به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن وکیلی، استاد حوزه علمیه، شامگاه ششم مردادماه در نشست علمی «بررسی ضرورت احیای فلسفه و عرفان در حوزههای علمیه» با بیان اینکه آموزههای دین دو دسته گزاره شامل گزارههای هست و نیست و باید و نباید دارد و بایدها و نبایدهای آن، همان فقه و اخلاق محسوب میشود، گفت: گفته شده اگر مجموعه معارف را بخواهیم طبقهبندی کنیم معارف، اخلاق و فقه است. حال پرسش این است که فلسفه و عرفان آیا در راستای اهدافی که حوزه در تبیین و عمل به دین دارند اثرگذار هستند یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش باید توضیح دهیم که همه اجزای دین مهم است.
وی افزود: اکنون نگاهی در حوزه علمیه هست که میگوید چیزی از دین مهم است که مرتبط با حوزه باید و نباید باشد، و در بین مباحث باید و نبایدی هم مباحث فقهی حقوقی مهم است لذا تمرکز اصلی دروس در حوزه، حیطه فقهی حقوقی است. به همین دلیل با افرادی برخورد داریم که به پیچیدهترین مباحث حقوقی آشنایی دارند ولی سادهترین مباحث اعتقادی را نمیتوانند پاسخ دهند. حال باید جواب داد که هست و نیستها در دین اهمیتی دارد یا خیر؟ و آیا فلسفه نقشی در آن دارد یا خیر.
وکیلی بیان کرد: بنده معتقدم به دو دلیل این مباحث مهم است؛ اول اینکه بخش مهمی از قرآن و روایات به هست و نیستها پرداختهاند و اگر اهمیتی نداشت این بیانات مفصل قرآن و روایات باید لغو باشند، قرآن این همه در مورد توحید و معاد و امامت و انسان کامل و نبوت سخن گفته و اخبار غیبی داده است و اگر اینها مؤثر نبود خدا اینقدر به آن نمیپرداخت.
وی افزود: روایات فراوانی هم درباره اسماء و صفات و قضا و قدر و توحید، حقیقت جن و ملک و معاد و روح و خلقت انسان و ... وجود دارد که به حیطه هست و نیست برگشت دارد. بنابراین این مسائل در سعادت انسان مرثر بودهاند و به همین دلیل فلسفه و عرفان در فهم دین مرثر هستند.
استاد حوزه علمیه با بیان این نکته که تجربه هم نشان داده است که عرفان در سعادت انسان مؤثر است، افزود: علامه طباطبایی معتقد است در تربیت باید تربیت شناختی داشته باشیم یعنی به جای اینکه فقط یکسری چیزها را به افراد بیاموزیم و باید و نباید به آنها بدهیم و میتوان معارفی آموزش بدهیم که باعث تغییرات درونی افراد و رشد معنوی آنها شود. در حقیقت علامه طباطبایی به نحوی به بحث توحیددرمانی اشاره کرده است.
وکیلی با بیان اینکه اگر کسی توحید را آنطور که قرآن کریم فرموده است در وجودش محقق کند خودبخود از برخی صفات رذیله دور و آراسته به صفات پسندیده مانند شجاعت، صبر و گذشت و ... خواهد شد و از یاس و نومیدی بیرون میآید و اگر معاد را درست بفهمد در حرکت انسان به سمت خدا تاثیر زیادی دارد. بنابراین وقتی قرآن کریم جزئیات معاد را مطرح کرده قطعا در تربیت و سعادت انسان نقش داشته است بنابراین فلسفه و عرفان و برهان برای دینداری لازم است و نباید دین را به فقه و حقوق خلاصه کنیم.
وکیلی با بیان اینکه تجربه نشان داده شناخت توحید، معاد و امامت در سرنوشت انسان مهم است یعنی اگر کسی ولایت ائمه(ع) را به درستی بشناسد نوع نگاهش به امام عوض خواهد شد، تصریح کرد: فهم مباحث هست و نیست در بایدها و نبایدها هم اثرگذار است یعنی کسانی که در هست و نیست و معارف دینی کار کردهاند در حیطه فقه و حقوق هم دریافتهای دقیقتر و بهتری خواهند داشت و چنین فقهایی موفقتر بودهاند.
استاد حوزه علیمه اضافه کرد: به گمان بنده فلسفه و عرفان در دو حوزه یعنی فهم عمیق دین و دفاع از دین به شدت اثرگذار است و اگر چراغ آن در حوزه خاموش شود دینشناسی و دفاع از دین با لطمههای شدید روبرو خواهد شد.
وی افزود: مراد ما از فلسفه دو مفهوم است؛ یکی عقلگرایی و تامل و اندیشه. برخی میگویند بشر را چه به اندیشه و باید در برابر صاحب شریعت زانو بزند و فقط بیاموزد؛ زمانی این حرفها در دوره شیخ صدوق و ... در شیعه وجود داشته است و بعدها کمرنگ شد تا در دوره مرحوم استرآبادی و دوره اخباریگری مجددا رونق گرفت و وی معتقد بود که عقل دو قسمت است؛ بین و غیربین و عقل فلسفی را واقعنما نمیدانست و اعتنایی به آن نداشت. در دوره معاصر هم جریان تفکیک تقریبا چنین نگاهی داشت و البته برخی از آنها عقل را معتبر میدانستند ولی برخی از آنها هم با تفکر و استدلالات پیچیده کاملا مخالف بودند.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: بنابراین مراد ما از فلسفه، هستیشناسی عقلی و قرآنی است؛ جهانبینی قرآنی و عقلی آیا در فهم کتاب و سنت اثرگذار است یا خیر؟ در افق بالاتر فلسفه، توجه به میراث موجود اسلامی و بررسی و مطالعه کتب علمای مسلمین مانند ملاصدرا و علامه طباطبایی و ... و در ادوار گذشته مانند ابن سینا و شیخ اشراق و ... است.
