انسان قرآنی محصول «لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر» است + فیلم
کد خبر: 4119551
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۴
عباس سلیمی در گفت‌وگو با ایکنا:

انسان قرآنی محصول «لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر» است + فیلم

استاد و پیشکسوت قرآن در تکریم پدر و مادر خود می‌گوید: اصلی‌ترین عناوینی که خداوند به ما توفیق داد که به بیراهه نرفتیم، عمده‌اش بحث «لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر» بود. عملاً این دو بزرگوار مغایر با هم عمل نمی‌کردند؛ یکی از مشکلات امروز در جامعه ما تضاد بین عقیده و عمل است، ادعایی می‌کنیم و عملی برخلاف آن انجام می‌دهیم.

نوشتن، گفتن، گفت‌وشنود کردن، در جز و کل پرداختن به موضوعات مهم انسانی، امری دشوار و صد البته شیرین است. اگر آن موضوع مهم درباره یکی از بلندمرتبه‌ترین مراتب خلقت هستی و در حقیقت شرف آدمیان باشد؛ طبیعی است این دوگانه «دشواری و شیرینی» به مراتب بیش و بیشتر می‌شود. با این تعریف، روشن‌تر از روشن شد که پای سخن از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) به میان است. سخنی که به انگیزه سالروز میلاد فرخنده حضرتش که تقویم جمهوری اسلامی ایران آن را به نام گرامیداشت «مقام پدر» متبرک کرده است، پرداختن به مقام متعالی شایسته‌ترین پدر معنوی عالمیان را به من و تو و ما یادآوری می‌کند. 

قرآن ناطق

بی‌تردید پرداختن به ابعاد مختلف زندگانی، مشی و منش، شیوه مدیریت و رواداری، اعتدال و عدالت و ... امیرالمؤمنین علی(ع) امری است که برای گفت‌وگو درباره آن باید به سراغ اهل معنا رفت. باید برای این کارِ مهم پای سخنان کس و کسانی نشست که علی(ع) را فراتر از یک نام و نشان و «یا علی(ع)» شناخته باشند؛ باید پای سخن کسانی نشست که از علی(ع) درس اخلاص و عمل آموخته‌اند و «با علی(ع)» زندگی کرده‌اند.

با این مقدمه و انبوهی وسواس برای اینکه حق سخن ادا شود و نام علی(ع) با چند بیت زیبا و در حد پاسداشت تقویمی روز پدر باز و سپس بسته نشود، میلاد امیرالمؤمنین(ع) و روز پدر را انگیزه مبارکی برای گفت‌وگو با عباس سلیمی یافتیم. با همه مقدماتی که بیان شد و نشد، نشستن پای سخن او که تربیت یافته مکتب قرآن و نهج‌البلاغه شریف علی(ع) است، چند و چندین فرصت طلایی بازخوانی و بررسی انسانی بهتر و صحیح‌تر این روز را به ما بخشید. فرصت‌هایی که  خوش‌وقتیم در این روز مبارک با شما گرامیان به اشتراک می‌گذاریم.

عباس سلیمی نزد اهالی قرآن نامی شناخته شده و چهره‌ای وزین است که عنوان «خادم القرآنی» را به شایستگی و با مراقبتی که حرمت آن نام و نشان ایجاب می‌کند، نگهدار است. سلیمی دانش‌آموخته مقطع کارشناسی ارشد حقوق (علوم جزا و جرم‌شناسی) است. او سال‌ها پیش ریاست دانشکده علوم و فنون فارابی ارتش جمهوری اسلامی ایران را عهده‌دار بوده است. عباس سلیمی که اولین برگزیده مسابقات بین‌المللی قرآن مالزی پس از انقلاب (در سال 1358) است، اولین مجری قرآنی صدا و سیما، اولین داور قرآنی ایران اعزامی به مسابقات بین‌المللی قرآن مالزی و ... است؛ به این اولین‌ها دل‌خوش و خوش‌وقت نشده است. او که از کودکی تحت تعالیم مکتب انسان‌ساز قرآن و آموزه‌های علوی نزد پدر و مادری حکیم رشد یافته است، بزرگترین افتخار خود را شاگردی قرآن و تأکید والدین شریف خود برای تعالیم کتاب نور می‌داند و در جای جای این گفت‌وگو با خاکساری و تواضعی خاص که ویژه فرزندی صالح و انسانی قرآنی است از مقام محترم حضرت مادر و جناب پدر یاد می‌کند.

این استاد قرآنی در این گفت‌وگو پیرامون محور؛ مقام والای پدر و مادر در قرآن و تربیت نزد قرآن، سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) و آنچه از حضرت نیاموخته‌ایم سخنانی را با صراحت و صداقت همیشگی خود بیان کرده است. بخش نخست گفت‌وگوی ایکنا با او را در ذیل می‌خوانیم:

ایکنا _ در آغاز گفت‌وگو لطفا از نقش سرنوشت‌ساز پدران در تربیت نسل انسانی مؤثر و سالم بفرمایید.

در ابتدای سخن سالروز میلاد شیر بیشه توحید و حبل المتین دین، مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع) را تبریک عرض می‌کنم؛ روزی که بسیار خردمندانه به عنوان «روز پدر» نامگذاری شده است. همانطور که می‌دانیم به دلیل عظمتی که مادران عزیزمان دارند و به عنوان یکی از نعمات بی‌بدیل الهی بر فراز قله شکوه، جلال و عظمت ایستاده‌اند، کمتر در مورد پدران صحبت می‌شود، پرداختن به این موضوع در جامعه بسیار خوب است؛ مخصوصاً اگر بخواهیم به‌طور دقیق ابعاد این قضیه را مطرح کنیم. پدر با اینکه بهشت زیر پایش نیست و این مقام ویژه مادران است، اما به عنوان یک ستون محکم و امنیت خانواده و پشتوانه‌ بزرگ انسان، ویژگی‌های خاصی دارد. به خاطر مشکلاتی که در روزگار وجود دارد، در چشمان پدر واژه «نمی‌توانم» را می‌توان به وضوح دید، اما هرگز بر لبانش آن را جاری نمی‌کند. وقتی پدر بعد از غذا چندین قرص می‌خورد، فرزندانش می‌فهمند که او خیلی درد می‌کشد، اما ابراز درد نمی‌کند و خاموش به وظایف خود عمل می‌کند. در حقیقت بعضی از پدران هستند که همواره بیشتر از یک قهرمان ماراتن به دنبال یک لقمه نان می‌دوند و آن هم به خاطر این است که به سوی حرام نروند و بتوانند وظایف خودشان را در قبال همسر و فرزندانشان انجام دهند؛ مخصوصاً در زمینه حلال‌خوری، لقمه حلال را بر سر سفره‌شان بیاورند که آثار وضعی این لقمه حلال در نسل‌های بعدی، خودش را نشان خواهد داد.

همه این‌ها باعث شده است، به خاطر جایگاهی که پدر در معارف دینی ما دارد حضرت پیامبر(ص) در یکی از فرمایشات خود تأکید فرمایند: «رِضَی اللّهِ فِی رِضَی الْوالِدَیْنِ وَ سَخَطُهُ فِی سَخَطِهِما»؛ رضایت خدا نهفته در رضایت پدر است و خشم و غضب خدا نهفته در خشم و غضب پدر است؛ به همین خاطر وقتی که از ایشان سؤال کردند که وظیفه فرزند در قبال پدر چیست؟ حضرت چند وظیفه را برای ایشان مشخص کردند.

انسان قرآنی محصول «لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر» است

یکی اینکه فرزند شایسته کسی است که پدر خود را به اسم کوچک صدا نزند؛ دوم اینکه قبل از پدر وارد مکانی نشود و احترام بگذارد؛ سوم اینکه قبل از او ننشیند و مورد چهارم که فوق‌العاده مهم است اینکه؛ برای پدر خود دشنام نخرد. یعنی به‌گونه‌ای در جامعه زندگی کنند که مردم رحمت و مغفرت الهی را برای پدران آسمانی طلب کنند، نه اینکه کاری کنند که برخی از واژه‌های نامناسب بدرقه راه پدران شود.

در رابطه با شأن و جایگاه و منزلت پدر از منظر دین اسلام و پیامبر اکرم(ص) و دستوراتی که امامان ما در رابطه با ناخدای کشتی زندگی که هدایت سفینه خانواده را در میان امواج متلاطم روزگار برعهده دارد، مطالب بسیار زیاد است و خوش به حال کسانی که حرمت پدر را رعایت می‌کنند. بی‌جهت نیست که خداوند بزرگ در جزء پانزدهم قرآن کریم می‌فرماید: «وَ قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ خداوند حکم می‌کند که فقط او را بپرستید و به پدر و مادر احترام بگذارید و احسان کنید. اینکه خداوند بلافاصله بعد از حکم به عبودیت و پرستش خودش هیچ مسئله ارزشمند دیگری را مطرح نکرده است به جز نیکی و احسان در مورد پدر و مادر نشان می‌دهد که جایگاه پدر و مادر این دو گوهر ناب چقدر ارزشمند است.

ایکنا _ چه زمانی این عظمت و جایگاه برای ما بیشتر خودش را نشان می‌دهد و اهمیت کار بیشتر می‌شود؟

در پاسخ باید گفت زمانی که توجهی به بحرانی که هم اکنون در کشور‌های غربی و غیرغربی به خاطر عدم توجه به مقام و منزلت پدر ایجاد شده است. اخیراً آماری را سازمان ملل متحد منتشر کرده است که بسیار نگران‌کننده و تأسف‌بار است. در این آمار می‌گوید آمار فرزندان نامشروع در غرب و در بسیاری از کشور‌ها در حال افزایش است. این به معنی بحران هویت است و امروز که خودش را مقداری نشان داده است بعد‌ها بیشتر خود را نشان خواهد داد.

اگر کسی بحران هویت نداشته باشد، هرگز نمی‌تواند خودش را به عنوان یک عنصر پلید داعشی معرفی کند. به نوامیس مردم در عراق هتک حیثیت کند و بعداً آن‌ها را به قیمت ۴۵ دلار در بازار‌های برده‌فروشی نیجریه به معرض فروش بگذارد. این فرد هویت ندارد و ریشه این فرد، فاسد و خراب است. فرزندانی که امروز در دنیا به خاطر بی‌توجهی به حرمت و قداست خانواده نامشروع متولد می‌شوند، نتیجه‌اش این شده است که براساس آمار سازمان ملل، کلمبیا ۸۲ درصد از فرزندانشان نامشروع هستند، فرانسه ۵۵ درصد، آمریکا ۴۰ درصد، مکزیک ۵۵ درصد، استرالیا ۳۳ درصد، فیلیپین ۴۳ درصد و آن‌ها ادامه پیدا می‌کند تا آمار‌های ۵ درصدی در بعضی از کشور‌های آسیایی و آفریقایی...

اگر اسلام در رابطه با پدر و مادر به این میزان تأکید می‌کند به خاطر این است که از تبعات ناگوار بعدی آن جلوگیری کند؛ لذا جا دارد به موازات گرامیداشت سالروز میلاد حضرت علی (ع) یاد و خاطره همه پدران آسمانی که میهمان سفره کرم حضرت علی (ع) هستند را گرامی بداریم و آرزو کنیم که خداوند به همه ما توفیق دهد به وظایف خودمان در قبال پدر و مادر، این دو موهبت الهی به درستی عمل کنیم.

بلایی که امروز به سر غرب آمده است به دلیل این است که وحی را از زندگی خود حذف کرده‌اند. آن‌ها اعتقادی به این ندارند که باید مصالح اجتماعی را خدایی نگاه کنند، غیر از آن‌هایی که ملحد و منکر خدا هستند، زندگی منهای خدا یعنی همین شرایطی که بعضی‌ها امروز دارند؛ البته این موضوع به این معنا نیست که در کشور‌های اسلامی و جا‌های دیگر همه چیز مرتب است؛ نه. بلکه در همه کشور‌های اسلامی و در کشور خود ما هم کسانی که فرمول زندگی منهای خدا را انتخاب کنند به همین بدبختی و ضلالت گرفتار می‌شوند.

ایکنا _ همانطور که می‌دانیم تربیت قرآنی فرزندان در دنیایی که از هر گوشه و کناری صدایی شنیده می‌شود برای پدران و مادران عزیز کار ساده‌ای نیست. این دشواری در گذشته به گونه‌ای و امروز نیز به گونه دیگر خودنمایی می‌کند، با این مقدمه به عنوان فردی که تحت تعالیم قرآن تربیت و رشد یافته‌اید و پای همان رحل نسل دیگری را تربیت کرده‌اید، از این مسیر یعنی مسیر تربیت فرزند صالح برایمان بگویید.

امروز که بنده به بهشت‌زهرا مشرف می‌شوم و به قطعه شهدا می‌روم (قطعه ۵۷ ویژه پدران و مادران شهدا است) با همان ادبی که وارد حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و یا سایر زیارتگاه‌ها می‌شوم به زیارت تربت پدر و مادرم مشرف می‌شوم؛ یعنی با نهایت ادب و انکسار، حتماً تربت پاک آن‌ها را می‌بوسم و هرچه که می‌خواهم آن‌ها را هم در پیشگاه خداوند متعال شفیع قرار می‌دهم و بعد از فاتحه و قرائت آیات قرآن با آن‌ها به عنوان فرزند کوچکشان صحبت می‌کنم. تقریباً هر روز از پدر و مادرم تشکر می‌کنم. همواره در فراز و نشیب‌ها و مشکلات خطرناکی که در زندگی پیش می‌آید، آن‌ بزرگان را در عالم رؤیا زیارت می‌کنم و به وضوح حتی با گرفتن دستم، من را از مهلکه‌ها بیرون می‌آورند.

انسان قرآنی محصول «لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر» است

مرحوم پدر بزرگوارم پلیس بود و در شهربانی دوران قبل از انقلاب خدمت می‌کرد. آن زمان شرایطی بود که برخی از افراد پلیس در رابطه با حلال و حرام و مخصوصا نگرفتن هدایا و سایر چیز‌ها از مردم رعایت نمی‌کردند، اما به خدا سوگند ایشان آدم بسیار جدی و قاطعی در این مورد بود، در این حد که افراد می‌ترسیدند به ایشان پیشنهادی کنند، این موارد را بارها با چشمانم دیده‌ام؛ (چرا که در معیت ایشان به کلانتری و گشت‌ها می‌رفتم.) ایشان علاقه بسیاری به دو سوره مبارکه «یاسین و الرحمن» داشتند و من هر روز صدای تلاوت ایشان را که در دوران طفولیت در خانه قرآن تلاوت می‌کردند، در ذهن دارم.

ایشان غیر از اینکه در امور حرفه‌ای خود انسان قاطع و وظیفه‌شناسی بودند، مهمترین ویژگی اخلاقی‌شان برقراری نظم و انضباط در نظام خانواده بود. با توجه به مأموریتی که پلیس در آن موقع در مسائل اجتماعی داشت نکته بعدی که تأکید می‌کردند جلوگیری، کنترل و نظارت شدید و مخالفت شدید ارتباط فرزندانشان با افراد ناباب بود. به خاطر دارم تا پایان مقطع راهنمایی، پدر و یا مادرمان ما را به مدرسه می‌بردند و ما را برمی‌گرداند تا مشکلاتی از لحاظ معاشرتی برای ما پیش نیاید.

یکی دو سال قبل از رحلت ایشان که تا حدودی هم فرتوت شده بودند، در عبارتی گفتند که «عباس جان بدان که من یک لقمه حرام در این خانه نیاوردم» و بنده هم خطاب به ایشان گفتم «می‌دانم آقاجان چرا که اگر این کار را نکرده بودید خداوند فرزندتان را به عنوان شهید قبول نمی‌کرد» و به ما هم توفیق نمی‌داد که شاگرد قرآن و سرباز مردم در ارتش باشیم. ایشان با یک حالت خوب از این دنیا رحلت کردند.

امروز فکر می‌کنم که برخی از کار‌هایی که در حوزه وقت‌شناسی و مقداری هم با چاشنی سخت‌گیری و جدیت و کوتاه نیامدن در برخی از کار‌ها دارم، همه به دلیل تعالیم عملی ایشان بود. ایشان الگوی عملی بودند و به ما سبک زندگی را با عملکرد خودشان یاد دادند. همچنین مادر بزرگوارم یک نمونه‌ای بود که همیشه شرمنده و وام‌دار ایشان هستم. ایشان سیده مکرمه‌ای بودند که هر زمان که می‌خواهم ایشان را توصیف کنم می‌گویم «علویه بی‌سواد بامعرفت» ایشان هیچ سوادی نداشتند، اما حرف‌هایی که می‌زدند و امروز بنده مرور می‌کنم می‌بینم که هیچ حکیمی نمی‌توانست این درس‌های زندگی را به ما یاد دهد.

ایکنا _ سخن از همراهی مرحومه مادر گرامی‌تان آمد، لطفا درباره هماهنگی‌های تربیتی و معنوی والدین بزرگوارتان و نقش آن در سلامت معنوی فرزندان نکاتی بفرمایید.

در رابطه با حمایت‌های ویژه مادرم در مورد شرکت فرزندانشان در جلسات قرآنی، تلاوت قرآن، قرائت قرآن در منزل و نشان دادن عفت و پاکدامنی، درستی، امانت‌داری، رعایت حقوق مردم، مهربانی و ... نکات بسیاری وجود دارد. همه این موارد به گونه‌ای بود که تربیت مادر و پدر با پشتیبانی معنوی و روحی یکدیگر انجام می‌شد. پدر ایشان از سادات بسیار محترم بودند، به ایشان «دختر آقا» می‌گفتند و این تعبیر از قدیم رایج بود. یاد دارم که در محله ما افراد قوی‌هیکلی بودند که برخی از آن‌ها راه زندگی‌شان هم درست نبود، اما وقتی که این «خانم» از منزل بیرون می‌آمد، دست به سینه می‌گذاشتند و خدمت مادرم سلام و عرض ادب می‌کردند و می‌گفتند که سادات خانوم ما را دعا کنید. پنج سال پیش بود یکی از پدران شهید که از قضا بچه محله ما بود و در آن زمان من نیز کودکی بودم، بنده را در حرم عبدالعظیم(ع) دید و گفت خدا مادر شما را رحمت کند، فقط این را بدان زمانی که مادر شما در محل راه می‌رفت آن چادر نمازی که سرش می‌کرد، هیبتی بود که هیچ کسی جرئت نمی‌کرد به حریم او نگاه کند. این را کسی می‌گفت که در محل ما یک کاسب بود. این رفتار‌ها به ما درس زندگی می‌دهد، اگرچه ما قابلیتش را نداشتیم. بنده بعد از لطف خدا، تمام مسائل قرآنی را مرهون این دو شخصیت بزرگوار هستم. منتها به تعبیر برادر عزیزمان عباس براتی‌پور که شعر زیبایی گفته‌اند: «من هم از قرآن خجالت می‌کشم کوله‌باری از ندامت می‌کشم»؛ درست است که ما به خوبی نتوانستیم فرزندانی باشیم که پدر و مادر عزیزمان خواستند، اما شاکر و ممنون آن‌ها هستیم و امیدوارم که خداوند آن‌ها را در شایسته‌ترین جایگاه بهشتی مخصوصاً به حرمت خون فرزند شهید بزرگوارشان اخوی عزیز بنده بدهد و من شرمنده این پدر مادر عزیز نباشم.

ایکنا _ به نظر شما پس از خانواده سایر ارکان جامعه چه نقش‌هایی را برای تربیت سالم و اصولی نسل‌ها به عهده دارند؟

مسلما جامعه، رسانه و آموزش و پرورش ارکانی هستند که در رابطه با تربیت افراد نقش اساسی دارند، اما با اینکه در آن زمان، حکومت طاغوتی و فاسد بود و فرهنگ مبتذل دایر بود، رادیو تلویزیون در اختیار آمریکا بود و فرهنگ غرب هم حاکم بود، اما تنها اگر پدر و مادر اراده می‌کردند در آن لجن‌زار رژیم شاهنشاهی این همه شهدای بزرگوار، فرماندهان خوب و دلاور و روحانیون خوب تربیت کردند. ما از این نتیجه می‌گیریم که امروز که به برکت جمهوری اسلامی ایران شرایط قابل مقایسه با آن زمان نیست و بسیاری از زمینه‌ها به صورت مثبت فراهم است بر فرض اگر اشکالاتی هم وجود داشته باشد، ما بهانه‌ای نداریم برای اینکه من به عنوان پدر اگر اراده کنم و بخواهم می‌توانم با همسرم به عنوان مادر فرزندانمان را انسان‌هایی خدمتگزار، شایسته و مفید برای جامعه تربیت کنیم. به روان پاک همه پدران و مادران عزیز و بزرگوارانی که آسمانی شدند درود می‌فرستم و در همین مجال نسبت به پدر و مادر عزیز و مهربانم ابراز نوکری، چاکری و بندگی می‌کنم.

