کد خبر: 4276752
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۷
یادداشت

پهلوانی؛ فرهنگی در خدمت اخلاق و انسانیت

فرهنگ پهلوانی، فراتر از رشته‌ای ورزشی، آیینی سرشار از مروت و جوانمردی و در حقیقت، فلسفه‌ای است که قدرت را در خدمت اخلاق و انسانیت قرار می‌دهد.

ورزش زورخانه‌ایفرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای، میراث معنوی ایرانیان شناخته می‌شود که قدمت باستانی دارد و با تفکر و اندیشه آن‌ها عجین شده است. با ظهور اسلام و رشد باورهای دینی، فرهنگ پهلوانی از میان داستان‌های باستانی شاهنامه بیرون کشیده شد و در زورخانه‌ها در قالب ورزش زورخانه‌ای به حیات خود ادامه داد. بسیاری از مورخان، محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی را بنیان‌گذار زورخانه‌های امروزی می‌دانند. این پهلوان قرن هفتم، نمونه‌ بارز تلفیق جوانمردی باستانی با آموزه‌های اسلامی بود. 

فدراسیون ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای ایران با همراهی وزارت میراث فرهنگی، در بیست‌وپنجم آبان‌ماه ۱۳۸۹، این رشته اصیل را با عنوان «ورزش باستانی، زورخانه‌ای و آیین‌های پهلوانی» در فهرست میراث معنوی یونسکو به نام ایران ثبت کرد. 

براساس پژوهش‌های دانشگاه ورزش آلمان که در دانشنامه معتبر «بروک‌هاوس» بازتاب یافته است، ورزش زورخانه‌ای، کهن‌ترین شیوه بدن‌سازی جهان شناخته می‌شود. این دانشنامه بر این باور است که بیش از ۱۲۰۰ سال پیش، در روزگاری که ایران در آرامش نسبی به سر می‌برد، جنگاوران ایرانی ابزارهای رزمی مانند گرز، کمان و سپر را به ابزارهای ورزشی دگرگون کردند تا با آن‌ها، هم تن و هم روان را پرورش دهند.

فرهنگ پهلوانی، فراتر از رشته‌ای ورزشی، آیینی سرشار از مروت و جوانمردی است. ورزش‌های پهلوانی در روزگار باستان، بخشی از زندگی روزمره ایرانیان بود. مردم آن دوران برای پهلوانان نه تنها به‌دلیل توان بدنی، که برای منش بلند و روحیه دادگری‌شان ارج بسیاری قائل بودند و همواره سپاسگزار ایشان می‌شدند. این ورزش نمایش نیرو نیست، بلکه آینه‌ای از فرزانگی، ایثار و فروتنی است؛ ویژگی‌هایی که در دل تاریخ ایران زنده مانده‌اند. 

چرا هفدهم شوال

در تقویم جمهوری اسلامی ایران، هفدهم شوال، روز بزرگداشت فرهنگ پهلوانی و زورخانه‌ای نام‌گذاری شده است. این روز نقطه عطفی در تلفیق نبرد و عرفان محسوب می‌شود. در این روز که مصادف با حماسه معرفتی حضرت علی(ع) در جنگ خندق و به خاک افتادن عمر بن عبدود، سردار نامدار قریش و نماد شرک و تکبر است، جهان شاهد پیوندی جاودانه میان شمشیر و اخلاق، قدرت و عدالت و حماسه و منش پهلوانی بود. این پیوند دقیقاً منطبق بر اصولی است که در زورخانه‌ها آموزش داده می‌شود: «پهلوانی آن نیست که حریف را به زمین بزنی، آن است که نفس اماره را به زانو درآوری.»

ورزش زورخانه‌ای با تأسی از امام‌المتقین، حضرت علی(ع)، این الگوی بی‌نظیر مردانگی، ویژگی‌هایی در خود نهادینه کرد. گود زورخانه برای ورزشکاران حکم سجاده را دارد؛ جایی که همزمان با تمرین جسم، به تهذیب نفس می‌پردازند؛ همان‌گونه که پیامبر(ص) قبل از نبرد خندق به یارانش روحیه می‌داد، مرشد نیز در مقام معلم اخلاق با اشعار و ذکرها، ورزشکاران را تربیت می‌کند. میل و کباده زورخانه، یادآور همان ذوالفقار علی(ع) است که هم شمشیر بود و هم تیغ عدالت. گود هشت‌ضلعی زورخانه، نمادی از هشت‌ در بهشت در فرهنگ اسلامی است و ورزشکاران با هر دور چرخیدن در گود، گویی بر هوس‌های نفسانی خویش پیروز می‌شوند. 

