تصور مردم و سخنرانان درباره دشوار بودن معارف نهج‌البلاغه اشتباه است
کد خبر: 4119057
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶
حجت‌الاسلام مهدوی ارفع در گفت‌وگو با ایکنا:

تصور مردم و سخنرانان درباره دشوار بودن معارف نهج‌البلاغه اشتباه است

پژوهشگر و مدرس نهج‌البلاغه گفت: اشکالی که باعث شده تا نهج‌البلاغه جایگاه خود را بین علما، روحانیون، خطبا و وعاظ نیابد بی‌توجهی به عمق معارف این کتاب است زیرا نهج‌البلاغه چون توسط سیدرضی به این نام خوانده شده تصور می‌شود که سیدرضی بیشتر به جنبه ادبی فرمایشات مولا علی(ع) توجه کرده است.

حمیدرضا مهدوی ارفعبه گزارش ایکنا، در آستانه 13 رجب، سالروز میلاد مولی الموحدین(ع)، قرار داریم، انسانی که مورد ستایش دوست و دشمن و مسلمان و کافر قرار گرفته و اوست که به جایگاه خلافت، ارزش و اعتبار می‌دهد؛ اسوه‌ای که مرور زندگی و سیره او و به کاربستن آن مایه سعادت دنیا و آخرت انسان است و کتاب نهج البلاغه گلچینی از کلام و اندیشه‌های ایشان است.

خبرنگار ایکنا به همین مناسبت با حجت‌الاسلام و المسلمین حمیدرضا مهدوی ارفع، پژوهشگر و مدرس نهج‌البلاغه درباره اهمیت این کتاب و دلایل غفلت از آن گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ نهج‌البلاغه چه بخشی از سخنان امام علی(ع) است و آیا باعث نشده که باقی سخنان ایشان مورد غفلت قرار بگیرد؟

درست است که نهج‌البلاغه یک بیست و هفتم از سخنان امیرمؤمنان است که به دست ما رسیده است ولی این سبب نمی‌شود که بگوییم این کتاب شریف، ناقص است همان طور که قرآن کریم همه فرمایشات خداوند نیست ولی کامل است و خود خدا در قرآن فرمود: اگر تمام جن و انس نویسنده شوند و همه درختان قلم و همه آب دریاها مرکب شوند تا کلمات پروردگارت را بنویسند آن‌ها تمام می‌شوند ولی کلمات پروردگار تمام نمی‌شود. در عین حال قرآن که عصاره‌ای از فرمایشات خداوند است بدون هیچ عیب و نقص است و در سطحی پایین‌تر گرچه نهج‌البلاغه هم گزیده سخنان امام علی(ع) است ولی گزیده‌ای هوشمندانه، دقیق و جامع است. 

 

ایکنا ـ در سال‌های اخیر تمایل سخنرانان و روحانیون بیشتر بر شرح ادعیه مفاتیح الجنان و صحیفه سجادیه است چرا توجه به نهج‌البلاغه و بیان مطالب آن کمتر شده است؟

بله؛ در سال‌های اخیر گرچه اتصال گویندگان و واعظان و نویسندگان به منابع بیشتر از قبل شده است ولی باز بیشتر به ادعیه و صحیفه سجادیه تمسک و استناد می‌شود در حالی که نهج‌البلاغه بر همه مقدم است زیرا نهج‌البلاغه، اندیشه انسان را نظام‌مند کرده و آن را در مدار اصلی قرار می‌دهد تا گوشه‌ای از زندگی آنان مناجات و دعا و اتصال به اولیاء الله شود.

اشکالی که باعث شده تا نهج‌البلاغه جایگاه خاص خود را در بین علما و روحانیون و خطبا و وعاظ پیدا نکند بی‌توجهی به عمق معارف این کتاب است زیرا نهج‌البلاغه چون توسط سیدرضی به این نام خوانده شده است این تصور در اذهان قوت دارد که سیدرضی بیشتر به جنبه ادبی فرمایشات  مولا علی(ع) توجه کرده است در حالی که اصلا اینطور نیست و نهج‌البلاغه کتاب عرفان، کلام، تاریخ، سیاست و اخلاق و ... است و چون کلام امام(ع) برتر از کلام عادی بوده است سیدرضی نام آن را نهج‌البلاغه گذارده است. پس عنوان کتاب یکی از عواملی است که سبب شده تا این کتاب جایگاه خود را نیابد.

نکته دیگر اینکه خیلی از روحانیون و مردم فکر می‌کنند که فهم و مطالعه نهج‌البلاغه بسیار دشوار است و به خصوص ادبیات به کار رفته در آن پیچیده و خاص است و همین عامل دوری مردم از این کتاب است و اگر می‌توانستیم یک روش آسان در اختیار مردم قرار دهیم خواهیم دید دسترسی به این کتاب و فهم آن دشوار نیست. 

