«فیلسوف عدالت» کسی است که تاملات فیلسوفانه داشته باشد
کد خبر: 4079223
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۹
داود عرفانی در گفت‌وگو با ایکنا:

«فیلسوف عدالت» کسی است که تاملات فیلسوفانه داشته باشد

حجت‌الاسلام داود عرفانی، استاد و پژوهشگر فلسفه و عرفان گفت: مرحوم محمدرضا حکیمی از مردان نیک روزگار و از اندیشمندان فرهیخته ایران بودند و در بیان شعار عدالت و جمع‌آوری مجموعه حدیثی الحیات تأثیر خوبی داشتند ولی تاملات فیلسوفانه‌ای که از یک فیلسوف عدالت انتظار داریم در آثار او وجود ندارد.

داود عرفانی

در ایام سالگرد درگذشت استاد محمدرضا حکیمی هستیم، کسی که از شخصیت‌های مهم اندیشه اسلامی ایران در سال‌های اخیر و نیز از رهبران فکری مکتب تفکیک محسوب می‌شود.

استاد حکیمی در کنار تلاش و جهاد علمی شخصیتی خاص بود که از ویژگی‌های او می‌توان به سبک زندگی زاهدانه و ساده‌زیستی وی اشاره کرد. دغدغه‌مندی در حوزه عدالت و رفع فقر و تبعیض نیز از آرمان‌های حکیمی بود که در آثارش هویداست.

تاکنون درباره استاد حکیمی سخن بسیار گفته شده اما با فاصله گرفتن از روزهای درگذشت وی شاید بهتر بتوان نگاهی تازه و شفاف‌تر به اندیشه‌های این متفکر اسلامی بویژه اندیشه‌های تفکیکی او انداخت و با صراحت بیشتر سوالاتی درباره نظرات وی مطرح کرد.

خبرنگار ایکنا با حجت‌الاسلام والمسلمین داود عرفانی، پژوهشگر و استاد عرفان و فلسفه در حوزه و دانشگاه، در این‌باره گفت‌وگو کرده است.

این گفت‌وگو را بخوانید؛

ایکنا ـ تفکیکیان به شدت فلسفه و عرفان را طرد می‌‍‌کنند و علاقه‌مندان آنها را منحرف می‌دانند. به نظر شما ریشه این اعتقاد چیست و از کدام نگاه برخاسته است؟

فهم اینکه چرا فردی موضعی را در مسائل فکری، سیاسی و اجتماعی اتخاذ می‌کند آسان نیست، زیرا اندیشه و تحلیل ما تحت تاثیر عوامل معرفتی و غیر معرفتی مانند خصوصیت روانی، تیپ شخصیتی، ژنتیک و محیط تربیتی است. نسل اول تفکیکیان به شدت به فلسفه و عرفان حمله کردند و این علوم را باطل دانستند و آنها را تکفیر و مورد توهین قرار دادند، ولی نسل‌های بعدی ملایمتر شدند و امروزه قائل به تفکیک فلسفه و عرفان و دین هستند.

شاید مهمترین عامل معرفتی که بر آنها اثر گذاشته مواضعی است که مرحوم میرزامهدی اصفهانی به عنوان استاد آنها اتخاذ کرده است، البته این نگاه در تاریخ اسلام سابقه دارد و امری است که در مذاهب و ادیان گوناگون دیده می‌شود که افراد به تحلیل‌های عقلانی نگاه چندان مثبتی ندارند و معتقدند که تعبد و نقل‌گرایی ما را بهتر به خدا و مقصد می‌رساند. این هم به تیپ شخصیتی افراد برمی‌گردد؛ یعنی کسانی هستند که ذوق فلسفی ندارند و به فقه علاقه بسیاری دارند و استعداد هم دارند و برعکس کسانی ذوق فلسفی زیادی دارند. به هر حال موضع مکتب تفکیک در حمله به عرفان و فلسفه ریشه در تاریخ دارد و منشأ آن عوامل معرفتی و غیرمعرفتی است.

