای نیست + فیلم و صوت

همزمان با سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و 72 تن، سری به خانه‌موزه‌ای زدیم که از او به یادگار مانده و به قول این شهید همه می‌دانند کجاست و جای گمشده‌ای نیست.

آغاز راه، میدان شهدای هفت‌تیر است با نقاشی دیواری بزرگ از تصویر شهید بهشتی و جمله‌ای از وی که در ضلع غربی میدان، خواه‌ناخواه چشم هر بیننده‌ای به آن جذب می‌شود. میدانی که گفتنی‌های بسیاری دارد و هربار که از آن می‌گذرم بلااستثناء تصویر شهید بهشتی و آن جمله نقل قول شده از وی را می‌خوانم و به فکر فرو می‌روم.

در خیابان شریعتی نزدیک به محله ظفر، سر هرکوچه به دنبال تابلو یا راهنمایی هستم تا راه خانه موزه شهید بهشتی را نشانم بدهد اما دریغ که راهنمایی نیست و هرچه می‌گردم کمتر می‌یابم. سرانجام با کمک برنامه‌‌های نقشه آنلاین راه مقصد را یافته؛ راست خیابان صدیق را می‌گیرم تا به خیابان شهید مطهری و از آنجا به کوچه شهید بهشتی می‌رسم. از توالی نام‌های شهید مطهری و بهشتی به این فکر می‌کنم که گویی یک اتحاد ناگسستنی از پیش از انقلاب تا همین روز بین شهیدان مطهری و بهشتی به وجود آمده است که نام و مرام آنها همیشه به یک دیگر متصل است و هرکجا که نام یکی می‌آید نام دیگری هم همراهش می‌شود.

نزدیک خانه موزه که می‌رسم به این فکر می‌کنم که در روزگاری، چه افرادی از این کوچه‌ها و خیابان‌ها گذشته‌اند تا به این منزل برسند. این حس که این افراد مغز متفکر انقلاب اسلامی بودند و هرکدام از آنها به سرنوشتی مجزا دچار شدند حسی عجیب و قابل تأملی است.

خانه موزه شهید بهشتی به هرمکانی می‌ماند به جز موزه. هیچ چیزش حفظ نشده و بیشتر به گالری شباهت دارد و تنها چیزی که از این خانه تغییر نکرده ابعاد جغرافیایی آن است که از قضا دست تطاول روزگار امکان و فرصت این موضوع را پیدا نکرده وگرنه قطعاً آن هم دچار تغییرات می‌شد. بافت خانه به صورت کلی تغییر کرده و اگر شما نام و تصاویر شهید بهشتی را از آنجا حذف کنند به هرمکان فرهنگی یا غیرفرهنگی دیگری قابل تبدیل است.

با فرامرز علیخانی؛ مدیر خانه موزه شهید بهشتی قرار داشتم تا این خانه‌موزه را معرفی کند و پیرامون آن توضیحاتی دهد. از جمله سوالاتی که از همان ابتدا برای هرکسی ممکن است پیش بیاید این است که چرا این محله را به عنوان محل زندگی انتخاب کردند؟ محله‌ای در شمال تهران و به دور از مرکز شهر و خانه‌های معمول روحانیون آن زمان؟ وی پیرامون این موضوع توضیح می‌دهد: «شهید بهشتی مدتی در همین مناطق اطراف مستاجر بودند و خیلی دوست داشتند که در خیابان ایران خانه تهیه کنند که گویا از همان زمان این خیابان گران‌قیمت بوده است و امکان اینکه در آنجا خانه‌ای تهیه کنند را نداشتند. این منطقه درست است که امروز بالای شهر تهران محسوب می‌شود اما در اوایل دهه پنجاه قیمت‌‌ بالایی نداشته. این زمین را خریداری می‌کنند و خودشان خانه را می‌سازند.»

موضوع تغییرات کلی بافت معماری این خانه بسیار جلب‌توجه کننده است وقتی در رابطه با علت تغییر بافت معماری می‌پرسم پاسخ می‌دهند: «بله متأسفانه بافت معماری این خانه تغییر کرده است زیرا خانواده شهید بهشتی سال‌ها پیش این خانه را فروخته و از اینجا رفته بودند. زمانی که شهرداری اینجا را تملک کرد با توجه به اینکه مدیران در آن زمان به این موضوع معتقد بودند که چون ما می‌خواهیم یک فعالیت فرهنگی انجام دهیم لازم است تغییراتی در بافت آن خانه انجام شود و تغییراتی دادند که متأسفانه با فلسفه وجود خانه‌موزه خیلی همخوانی ندارد و همه چیز تغییر کرده است. این نگرش در دوره جدید به شکل درست و دقیق خود بازگشته و تصمیمات بر احیاء، مرمت، حفظ و نگهداری خانه‌های بزرگان است تا با کمترین دستبرد به ترکیب خانه‌ها، آن را حفظ کنند ولی متاسفانه در خانه‌موزه شهید بهشتی بیشترین دخل و تصرف اتفاق افتاده است.»

کد

وقتی وارد خانه موزه می‌شویم در سمت راست اتاقی تحت عنوان «اتاق شورای انقلاب» وجود دارد که اصلی‌ترین بخش موزه است. این اتاق سابقه و اهمیت تاریخی دارد زیرا در مقطع تاریخی سال 1357، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در این اتاق جلسات بسیاری با افراد شاخص و تأثیرگذار برگزار می‌شده است که بعد از تشکیل شورای انقلاب اسلامی بعضی از جلسات شوراء در خانه‌های اعضاء تشکیل می‌شد.