 

ایکنا ـ قالب و محتوای مطالب نهج‌البلاغه را در چند بخش می‌شود تقسیم کرد و بیشتر در چه زمینه‌هایی است؟

کتاب شریف از لحاظ ساختار، چهاربخش دارد؛ بخش اول خطبه‌ها، بخش دوم نامه‌های مولاعلی(ع)، بخش سوم حکمت‌های نهج‌البلاغه و بخش چهارم هم غرائب الکلام و سخنان رمزآلود است؛ 241 خطبه، 79 نامه و 480 حکمت یا کلمات قصار و 9 جمله غرائب الکلام در نهج‌البلاغه وجود دارد. از نظر محتوایی هم می‌توان محتوای آن را به اقسام مختلف تقسیم کرد چون مباحث اخلاقی، تربیتی، حکمرانی، سیاسی، اقتصادی، سبک زندگی، دشمن‌شناسی و بصیرت و ... در آن وجود دارد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب هیچ مسئله‌ای از مسائل بشر نیست مگر اینکه سررشته‌ای از آن در این کتاب وجود دارد.

 

ایکنا ـ در سال‌های اخیر برخی اعلام می‌کنند که در حکومت امیرالمومنین(ع) هم اختلاس و دزدی و فقر و محرومیت بوده است این ادعا چقدر درست است؟

درباره حکومت مولا علی(ع) این ذهنیت در بین دوستان، تحلیلگران و آگاهان مسائل حکومتی وجود دارد که در حکومت ایشان هم فساد اداری مانند اختلاس و ... وجود داشته است؛ این تلقی درست است و در حکومت مولا علی(ع) هم فقیر وجود داشت و هم حاکمانی بودند که دنبال دنیاطلبی و اختلاس و دزدی و دست‌اندازی به بیت‌المال بودند. به دلایل مختلف در حکومت ایشان به خصوص در سال اول و دوم این مسائل در جامعه  و حکومت وجود داشت زیرا امام علی(ع) واقعا یک حکومت مخروبه از جهت عدالت و فساد را تحویل گرفت و شاهد آن هم بدون تعصب این است که مردم در مخالفت با خلیفه سوم هم‌داستان شدند و شورش کردند و با وجود همه مخالفت‌های علی(ع)، مردم خلیفه سوم را کشتند پس معلوم است جامعه آنقدر در فساد و فقر و تبعیض گرفتار بود که به نقطه جوش رسید و حتی بدون اینکه خلیفه را به محکمه بسپارند خودشان حکم را اجرا کردند.

بنابراین یک دلیل این بود که 11 سال در دوره خلیفه سوم، رانت‌خواری و اختلاس و نصب افراد فاسدی که پیامبر(ص) آنان را از مدینه بیرون کرده بود و ویژه‌خواری و دزدی بیت المال رواج داشت و مردم تحت فشار فقر، تبعیض و فساد بودند و طبیعتا تا امام(ع) زمام امور را به دست گرفته و اصلاح کنند زمان‌بر است. همچنین بخشی از صحابه پیامبر(ص) که افراد زاهد و پاکدست بودند در دوره خلیفه سوم عادت به ویژه‌خواری و زندگی اشرافی پیدا کردند لذا در دوره حکومت امام علی(ع) حاضر نشدند دست از ویژه‌خواری و امتیازطلبی ناحق بردارند مانند زبیر  که با علی(ع) بیعت کرد ولی وقتی با نوع حکمرانی عادلانه و بدون رانتخواری امام(ع) مواجه شد جنگ جمل را ایجاد کرد.

دلیل دیگری که سبب شد تا در دوره امام علی(ع) حکمرانان به دزدی و ... مبتلا شوند این است که خدا اساسا در این دنیا، شقاوت و سعادت را به اراده انسان‌ها واگذار کرده و قرار نیست علی(ع) در مقابل مشیت و حکمت خدا بایستد؛ وظیفه امام برای حکمرانی نظارت آشکار و پنهان، گزارش‌گیری و انتصاب عیون(جاسوس)، توصیه، نصیحت و تهدید است که به خوبی انجام دادند ولی در نهایت این افراد هستند که باید راه سعادت و شقاوت را برای خود برگزینند.

همچنین حکومت امام علی(ع) از نظر جغرافیایی و جمعیت آنقدر گسترده بود که به راحتی نمی‌شد برای همه نقاط و ولایات، افراد شایسته چون مالک اشتر قرار داد؛ برخی هم مانند کمیل افراد پاکیزه و سالمی بودند ولی توان مدیریت نداشتند و گاهی حضرت این افراد را به سمتی منصوب می‌کرد تا بدانند توانایی مدیریتی ندارند. 

عزیزی داشتیم که امام(ع) صبح او را به عنوان قاضی منصوب کرد و عصر او را عزل کرد و فرمود تو عدالت کامل نداری یا کمیل که به استانداری یک ولایت منصوب شد و حضرت او را عزل کرد زیرا مکان ماموریت خودش را ترک کرد و به منطقه دیگری حمله کرد و هر دو را از دست داد.  بنبابراین حضرت چون نیروی انسانی کارآمد و مدبر کم داشت در مواردی مجبور بو کسانی مانند زیاد بن ابیه و اشعث‌ها و ... را بگمارد و به جای آن نظارت را سنگین‌تر کند.

اینکه علی(ع) در دوره سه خلیفه سکوت اختیار کردند نشانه عقلانیت بی‌نظیر امیرمؤمنان(ع) در تشخیص مصالح امت است؛ خود ایشان در خطبه سوم نهج‌البلاغه یعنی خطبه شقشقیه به این موضوع پرداخته و فرموده‌اند: آگاه باشد به خدا سوگند فلانی(خلیفه اول) جامه خلافت بر تن کرد در حالی که می‌دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی مانند محور آسیاب به کل آسیاب است که به دور محور چرخش دارد. او می‌دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه‌ها به بلندای ارزش دانش من نتوانند پرواز کرد، پس من ردای خلافت را رها کرده و از آن کناره‌گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست خالی برای گرفتن حق خود به پا خیزم یا در این محیط خفقان و تاریکی که ایجاد کرده بودند صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده و جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‌دارد و بعد از ارزیابی، صبر را خردمندانه‌تر دیدم و صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می‌نگریستم که میراث مرا به غارت می‌برند.

بنابراین امیرمؤمنان(ع) در شرایطی قرار داشتند که نگران بودند قیام کنند و مبادا جامعه به هم بریزد لذا وحدت را حفظ کردند تا فهم و بصیرت جامعه درباره ناتوانی الگوها و افراد غیر اهل بیت(ع) برای اداره جامعه رشد کند. امام(ع) برای گرفت حق امامت و خلافت نخواستند امنیت و وحدت جامعه به‌هم بریزد زیرا علی(ع) حق مطلق بود و حفظ آرامش و وحدت را انتخاب کردند و  حتی در بند دوم خطبه 127 کسانی را که به خاطر عشق و محبت علی(ع) وحدت جامعه را به‌هم می‌زنند لایق جهنم می‌دانند و حتی توصیه دارند اگر کسی از روی محبت علی(ع) و از باب غلو خواست جامعه را دچار انشقاق کند او را بکشید حتی اگر زیر عمامه علی(ع) باشد.

 

ایکنا ـ اخیرا کسی نسبت مزاح و شوخی های زشت به ائمه داده است، آیا چنین مواردی در کلام ایشان هست؟

گفت‌وگویی در فضای مجازی بین متدینین بر سر سخنان یکی از دوستان درباره مزاح‌های امام علی(ع) رخ داده است و بنده در این‌باره تحقیق کردم و با مطالعه می‌گویم؛ ما در نیت فردی که این سخنان را بر زبان آورده است شکی نداریم و ایشان در زمره افراد انقلابی و مذهبی هستند ولی گاهی برخی افراد ممکن است آداب سخن را فراموش کنند؛ ما وقتی در مورد اهل بیت(ع) سخن می‌گوییم حتی برخی واقعیات را هم باید در اوج حیا بر زبان بیاوریم و شان ایشان را رعایت کنیم بنابراین او عمدی در گفتار نداشته ولی خطا در لحن و بیان وجود داشته است.

اما در مورد اینکه اهل بیت(ع) اهل مزاح و شوخی بودند یا نه دو نکته وجود دارد؛ گاهی ایشان توصیه کرده‌اند که با هم مزاح داشته باشید و همدیگر را از طریق مزاح یاد کنید ولی نهی هم فرمودند مزاحی نکنید که عقل شما را زایل و شخصیت شما را کاهش دهد؛ مجموع این روایات نشان می‌دهد اهل بیت(ع) اولا به اندازه اندکی اهل مزاح بودند تا گرفتگی دل مؤمنان برطرف و آنان را شاد کنند و از طرفی در شوخی خودشان قطعا گناه نمی‌کردند و قطعا حرفی که از دایره حیا بیرون است نداشته‌اند بنابراین بهتر است سخنرانان عزیز از وورد به حیطه‌هایی که تخصص ندارند خودداری کنند.

به صرف اینکه کتابی را از عالمی بخوانیم که آن کتاب هم اسناد معتبری برای برخی روایات ندارد  نباید آن را در فضای عمومی و رسانه‌ای بیان کنیم. افراد غیرمتخصص باید به کتب معتبر رجوع کنند و در نوع بیان روایات هم دقت کنند. البته انصاف اقتضا دارد که ما همه سخنان یک فرد را در کنار هم بررسی کنیم و این فرد خودش بعدا سخنانش را اصلاح کرد و گفت منظورم این نبوده است و ما هم باید عذر مؤمن را بپذیریم و البته حرمت اهل بیت(ع) بر هر چیزی اولویت دارد. 

گفت و گو از علی فرج زاده 

انتهای پیام
captcha