 

ایکنا ـ چقدر اندیشه این گروه از تفکیکیان و اخباریون بر روند علمی حوزه و نیز فاصله گرفتن از قرآن تأثیر دارد؟

فهم دقیق میزان اثرگذاری اخباریون و مکتب تفکیک بر روند علمی حوزه و فاصله گرفتن از قرآن به راحتی میسر نیست و از آن سنخ مسائلی است که تبدیل آن به کمیت و آمار دشوار است، ولی طبق مشاهده و نظر برخی علما مانند شهید مطهری می‌توان مدعی شد که این جریانات حوزه علمیه را عقب انداخت، به خصوص حاکمیت جریان اخباری‌گری که ده‌ها سال بر حوزه سیطره داشت سبب شد تا اندیشه‌ها و مباحث عمیق در باب علوم مختلف از جمله حکمت و عرفان تضعیف و نیز سطحی‌نگری و اشعری‌مآبی بر حوزه‌های علمیه حاکم شود و مع‌الاسف نظریات اخباریون در باب قرآن که گرچه عاملان اصولی آنها را رد کردند، به هر حال تاثیرگذار بود و تفسیر قرآن و استفاده از آن در مباحث اصولی و فقهی چندان رواج ندارد و جزء علوم حاشیه‌ای در حوزه محسوب می‌شود و این از عجایب است که تفسیر قرآن به عنوان یکی از علوم اصلی اسلامی در حاشیه است و سال‌ها طول خواهد کشید تا به موقعیت اصلی خود، که شایسته حوزه است، برگردد.

 

ایکنا ـ عده‌ای مرحوم حکیمی را «فیلسوف عدالت» خوانده‌اند، اما به نظر می‌رسد ایشان بیشتر پژوهشگر حوزه عقاید، حدیث و ادبیات بود و در حوزه فلسفه متمرکز نبود و البته آثار حدیثی ایشان بسیار ارزنده‌ است. شما نقطه قوت اندیشه و آثار مرحوم حکیمی را چه می‌دانید؟

مرحوم حکیمی از مردان نیک روزگار و از اندیشمندان فرهیخته ایران بودند و در بیان شعار عدالت و جمع‌آوری مجموعه حدیثی الحیات تاثیر داشتند. برخی اندیشمندان انتقاداتی بر ایشان وارد کرده‌اند، ولی اینکه ما او را فیلسوف عدالت بنامیم یک نوع گزافه‌گویی است، زیرا تاملات فیلسوفانه‌ای که از یک فیلسوف عدالت انتظار داریم در آثار او وجود ندارد. در دنیای امروز کسانی مانند جان لاک و مایکل سندل در باب عدالت تاملات عمیق و دقیقی داشتند. اگر چنین عنوانی به این افراد اطلاق شود، درست است، ولی برای کسی که گاهی سخن از عدالت گفته و یک مجموعه حدیثی را مدون کرده، گزافه‌گویی و سخنی غیرمنصفانه است. 

توجه او به کلمات اهل بیت(ع) و معصومان(ع) و تحقیق و تامل بر روی آنها و دقت در مسائلی که احیانا مغفول بود مانند مسئله عدالت از نقاط قوت اندیشه مرحوم استاد حکیمی بود. او به اموری توجه می‌کرد که بسیاری از اندیشمندان دینی دیگر به آن توجه نکردند.

 

ایکنا ـ برخی معتقدند روحیات و موقعیت مرحوم حکیمی طوری بود که کمتر آثار ایشان نقد می‌شد و به همین دلیل ناخودآگاه موضع خودحق‌پندارانه گریبانگیر ایشان شده بود. شما با این تحلیل موافقید؟

بنده در کتاب «سمیولوژی تحجر» اشاره کرده‌ام که اگر مرحوم استاد حکیمی مجلس درس داشت و نظراتش را در آنجا مطرح می‌کرد و نظرات دیگران را می‌شنید، برخی سخنان و نظراتی که شاهد هستیم ابراز نمی‌‌کردند. او یک موقعیت انزواطلبانه داشت و درس و بحثی نداشت تا اندیشه‌اش نقد و بررسی شود. او می‌توانست آثارش را قبل از چاپ به تعدادی از افاضل بدهد تا آنها نظراتشان را ارائه کنند و اثر اتقان و استحکام لازم را پیدا کند و به خصوص در دو کتاب «رؤیای خلوص» و «سودای تفکیک» نظراتی دارند که نقدها و اشکالات فراوانی به آنها وارد است.  