خانه شهید بهشتی جای گمشده‌ای نیست + فیلم

در این اتاق یکی از جلسات شورای انقلاب با ساخت مجسمه‌‌های مومی اعضاء بازآفرینی شده که ابتکار جالبی برای پر دادن مرغ خیال به زمان‌های دور و غیرقابل دسترس است. یک لحظه اگر خیره شوید گویی از زمان و مکان کنده شده و به زمان‌های دور پرتاب می‌شوید. اگر خوب گوش کنید شاید بتوانید صدای بحث‌ و گفت‌وگوها را در آن روزهای پر التهاب بشنوید.

مجسمه‌ها با اینکه ساکتند اما هنرمند مجسمه‌ساز با توجه به شخصیت هریک از افراد، حالات نزدیک به روحیات هر فرد را درست و دقیق طراحی کرده و از عهده کار خوب برآمده است برای مثال مجسمه مهندس بازرگان با حالت ایستاده نمادی از شخصیت اجرایی آن روز کشور و مجسمه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با تلفنی در دست که نماد نقش هماهنگ کنند کارها و امورات انقلاب دارد به خوبی بیان‌کننده شخصیت هر فرد است.

بعد از این اتاق به بخش‌ کتاب‌ها می‌رسیم که کتاب‌هایی که شهید بهشتی نوشتند، وجود دارد که علاقه‌مندان می‌توانند از این طریق با اندیشه‌‌های آیت‌الله بهشتی به صورت مستقیم ارتباط برقرار کنند اما دریغ که بستر فروش کتاب‌ها فراهم نیست تا مخاطبان بتوانند همانجا کتابی را تهیه کنند.

در ادامه گشت در خانه موزه به بخش عکس‌ها و اسناد می‌رسیم که تصاویری از دوره‌های مختلف زندگی شهید بهشتی، اعضای خانواده، مدارک تحصیلی و شناسایی ایشان به نمایش درآمده است.

خانه شهید بهشتی جای گمشده‌ای نیست + فیلم

«خانه من جای گمشده‌ای نیست.» جمله‌ای نقل قولی از شهید بهشتی که به فونت بزرگ نوشته شده است. از مدیر مجموعه سوال می‌کنم که ماجرای آن چیست که اینگونه شرح می‌دهد: «بعد از انقلاب بعضی از گروه‌ها مثل منافقین شایعه درست کرده بودند که شهید بهشتی در یکی از خانه‌های مصادره‌ای زندگی می‌کنند و این موضوع در همه جا پخش شده و طی مصاحبه‌ای مطبوعاتی که این موضوع از آقای بهشتی سوأل می‌شود ایشان در پاسخ این جمله «خانه من جای گمشده‌ای نیست.» را نقل می‌کنند و می‌گویند که از قبل از انقلاب همه شخصیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی می‌دانند که خانه من کجاست و به این خانه رفت و آمد داشتند.»

در انتهای این خانه موزه ماکتی از مرکز اسلامی هامبورگ وجود دارد که توجه را به خود جلب می‌کند؛ مدیر موزه در رابطه با این بخش می‌گوید: «سال 1343 که شهید بهشتی به آلمان می‌روند در آنجا مسجدی به نام ایرانیان وجود داشته که تجار ایرانی با حمایت برخی از علما و مراجع زمان مانند آیت‌الله خوانساری و آیت‌الله بروجردی آن را ساختند. شهید بهشتی هم برای تبلیغ به آنجا می‌رود و مدیریت آنجا را بر عهده می‌گیرد. شهید بهشتی اولین کاری که می‌کند نام این مرکز را به مرکز اسلامی هامبورگ تغییر می‌دهد زیرا تا پیش از این بین دیگر مسلمانان این تصور وجود داشت که این مرکز تنها مختص به ایرانیان است اما با تغییر نام این مرکز مسلمانان همه کشورها و فرق اسلامی در آنجا حضور پیدا می‌کنند.»

در پایان این بازدید بر دیوار دو ساعت دیواری گرد کنار هم را می‌بینم که یکی به رنگ سفید که زمان اکنون را نشان می‌دهد و دیگری به رنگ سیاه که دقیقاً بر روی ساعت 21 و 20 دقیقه و هفت ثانیه به خواب رفته، یعنی ایستاده است. با اندکی تأمل معنی آن را می‌فهمم؛ روز، ساعت و دقیقه شومی که آن اتفاقی که نباید می‌افتاد را فریاد می‌زند.

خانه شهید بهشتی جای گمشده‌ای نیست + فیلم

یک لحظه به آخرین جملات شهید بهشتی می‌اندیشم که از بازماندگان این حادثه نقل شده است که گویا شهید بهشتی لحظاتی قبل از انفجار با آن صدای رسا خود می‌گوید: «بچه‌ها، بوی بهشت می‌آید.» و لحظاتی بعد از این جمله است که انفجار رخ می‌دهد...

خانه شهید بهشتی جای گمشده‌ای نیست + فیلم

این بازدید به پایان رسید و در تمام راه بازگشت، شخصیت، اندیشه و افکار شهید بهشتی در سرم می‌چرخد تا اینکه به خود می‌آیم و می‌بینم که به میدان هفت تیر رسیدم و دوباره آن تصویر نقاشی شده از شهید بهشتی را می‌بینم با جمله «آمریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.» جمله‌ای عجیب که بیشتر تداعی‌کننده بار احساسی است تا جمله‌ای منطقی از فردی اندیشمند چون شهید بهشتی. به این می‌اندیشم که شهید بهشتی بسیار جملات بهتر، نابتر و عمیقتر در رابطه با ضدیت با استعمار و آمریکا گفته‌ است و چرا از آنها استفاده نمی‌شود؟

انتهای پیام
captcha