ایکنا_ گلچینی از فرایند تربیتی که کمک کرد تا شما به عنوان یک انسان قرآنی محل ثمر باشید، چیست؟

اصلی‌ترین عناوینی که خداوند به ما توفیق داد که به بیراهه نرفتیم هرچند که چیزی نیستیم، عمده‌اش بحث لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر بود. عملاً این دو مغایر عمل نمی‌کردند و یکی از مشکلات امروز در جامعه ما تضاد بین عقیده و عمل است که ما یک ادعای بکنیم و برخلاف آن عمل کنیم، اما این دو شخصیت بزرگوار این کار را نمی‌کردند. البته مرحوم پدرم فوق‌العاده سخت‌گیر بودند و اگر در مسائل خطایی هم می‌کردیم علاوه بر تذکر، نوازش‌های مخصوص خودشان را هم داشتند؛ جداگانه به خاطر همین هم دستشان را می‌بوسم و از ایشان تشکر می‌کنم، هنوز هم حرارت و داغی یک سیلی مقدسی که ایشان به صورت من را به خاطر اشتباهی  _ که در کودکی مرتکب شدم _ حس می‌کنم و به همین خاطر هم از ایشان تشکر می‌کنم.

اگر ما دو مسئله مهم یعنی لقمه حلال و عفت خانوادگی را با هم داشته باشیم این همه مشکلات و مصیبت نخواهیم داشت که بازگو کردن برخی از آن‌ها شرم‌آور است. ما هم سعی کردیم در رابطه با فرزندان عزیزمان هم که هر سه آن‌ها برای خود بنده الگو هستند همین زندگی را پیاده کنیم. البته یک نکته را نباید غفلت کرد که قسمت عمده تربیت فرزند در راه صحیح و اصولی که بنده به هر سه آن‌ها افتخار می‌کنم برعهده همسر گرامی و مکرمه‌ام بود. یعنی در طول بیش از ۴۴ سال زندگی مشترک، نتوانسته‌ام به عنوان پدر به وظیفه خود عمل کنم در حالی که مسئولیت بچه‌ها را بر دوش داشته‌ام و باید پاسخگوی آن‌ها باشم، اما آن کسی که با حوصله و شکیبایی و خون دل خوردن، زندگی را در غیاب مرد به عنوان پدر خانواده و به خاطر تراکم کارها و امور مدیریتی بیرون از خانه اداره کرده است؛ مادر بود.

با همه احترامی که برای پدران قائل هستم، اما مادر چیز دیگری است؛ شما وقتی که به واقعه کربلا نگاه می‌کنید، صحنه‌ای را می‌بینید که مادری که جوانی را بزرگ و عروسی‌اش را برگزار کرده و آن جوان را به خاطر دفاع از حریم قرآن و ولایت به راه شهادت هدایت می‌کند، این مادر از چه جایگاهی برخوردار است. دشمن سر آن جوان را از پیکر جدا می‌کند و با بی‌حرمتی این سر را در مقابل مادر شجاعش پرتاب می‌کند و این سر خونی که روی خاک‌ها می‌غلتید، مقابل پای مادر می‌افتد، مادر آن را با احترام برمی‌دارد، صورتش را پاک می‌کند، می‌بوسد و بعد به دشمن می‌گوید ما هدیه‌ای که در راه خدا داده‌ایم باز پس نمی‌گیریم و دوباره آن سر را به سمت دشمن پرتاب می‌کند. این «ام‌وهب‌ها» را ما امروز نیز داریم، از مادر بزرگوار خودم تا خانواده شهدایی که ۶ تا ۸ شهید را در راه خدا داده‌اند.

باید بدانیم که همیشه تربیت فرزندان صالح مستلزم ثروت فراوان، رفاه و آسایش و این موارد نیست. درست است که ثروت و امکانات مادی یکی از ملزومات خوب زندگی است و انسان را کمک می‌کند، اما اگر اینگونه بود و عامل مؤثر و تامی بود باید تمام کسانی که مشکلات معیشتی دارند فرزندانشان ناصالح و همه کسانی که درآمد نجومی و پولدار هستند فرزندانی عبادالرحمن و بندگان شایسته خدا تربیت می‌کردند؛ ولی می‌بینیم در عالم واقع اینگونه نیست.