 

ایکنا ـ در جایی گفته‌اید که مرحوم حکیمی گرفتار چند دام و مغالطه بود. اگر ممکن است آنها را توضیح دهید.

در مباحثم گفته‌ام که مرحوم حکیمی در مواردی در آثارشان گرفتار مغالطات ناخواسته شده‌ است و وجود آنها متن را ضعیف می‌کند و از استحکام آن می‌کاهد؛ از جمله در مواردی دچار مغالطه نقل قول ناقص شده‌ است، مثلا جملاتی را از علامه طباطبایی در باب نیت خلفا از ترجمه یونانی به عربی آورده‌، اما ادامه نظر علامه طباطبایی را نیاورده است. علامه توضیح داده که خلفا نتوانستند در خانه اهل بیت را با ترجمه آثار یونانی ببندند (که هدف اصلی آنها بود) یا مرحوم حکیمی در برخی موارد از مغالطه تحقیر استفاده کرده است و طرف مقابل را با الفاظی مورد خطاب قرار داده که حاکی از تحقیر است و نمونه‌های آن را در کتاب سمیولوژی تحجر آورده‌ام.

همچنین، مغالطه بستن راه استدلال در آثار او وجود دارد؛ یعنی فرد ادعایی را طوری مطرح می‌کند که استدلال علیه آن ممکن نباشد؛ مثلا بنده ادعا کنم که هاله نور دور سر فلان فرد قرمز و بیانگر بسیار عصبانی بودن اوست و این ادعا نه قابل اثبات است و نه قابل رد کردن.

مرحوم استاد حکیمی در مواردی طوری از بزرگان مکتب تفکیک سخن گفته و شرایطی را برای نقد آرای آنها بیان کرده است که ایجاد بن‌بست در مسیر ناقد است؛ یعنی شما باید 20 سال مجاهدت کنید و ریاضت بکشید تا بفهمید میرزای اصفهانی چه گفته است و  بعد گفته‌اش را نقد کنید، این بستن راه استدلال است و به لحاظ معرفت‌شناختی صحیح نیست و مورد قبول دیگران هم قرار نمی‌گیرد. خداوند او را رحمت کند و مورد غفران قرار دهد و بر علو درجاتش بیفزاید.   

 

ایکنا ـ آیا به طور کلی واگذار کردن همه امور علمی و دینی به روایات و احادیثی که برخی از نظر سندیت مشکل دارند و کمرنگ کردن عقلانیت و عقل‌ورزی ناشی از روحیه مسئولیت‌ناپذیری در بین ما ایرانیان و شرقیان نیست؟

در مورد روحیات ما ایرانی‌ها به قول پزشکان یک مسئله مولتی فاکتریال است و عوامل معرفتی و غیرمعرفتی دست به دست هم داده تا این روحیات ایجاد شود، از جمله در حوزه و دانشگاه روحیه تنبلی علمی و مسئولیت‌ناپذیری هست و یکی از ریشه‌های آن این است که تفکر و تامل و استفاده از عقل یک فعالیت ذهنی مشقت‌باری است، زیرا انسان هنگام تفکر و تامل وارد یک امر فعالانه می‌شود و باید از انفعال دوری کند و این کار آسانی نیست.

این موضوع که انسان مسئولیت خودش را بر دوش دیگری بیندازد، در بین بسیاری از انسان‌ها سابقه دارد و آن دیگری می‌تواند خدا باشد یا انسان دیگر؛ مثلا کسانی تقریبا تمام تصمیمات کوچک و بزرگشان را با استخاره با تسبیح انجام می‌دهند و این فرار از آزادی و مسئولیت است. یعنی فرد حاضر نیست که دلهره ناشی از آزادی و مسئولیت‌پذیری را تحمل کند. بنابراین توپ را به زمین خدا یا انسان دیگری می‌اندازد تا او برایش تصمیم بگیرد و او را از آن اضطراب وجودی خلاص کند. همچنین کسانی برای فرار از مسئولیت به تعبد روی می‌آورند و می‌خواهند همه مسائل را با منقولات حل و نیز از تأملات علمی عقلی و پرزحمت شانه خالی کنند.

انتهای پیام
captcha