وکیلی تصریح کرد: وقتی میگوییم عرفان یعنی میراث عدهای از مسلمین است که مدعی نوعی ارتباط باطنی با عوالم مارواء هستی هستند و ادعا داشتند که با چشم دل برخی حقایق را دریافت کردهاند و این ادراکات را ثبت کردهاند؛ از بایزید بسطامی گرفته تا عطار و مولوی و تا عرفای متاخر مانند مرحوم آیتالله قاضی و شاگردان ایشان و بزرگانی مانند مرحوم آیتالله بهجت. آیا مطالعه آثار چنین بزرگانی در فهم دین اثرگذار است یا خیر و باید فلسفه و عرفان در حوزه احیاء شود یا خیر؟
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: برای فهم این مسئله ابتدا حوزه علمیه باید دین را اجرا کند و اجرای دین هم در گرو فهم و دفاع از آن است؛ بنابراین برای دفاع از دین باید از ابزار مشترک بین انسانها درس بگیریم و آن تعقل و خرد است لذا تعقل و خردورزی جزء لاینفک در حوزه است؛ اگر هستیشناسی قرآنی در جامعه وجود نداشته باشد دین مستقر نخواهد شد. اگر پشتوانه اثبات دین از طریق عقلانی محکم نشود مردم به تدریج از دین خارج خواهند شد.
وکیلی با بیان اینکه عموم مردم با تعقل سراغ دین میروند، اضافه کرد: مقدمه تعقل و برهان، احیای فلسفه در جامعه است؛ از طرفی واقعیت تاریخی هم نشان داده است که در هر دوره کسانی از دین دفاع کردهاند که در علوم عقلی و فلسفه متبحر و متخصص بودهاند. اگر صد ساله اخیر از دوره نهضت مشروطه را بررسی کنیم که اوج بروز شبهات و فرهنگ غربی به جامعه ما بوده است خواهیم دید چه کسانی از دین دفاع کردهاند؛ آیا در بین آنها یکنفر غیر فیلسوف بوده است؟ هر کسی که درصدسال اخیر از دین دفاع کرده است حکیم و فیلسوف بوده است که نماد بارز آن علامه طباطبایی و شاگردان ایشان مانند شهید مطهری، علامه مصباح، آیتالله جوادی آملی و ... . اگر در بین فقها هم تلاشهایی بوده است کسانی هستند که پای درس فلاسفه بزرگ نشستهاند.
استاد حوزه علمیه با تاکید بر اینکه ما به عقلانیت دینی برای دفاع از دین نیاز داریم، گفت: این عقلانیت دینی باید قدم به قدم پیش برود و در حد کنونی متوقف نشود. ممکن است برخی بگویند ما با فلسفه ملاصدرا کاری نداریم؛ ما هم دعوایی نداریم و نظرمان این است که فلسفه جدیدی تولید کنید که از دین دفاع کند. رهبر انقلاب در پاسخ به سخنان یکی از مراجع تقلید که مرحوم شدند و به ایشان گفته بودند که شما اینقدر از فلسفه دفاع نکنید، فرموده بودند شما ابزار دیگری برای دفاع از دین در برابر هجوم شبهات به ما بدهید، ما از ابزار پیشنهادی شما استفاده میکنیم.
وکیلی تصریح کرد: در عرصه فقاهت نیاز به اصول داریم و اصل نیاز به اصول مورد اتفاق است حال اگر فردی بگوید من اصول فعلی را قبول ندارم ما هم حرفی نداریم ولی پرسش ما این است که اگر اصول فعلی را قبول ندارید باید اصول دیگری برای استنباط فقهی طراحی و تدوین کنید.
وی با تاکید بر اینکه بدون فلسفه دین پابرجا نمیماند، با اشاره به شبهات وهابیت، گفت: به نظر بنده شبهات وهابیت کنونی سطحی است و علامه طباطبایی در المیزان شبهات بنیادی و ریشهدار آنها را پاسخ داده است. آنچه ما در تجربه تاریخی به آن رسیدهایم این است که اگر کسی فلسفه نخوانده باشد و با میراث عرفانی آشنا نباشد توفیق فهم دقیق و عمیق قرآن و روایات را هم به دست نخواهد آورد.
وکیلی بیان کرد: در طول تاریخ تشیع اولین کسی که به خود جرئت داده روایات معارفی را شرح کند و مثلا شرح اصول کافی بنویسد، مرحوم ملاصدرا بوده است؛ ما بزرگانی امثال شیخ مفید و شیخ طوسی و ... داشتهایم ولی تقریبا با روایات معارفی بیگانه بودند و ارتباطی برقرار نکرده بودند چون ابزاری برای فهم کتاب و سنت نداشتند و حتی برخی معتقد بودند روایات اهل بیت(ع) در باب توحید و معاد و ... جدلیات است نه برهانیات. یعنی مطالبی برای عوام گفته شده و در همین حد کاربرد دارد ولی برکت ملاصدرا این بود که فرمایشات ائمه(ع) را با توصیف برهانی تعبیر کرد و شرح داد.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: نتیجه ورود ملاصدرا به این بحث سبب شد تا به جرئت بتوان گفت تنها قرائت فلسفی از معاد که با آیات و روایات سازگاری دارد قرائت ایشان است. نتیجه آن که اگر حوزه دنبال دفاع از دین و فهم عمیق دین است بدون فلسفه و عرفان ممکن نیست و تجربه هم این را نشان داده است.
انتهای پیام