چرا اولین کتاب علمای چین در باب تصوف است؟
کد خبر: 4113675
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۸
اسماعیل رادپور پاسخ داد:

چرا اولین کتاب علمای چین در باب تصوف است؟

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: وانگ دا یو، صاحب چند کتاب به زبان چینی است که از جمله آنها «تبیینات حقانی دین حنیف» است. وی نخستین کسی است که به زبان چینی راجع به اسلام مطالبی را تألیف کرد و همین کتاب نیز اولین کتابی است که به دست ما رسیده است که راجع به تعالیم اسلامی به زبان چینی است.

اسماعیل رادپور

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «صهبای عرفان اسلامی در جام چینی» امروز سه شنبه 20 دی‌ماه از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

اسماعیل رادپور، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این نشست سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید:

چینیان به عنوان کسانی که در فن سفالگری شهرتی دارند شناخته‌ شده‌اند و جام و ظروف چینی هم در جهان معروف است لذا عنوان این نشست به همین علت انتخاب شده است. نیمی از تعالیم صوفیانه‌ای هم که به فرهمندان چینی رسیده توسط شاگردان ابن عربی رسیده است اما سؤال این است که آیا کسانی که این مطالب را به چین منتقل کردند فقط مسلمانانی بودند که به زبان‌های فارسی، عربی و ترکی سخن می‌گفتند یا چیزی فراتر از این است؟ اگر با صوفیان چین همانند وانگ دا یو، لیو ژی و سایر حکمای بسیار زیادی که در چین درباره عرفان و حکمت اسلامی قلم زده‌اند آشنا باشیم حتماً اطلاع داریم که آنها مطالب خود را به زبان چینی مطرح کرده‌اند اما فقط مسئله مهم زبان چینی نیست بلکه حکمت در سرزمین چین، مخصوصا از اواخر دودمان تانگ و سونگ به بعد، عموماً تحت تعالیم سه‌گانه مطرح شده که شامل تعالیم دائوئیسم، کنفوسیوسی و بودایی هستند.

هنر علمای مسلمان چین

از اواسط قرن شانزدهم مسلمانان چین در اواخر دومان مینگ، شروع به نوشتن مطالبی راجع به اسلام کردند و دیگر صرفاً مصرف کننده نبودند؛ در حالی که تا قبل از آن مسلمانان چین، تعالیم را از سرزمین‌های اسلامی و مخصوصا ایران می‌گرفتند چراکه زبان فارسی در آنجا هم رواج داشته بنابراین این زبان در انتقال اسلام به آنجا نقشی تعیین کننده داشته است. بسیاری از این تعالیم توسط تجار و کتاب‌ها به سرزمین چین انتقال پیدا می‌‌کرد و هنر علمای چین این بود که زبان عربی و فارسی را به خوبی می‌دانستند و از این کتب بهره می‌‌بردند.

همچنین بسیاری از علمای اسلام از سرزمین‌هایی همانند ایران و تا حدودی شمال آفریقا مهاجرت‌هایی به سرزمین چین داشته و برخی از آنها در این سرزمین‌ها مستقر شدند همانند جد وانگ دا یو که خود وی می‌گوید جد من از سرزمین‌های اسلامی به چین آمده است. به نظر می‌رسد بسیاری از علمای اسلام که از آسیای میانه به چین مهاجرت می‌کردند از کشورهایی همانند افغانستان و تاجیکستان بودند. چینیان امروز دیگر به زبان فارسی و عربی چیزی نمی‌نویسند اما در گذشته به زبان‌های چینی، فارسی و عربی آثار خود را تألیف می‌کردند هرچند که در آغاز بیشتر خواننده کتب فارسی و عربی بودند.

چرا علمای چین در باب تصوف نوشته‌اند؟

وانگ دا یو، صاحب چند کتاب به زبان چینی است که از جمله آنها «تبیینات حقانی دین حنیف» است. وی در مدرسه‌ای در چین تعلیم دید و بعدها در همان مدرسه تدریس کرد. .وی نخستین کسی است که تا جایی که اطلاعات تاریخی نشان می‌دهد به زبان چینی راجع به اسلام مطالبی را تألیف کرد و همین کتاب نیز اولین کتابی است که به دست ما رسیده است و راجع به تعالیم اسلامی به زبان چینی است. سؤالی که در اینجا وجود دارد این است که این کتاب و بقیه کتاب‌هایی که موضوع بحث ما هستند راجع به کدام بخش از تعالیم اسلامی سخن می‌گویند؟ موضوع سخن آنها راجع به فقه، کلام و فلسفه هم نیست بلکه این کتاب‌ها اختصاصاً به عرفان اسلامی و تصوف می‌پردازند. این هم جای سوال دارد که چرا اینها درباره تصوف نوشته‌اند نه علوم دیگر؟

