کد خبر: 4250292
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۳

وقتی کارآفرینی به هفت شهر عشق تبدیل می‌شود

مدیر واحد R&D کویر موتور با تشبیه مسیر کارآفرینی به هفت شهر عشق عطار گفت: کاری که کارآفرین انجام می‌دهد، همان مسیری است که عاشق در حالت جنون دارد و آن‌قدر تلاش می‌کند تا به معشوق خود برسد؛ کارآفرین نیز برای رسیدن به هدف خاص خود، هر چیزی را تحمل می‌کند و منیت‌ها را کنار می‌گذارد.

نشست «عشق و کار» در جهاددانشگاهی واحد اصفهانبه گزارش ایکنا از اصفهان، مینا رضایی، مدیر مرکز کارآفرینی مینای نقش جهان در نشست انتقال تجربه «عشق و کار» که روز گذشته، چهارم آذرماه در سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: تجربه‌هایی که در طول سال‌ها در زمینه پزشکی، صنعت و کسب‌وکار داشتم، با علاقه‌مندی شخصی‌ام به رشته‌های ادبیات، فلسفه و روانشناسی، باعث شد تا هماهنگی خاصی بین هفت شهر عشق عطار نیشابوری و مسیر کارآفرینی من شکل بگیرد. 

وی ادامه داد: همان‌طور که می‌دانیم، در داستان عطار، پرنده‌های گوناگون گردهم آمدند تا برای هدفی واحد همسفر شوند و در طول آن سختی‌های زیادی تحمل کردند و در نهایت وقتی به هدف رسیدند، دریافتند که خودشان هدف اصلی بوده‌اند؛ همه آن‌ها یکی هستند و می‌توانند برای یکدیگر مثمرثمر باشند؛ بنابراین مسیر کارآفرینی را به این داستان تشبیه می‌کنم. هفت شهر عشق عطار از سرمایه‌های ادبی ماست که به فرهنگ‌های دیگر نیز منتقل شده و طرفداران زیادی دارد. 

مدیر واحد R&D کویر موتور در توضیح دلیل تشبیه مسیر کارآفرینی به هفت شهر عشق تصریح کرد: کاری که کارآفرین انجام می‌دهد، همان مسیری است که عاشق در حالت جنون تجربه می‌کند و شجاعت عجیبی دارد؛ آن‌قدر تلاش می‌کند تا به معشوق خود برسد. در مسیر کارآفرینی، معشوق شخص خاصی نیست، بلکه هدف خاصی محسوب می‌شود که عاشق حاضر است برای رسیدن به آن هر چیزی را تحمل کند. صفات منفی یا خصوصیاتی که معشوق را دچار منیت می‌کند، در مسیر کارآفرینی کنار گذاشته می‌شود. 

وی افزود: در مسیر کارآفرینی، هر حرکت اشتباه یا رفتار نادرست که به هدف آسیب برساند، می‌تواند باعث از بین رفتن کسب‌وکار شود. کارآفرین یک نفر است؛ ولی باید صدها انسان دیگر را در کنار هم جمع کند تا بتواند با کمک آن‌ها به هدف اصلی خود دست‌ یابد. همه افرادی که در مسیر تولید کسب‌وکار همراه می‌شوند، همان واحد یکپارچه‌ای هستند که در عین کثرت، وحدت دارند و یکی هستند. فقط صفات والای انسانی می‌تواند افراد بسیاری را برای رسیدن به هدفی مشترک، در کنار یکدیگر نگه دارد. 

هفت شهر عشقی که کارآفرین طی می‌کند

رضایی با بیان اینکه حتی عشق و عاشقی هم راه و رسم خاص خودش را دارد، گفت: اگر عشق بدون علم و درایت باشد، می‌تواند به نابودی منجر شود. هر وادی این هفت شهر، دنیای جدایی است. اولین وادی در این هفت شهر، «طلب» نام دارد؛ فرد عاشق فقط معشوق خود را می‌خواهد، این خواستن شدید باعث شروع حرکت عاشق می‌شود. وادی دوم «عشق» است؛ عاشق آن‌قدر به معشوق خود عشق می‌ورزد که او را به بتی برای خود تبدیل می‌کند. وادی سوم «معرفت» است که همان علم و دانش و درایت را دربر می‌گیرد؛ عشقی که بدون درایت و کاری که بدون برنامه‌ریزی باشد، با شکست به پایان می‌رسد. 

وی اضافه کرد: وادی چهارم «استغنا» است. کارآفرینان معمولاً انسان‌های تنهایی هستند؛ شدت عشق و علمی که باید برای رسیدن به هدف به دست آورند، به کسب آگاهی و تجربه نیاز دارد و این نکته باعث می‌شود که از دیگران جدا شوند. استغنا به معنای بی‌نیازی از غیر است که کارآفرین این مرحله را نیز تجربه می‌کند. با وجود اینکه در نهایت، همه افراد با کنار یکدیگر بودن به هدف می‌رسند؛ ولی در جایی از مسیر باید از نیاز به یکدیگر تهی شوند. مرحله پنجم «توحید» است که کارآفرین در این مرحله به جایی می‌رسد که در‌می‌یابد ادامه مسیر فقط با توکل به خداوند میسر می‌شود. اگر با کارآفرینان همنشین شده باشید، شنیده‌اید که بسیار به این معتقدند که خداوند مسیر را برای آن‌ها هموار کرده است. 