اگر پدر و مادر دو عامل اصلی یعنی «لقمه حلال و دامن پاک مادر» را رعایت کنند سایر موارد به دنبال این‌ها خواهد آمد. البته باید تمام آن تعالیمی که قرآن، در نهج‌البلاغه حضرت علی(ع)، و سایر کتب دینی از ن‌ج الفصاحه تا صحیفه سجادیه و دستورات دیگری که بزرگان دین و سخنان علمای بزرگواری که عمر خودشان را صرف این موارد کردند تا به ما بگویند که تربیت خانواده، تحکیم خانواده از چه جایگاهی برخوردار است، توجه کنیم. خداوند حضرت آیت‌الله محمدی ری‌شهری را رحمت کند. ایشان کتاب خوبی با عنوان «تحکیم خانواده» نوشته‌اند و در آن باید‌ها و نباید‌هایی که می‌تواند یک خانواده را سعادتمند کند و فرزندانشان را مایه آبرو و شرف خاندان قرار بدهد، را بررسی کرده‌اند.

انسان قرآنی محصول «لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر» است

ایکنا_ به عنوان کسی که همواره در زندگی نسبت به برقراری نظم عملی کوشیده‌اید و به این کوشایی شهره‌اید، بفرمایید نظم با زندگی ما چه می‌کند؟

فقط برای اینکه اهمیت نظم را بیان کنیم به مولود همین ایام اکتفا می‌کنم که در فرمایشی می‌فرمایند: «أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ» یعنی ملازمت بین تقوا و نظم به ما نشان می‌دهد که این موضوع خیلی مهم است؛ یکی از براهینی که در رابطه با مبحث خداشناسی مطرح می‌کنیم «برهان نظم» است. اگر انسان نگاهی به این زمین و آسمان و نگاهی به این روزگار و مسائل علمی که دور و بر ماست کند و یا اگر در مقدمات بحث فیزیک کوانتوم وارد شود و مطالعه کند شاید دیوانه شود. خداوند در عظمت خلقت انسان براساس نظم کاری کرده است که خودش به خودش فرمود: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»؛ سایر اجسام، اقسام و پدیده‌های اطراف ما هم همین هستند. همه این‌ها براساس نظم هستند. میلیارد‌ها کهکشان‌هایی که بالای سر ما در مدار خودشان به صورت منظم حرکت می‌کنند، براساس نظم است. یکی از اساتید گاهی اوقات شوخی می‌کرد و می‌گفت با توجه به ارتباط علمی که مدار‌های ستارگان و کواکب با همدیگر دارند، خداوند مقدر فرموده است که کره زمین در طول ۳۶۵ روز دور خورشید بگردد که حرکت ماه و سایر کرات منظومه شمسی و بقیه کهکشان‌های راه شیری همه با هم در ارتباط هستند. ایشان می‌فرمودند که اگر کره زمین بگوید دلم می‌خواهد سال آینده ظرف ۵۰۰ روز بگردم، همه چیز کن فیکون می‌شود. اتفاقی که بعداً براساس آیه «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» رخ خواهد و همه این‌ها درهم کوبیده خواهد شد و خداوند یک سرای دیگری را می‌آفریند.

اگر نظم را از امور حذف کنیم به معنی هرج و مرج و آنارشیسم می‌شود؛ یعنی بهم ریختن اوضاع و احوال؛ دیگر چیزی سر جای خودش نیست، کاری به موقع خودش انجام نمی‌شود و همه چیز بهم می‌ریزد و مختل می‌شود. اگر فردی کار خودش را براساس بی‌نظمی انجام دهد، ببیند چقدر می‌تواند کار را براساس بی‌نظمی جلو ببرد. واقعا آن کار به سامان نمی‌رسد، اگر قرار باشد که این بی‌نظمی در کل جامعه فراگیر شود معلوم است که مخرب خواهد شد. گاه باید نظم و برنامه‌ریزی در تمام شئون زندگی ما باشد تا ما بتوانیم به اهداف انسانی خودمان برسیم و مردم از یک نعمات مثل آسایش و آرامش و امنیت برخوردار باشند. اگر نظم وجود نداشته باشد تمام این‌ها مختل خواهد شد.

ادامه دارد...


گفت‌وگو از معصومه صبور

انتهای پیام
captcha