چند نظریه در جواب این سؤال می‌توان مطرح کرد که قصد و نیت چینیان مسلمان چه بود که مطالب خود را به زبان چینی تألیف کردند؟ یکی این است که می‌خواستند دین اسلام را در سرزمین چین تبلیغ کنند. این نظریه درست به نظر نمی‌رسد چون هیچ نشانه‌ای از تبلیغ در این آثار وجود ندارد. از سوی دیگر از آنجا که موضوع این آثار تصوف است اساساً تصوف و حوزه‌های طریقتی در هر دینی، اموری تبلیغی نیستند. نظریه دیگری که می‌‌توان بیان کرد این است که این کتاب‌ها را به جهت دفاع از دین اسلام نوشته‌اند بدین معنی که دین اسلام متهم به کج‌روی‌هایی بوده است و آنها قصد دفاع از اسلام داشته‌اند اما این جواب هم درست نیست چون این آثار در مقام پاسخ دادن به شبهات نیستند.

علت دیگری که بیان شده این است که این کتاب‌ها را با هدف آموزش به مسلمانان می‌نوشتند و در واقع مخاطب آنها فقط مسلمانان بوده‌اند. درباره اینکه در مورد شرعیات و چگونه نماز خواندن مطالبی ننوشته‌اند نیز باید گفت که این موارد را به صورت حضوری به آنها می‌‌آموختند بنابراین نیاز به این بود که ابعاد عمیق‌تر دین را تبلیغ کنند. معتقدم این نیت هم کاملاً درست نیست بلکه گمان می‌کنم آنها قصد و نیت خاصی از نوشتن این آثار نداشته‌اند بلکه این آثار از غلیان‌های قلبی آنها در سیرشان در مراتب غیبی ایجاد شده است. مخصوصا امثال وانگ دا یو محصول مدارسی هستند که در آنها کتاب‌های حکمی چین تدریس شده است.

جایگاه تصوف در برقرار ارتباط بین ادیان مختلف

لیو ژی و وانگ دا یو، دو نفر از افراد اصلی هستند که تعالیم صوفیانه اسلامی را به زبان چینی نوشته‌اند. وانگ دا یو، سه کتاب اصلی دارد که یکی «تبیینات حقانی دین حنیف» دوم «تعالیم بزرگ دین پاک و حقانی» و سوم «پاسخ‌های راشد در باب حقایق غیبی» هستند. البته در ترجمه‌های آنها از چینی به انگلیسی مشکلات زیادی وجود دارد. سؤال دیگری که وجود دارد این است که چرا بیشتر آثار را راجع به تصوف نوشته‌اند؟ در این مورد هم باید گفت که علت این است که خودشان اهل تصوف بوده‌اند و به احتمال زیاد خود وانگ دا یو اهل طریقت نقشبندی بوده است.

علت دیگر این است که وقتی سنت‌های مختلف بخواهند با هم ارتباطی برقرار کرده و گفت‌وگویی بین سنت‌های مختلف شکل بگیرد اگر این گفت‌وگو در حوزه شریعت باشد که حوزه صورت‌ها و آئین‌های عبادی است، چیزی غیر از دوری و تفرقه در بر ندارد چراکه شرایع با هم متفاوت هستند و در واقع شرایع، حوزه دور شدن ادیان از همدیگر است اما ادیان در حوزه‌های طریقتی به هم نزدیک می‌شوند و در اینجا توصیه‌هایی دارند درباره اینکه چگونه به حقیقت نزدیک شوید. مسلما وقتی ادیان مختلف از محل‌های گوناگون بخواهند به حقیقت نزدیک شوند بین خودشان قرابت‌هایی پیدا می‌کنند و اولین و مهمترین آنها این است که نیت همه ادیان حرکت به سمت حقیقت است هرچند ممکن است در اشتباه باشند اما همین که قصد نزدیک شدن به حقیقت را دارند بین همه ادیان مشترک است. این تعالیم مشترک در حوزه‌های طریقتی بسیار زیاد هستند.

انتهای پیام
captcha