مدیر مرکز کارآفرینی مینای نقش جهان اظهار کرد: مرحله «حیرت»، یعنی وادی ششم، بیانگر این است که کارآفرین به جایی می‌رسد که از هموارشدن مسیر و هماهنگ‌شدن رویدادها و افراد مختلف حیرت می‌کند. در مرحله هفتم، یعنی «فنا» که آخرین مرحله است، همه افراد هیچ می‌شوند و دیگر خودشان را نمی‌بینند؛ در اینجا منصور حلاج می‌گوید به زیبایی رسیدم. کارآفرینانی که به مرحله فقر و فنا در مسیر معبود می‌رسند، مثل مادر ترزا یا نلسون ماندلا به کسی تبدیل می‌شوند که درون زیبایی دارد. 

وی توضیح داد: تصویرسازی در مسیر زندگی اهمیت بسیاری دارد و من از کودکی خود را در شخصیت پزشکی با روپوش سفید و خانم رئیسی تصور می‌کردم که در حال مدیریت مجموعه‌ای بزرگ است. در آغاز ورود به دانشگاه، در رشته پزشکی به تحصیل پرداختم، سپس مطب دایر کردم و در این مسیر نیز موفق بودم؛ ولی در زندگی، اتفاقاتی روی داد که دارایی‌های خود را از دست دادم و مجبور شدم برای مدتی همراه فرزندانم در خانه پدرم زندگی کنم. پدرم که مدیریت کارخانه کویر موتور را بر عهده داشت، برای احیای روحیه از دست رفته‌ام، مدیریت بخشی از کارخانه را به من سپرد. 

رضایی تأکید کرد: اولین زنی بودم که به کارخانه کویر موتور راه یافت. یک‌شبه از خانم پزشکی که در کودکی تصور کرده بودم، به خانم رئیسی رسیدم که دوست داشتم. در ابتدا این کارخانه واحد R&D نداشت و به کمک چند دانشمند متخصص مجوز واحد R&D را از وزارت صنعت و معدن گرفتیم و تیمی قوی تشکیل دادیم. بعد از سه سال پژوهش به این نتیجه رسیدیم که به‌واسطه استفاده از سوخت‌های فسیلی، در آلوده‌کردن محیط زیست کل جهان به‌ویژه ایران دخیل هستیم، در حالی که همیشه برای محیط زیست و داشتن زندگی پاکیزه فعالیت داشتم. 

وی گفت: کار در این محیط با فعالیت‌هایی که قبلاً داشتم، در تضاد بود. خودم به آلودگی هوا حساسیت دارم و پسرم دچار بیماری آسم است. این وضعیت را به همه مردم شهر و اطرافیان بسط دادم و دریافتم که قرار گرفتنم در این شرایط بیهوده و بی‌هدف نیست؛ در نتیجه زمانی که دریافتیم صنعت کویر موتور یکی از آلوده‌کننده‌های محیط زیست است، به فکر چاره‌اندیشی افتادیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که باید حمل‌ونقل خود را به سوی برقی‌شدن هدایت کنیم. من تنها زن در کارخانه بودم و همه کارکنانم مرد بودند؛ ابتدا این تصمیم را به هیئت‌مدیره دادم که همگی آنها نیز مرد بودند و در ابتدا پیشنهادم جدی گرفته نشد. 

مدیر واحد R&D کویر موتور افزود: با اینکه دختر رئیس و یکی از سهامداران کارخانه بودم، باز هم حرفم در مقام یک زن جدی گرفته نمی‌شد و به نظرم این یکی از جدی‌ترین مشکلات زنان در جامعه ماست. همه این‌ها را تحمل کردم؛ ولی در راستای رسیدن به هدف اصلی که تولید بدون آلاینده برای محیط زیست بود، تلاش کردم. بعد از دو سال توانستیم رضایت هیئت‌مدیره کویر موتور را برای تولید موتورهای برقی به دست آوریم. در نهایت اولین خط تولید موتور برقی خاورمیانه را در ایران و در کویر موتور راه‌اندازی کردیم. این اتفاق، تحمل سختی‌هایی را که کشیده بودیم، برای ما زیبا کرد. 

وی بیان کرد: اگر من زن نبودم تا به کارکنانم عشق بورزم، اگر مادر نبودم تا مشکلات آسم فرزندم را تحمل کنم، اگر با عشق کار نمی‌کردم و فقط برای پول کار می‌کردم و دغدغه‌های یک زن و مادر را در این مسیر نداشتم، شاید این مهم بسیار دیرتر از امروز محقق می‌شد و امروز هوای آلوده‌تری داشتیم. کارآفرین بیشتر از دغدغه مسائل معنوی، به مسائل مادی اهمیت می‌دهد؛ ولی مشکلات و مسیری که پیش از این تجربه و طی کرده بودم، باعث شکل‌گیری دغدغه‌های معنوی و محیط زیستی در من شده بود.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha