تقوا چیست؟ و نمود آن در رفتار و گفتار انسان چگونه است؟ خطبه متقین به عنوان میراثی که از امیرمؤمنان(ع) در اختیار ما قرار دارد میتواند کمک بسزایی در فهم معنای تقوی باشد.
خبرگزاری ایکنای خوزستان در نظر دارد، طی مصاحبههایی با استادان حوزه و دانشگاه بخشهایی از این خطبه ارزشمند را برای مخاطبان مرور و به شرح بگذارد. پیش از هر مصاحبه بخشی از خطبه نیز برای آشنایی مخاطبان قرار داده میشود.
«رُوِىَ اَنَّ صاحِباً لاِميرِالْمُوْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ يُقالُ لَهُ هَمّامٌ، كانَ رَجُلاً عابِداً،فَقالَ لَهُ: يا اَميرَ الْمُوْمِنينَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقينَ حَتّى كَاَنّى اَنْظُرُ اِلَيْهِمْ. فَتَثاقَلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: يا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فـَ «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَالَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْيَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ حَتّى عَزَمَ عَلَيْهِ. فَحَمِدَ اللّهَ وَ اَثْنى عَلَيْهِ وَ صَلّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ثُمَّ قال: اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصاهُ، وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ.»
روايت شده: يكى از ياران اميرالمؤمنين(ع) که او را همّام مىگفتند و مردى عابد بود، به حضرت عرضه داشت: اهل تقوا را چنانكه گويى آنان را مىبينم براى من وصف كن. امام در پاسخ او درنگ كرد، سپس فرمود: اى همّام، تقواى الهى پيشه كن و كار نيك انجام ده، زيرا خداوند با اهل تقوا و اهل كار نيك است. همّام به اين مقدار سخن قناعت نكرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پيامبر ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ درود فرستاد و سپس فرمود: اما بعد، خداوند پاك و برتر مخلوقات را آفريد در حالیكه از اطاعتشان بىنياز، و از گناهشان ايمن بود، زيرا عصيان عاصيان به او زيان نمىرساند، و طاعت مطيعان او را سود نمىدهد.
حجتالاسلام والمسلمین سعید سعدی، مدير مؤسسه حقوق و قضای اسلامی اهواز در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، گفت: ابتدای خطبه متّقین اشاره به یکی از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین(ع) به نام همّام میکند. همّام مردمی عابد بود و تنسک عبادی داشت یعنی به آداب عبادت عمل میکرد و در زمان حضرت امیر(ع) جزء عباد محسوب میشود.وی اظهار کرد: وقتی وی از امیرالمؤمنین(ع) اوصاف متّقین را میخواهد، در خطبه داریم که حضرت امیر(ع) با بیمیلی و سنگینی صفات متّقین را برای فرد عابدی مثل همام توضیح میدهد. این نشان میدهد متّقی بودن فقط به عبادت نیست و عبادتِ صرف دلیل تقوی نیست؛ بلکه تقوی مرحلهای بالاتر از عبادت است.
امیرالمؤمنین(ع) وقتی میخواهند اوصاف متقین را به
همام بگویند، احساس میکنند شاید او نتواند به ملزومات تقوی عمل کند
سعدی با بیان اینکه عبادت مقدمه و پیشنیاز تقوی
است، گفت: انسان باید عبادت کند تا متقی شود. باید آداب ظاهری شرع را مراعات کند تا
متقی شود و به جایی برسد که اهل تقوی باشد. اگر به آیات قرآن نگاه کنیم میبینیم که برخی اعمال عبادی
مثل نماز و روزه و... هم مقدمه تقوی هستند. لذا مولا امیرالمؤمنین(ع) وقتی میخواهند اوصاف متقین را به
این شخص عابد بگویند، احساس میکنند که این شخص شاید نتواند به ملزومات تقوی عمل کند و به
شرایطی که یک متقی باید داشته باشد، برسد. از این رو، حضرت به شکل کلی ابتدائاً میفرمایند: «یا همّام اتقالله و
أحسن فإنّالله معالذین اتقوا» یعنی از خدا بترس از اینکه دستورات خدا را انجام
ندهی، پرهیز کن و خوبی کن که خدا همراه متقین است. باز همّام اصرار میکند و الی آخر.
این مدرس حوزه اظهار کرد: پس نکته اول که به نظر میرسد باید
متوجه آن باشیم این است که تمام اعمال عبادی مقدمه تقوی هستند نه خود تقوی و اگر
خواستیم بگوییم کسی متقی است به این دلیل که نماز خود را اول وقت میخواند یا روزه
میگیرد یا به این دلیل که خمس و زکات میدهد، اینها دلایل تقوی نیست؛ بلکه مقدمه
تقوی هستند.
مدير مؤسسه حقوق و قضای اسلامي اهواز، در ادامه گفت: نکته بعدی این است که وقتی حضرت مولا امیرالمؤمنین(ع) میخواهند اوصاف متقین را توضیح بدهند در مقدمه میفرمایند: «فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصاهُ، وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ» در این فراز حضرت اشاره میکنند وقتی خدا مردم را خلق کرد به اطاعت آنها نیازی نداشت؛ چون آنها مخلوق خود او بودند، اطاعت ما چه چیزی میتوانست به خدایی خدا اضافه کند. معصیت به درگاه خدا هیچ ضرری به او نمیزند؛ کسی که خدا را عصیان کند و دستوراتش را زیر پا بگذارد، باز به خدایی خدا صدمهای وارد نمیشود. پس نفعی از اطاعت و ضرری از معصیت ما متوجه خدا نمیشود.
خداوند در القای دستورات به انسانها هیچ
گونه منفعت و مصلحتی ندارد
سعدی با بیان اینکه نکات مهمی در این فراز وجود دارد، گفت: ما باید بدانیم خدای تبارک و تعالی در اوج غنا و بینیازی وقتی انسان را خلق میکند و به او راه نشان میدهد و از او ترک معصیت و انجام طاعات را میخواهد، در واقع خدای تبارک و تعالی در القای این مطلب به انسانها هیچ گونه منفعت و مصلحتی ندارد. وقتی هیچ منفعت و مصلحت و مضرتی ندارد، دستوراتی که داده میشود، تحت تأثیر شرایط خاص نیست. بعضی اوقات برخی افراد دستوراتی به خاطر شرایط خاصی که بر آنها حاکم است، صادر میکنند؛ از این رو دستوراتشان درست از آب در نخواهد آمد. برخی از ایدئولوژیها، تصمیمات و اندیشهها را که میبینیم ساخته دست بشر هستند، شرایط زمان، مکان و جامعه، معلومات اشخاص و ... تأثیرات خاصی را روی آنها گذاشته است.
تعالیم قرآن خارج از هر گونه تأثیر و تأثر محیطی است
این مدرس حوزه در توضیح مطلب فوق گفت: فرض کنید فردی در جامعهای از برخی چیزها محروم بوده است،
این فرد بعدها میآید مکتب سوسیالیسم را ارائه میدهد. یا دیگری مایل است یک مرتبه به ارتقاء اقتصادی
برسد، مکتب کاپیتالیسم را ارائه میدهد یا دیگری میآید نمایی از انسان کامل
را ارائه میدهد، آن اموری را که مدنظر
دارد مطرح میکند؛ اما تعالیم الهی و قرآنی چون از ناحیه خدا هستند و خداوند غنی
بالذات است، این غنای بالذات باعث میشود هیچ کدام از این مسائل بر خدای تبارک
و تعالی و اندیشهها و ایدئولوژیهای الهی تحمیل نشود. این تقوای الهی بهترین
برنامه انسانسازی خارج از هر گونه تأثیر و تأثر محیطی است.
وی بیان کرد: در نتیجه وقتی گفته میشود: «اتقوا الله» این تقوای الهی بهترین برنامه انسانسازی خارج از هر گونه تأثیر و تأثر محیطی است. از این رو در هر محیط و هر زمان و مکان سازگاری دارد و برای همین میبینیم تعالیم الهی علیرغم گذر زمان ماندگار هستند و تازگی دارند و علیرغم تبدیل نسلها و گذر قرون و اعصار کاربر دارند و بهترین کاربرد هم را دارند.