معماری زورخانه‌ها خود گویای فلسفه‌ای است؛ در ورودی کوتاهش نشان از آن دارد که هر کس برای ورود باید سر فرود آورد؛ نمادی از فروتنی. سقف گنبدی آن یادآور عظمت پروردگار و هدف بلند پهلوانی است. سنگ و میل، نماد مقاومت و پایداری در برابر سختی‌های زندگی و کباده، نشان‌دهنده‌ مبارزه‌ پیگیر با نفس اماره است. ضرب زورخانه نیز قلب تپنده‌ گود است که ریتم حرکات را با اشعار اخلاقی هماهنگ می‌کند. 

ورزش زورخانه‌ای بیش از آنکه رشته‌‌ای ورزشی باشد، مکتبی اخلاقی است. در این مکان مقدس، هر حرکت بدنی با درس‌های زندگی درآمیخته است. از دیرباز تاکنون، مفهوم پهلوانی در قلب فرهنگ ایرانی جایگاهی رفیع و بی‌بدیل داشته است. پهلوان نه تنها نماد قدرت بدنی و مهارت‌های رزمی محسوب می‌شود، بلکه تجسم فضیلت‌های اخلاقی، جوانمردی و شهامت معنوی است. این چهره اسطوره‌ای در گذر قرن‌ها، در قالب داستان‌های حماسی، اشعار سترگ و هنرهای نمایشی، همواره الهام‌بخش ایرانیان بوده و میراثی گران‌قدر برای نسل‌های آینده به ارمغان گذاشته است. 

شاهنامه؛ تبلور راد‌مردی و پهلوانی 

تاریخ پهلوانی را می‌توان تا اعماق ایران باستان ردیابی کرد. شاهنامه فردوسی، این گنجینه بی‌همتای ادبیات فارسی، آیینه تمام‌نمای فرهنگ پهلوانی است و در میان صفحات آن، نام‌هایی چون زال، رستم و سیاوش می‌درخشد؛ مثلاً رستم دستان، جهان‌پهلوانی بی‌همتا و نماد شکوهمندی این فرهنگ محسوب می‌شود. او که از تبار گردآفرید و زال است، نه تنها در میدان نبرد بی‌نظیر، بلکه در میدان زندگی نیز با خردمندی و بزرگ‌منشی، راهنمای مردمان بوده است. فردوسی با هنرمندی بی‌نظیر خود، چنان این چهره‌ها را به تصویر کشیده که گویی نه اسطوره، که واقعیتی ملموس و الگویی همیشگی برای ایرانیان هستند.

در دوران معاصر، غلامرضا تختی، کشتی‌گیر نام‌آور و قهرمان ملی، به نماد پهلوانی نوین تبدیل شد؛ مردی که نه فقط به‌دلیل مدال‌های طلایش، بلکه به‌دلیل منش والا و روحیه جوانمردانه‌اش در یادها ماندگار شد. محبوبیت او در میان مردم، گواهی بر این حقیقت است که ایرانیان هنوز هم پهلوان را نه با معیارهای مادی، بلکه با میزان پایبندی‌اش به اخلاق و انسانیت می‌سنجند. 

فرهنگ پهلوانی در حقیقت، فلسفه‌ای است که قدرت را در خدمت اخلاق و انسانیت قرار می‌دهد. پهلوانان، چه در قالب اسطوره‌های شاهنامه و چه در قامت قهرمانان واقعی تاریخ، همواره یادآور این حقیقت بوده‌اند که «زور بازو» زمانی ارزشمند است که با «زور دل» همراه باشد. این همان راز ماندگاری آیین پهلوانی در طول سده‌هاست؛ آیینی که ورزش را وسیله‌ای برای تربیت انسان کامل می‌داند، نه هدفی نهایی. 

زنگ هشدار برای میراثی در خطر 

با وجود ثبت جهانی این آیین‌ها در یونسکو، اما آمار‌های مربوط به این رشته ورزشی نگران‌کننده است. کاهش ۴۰ درصدی مراجعه به زورخانه‌ها در دهه اخیر، رسیدن میانگین سنی ورزشکاران زورخانه‌ای به بیشتر از ۳۵ سال و پذیرایی فقط ۱۵ درصد زورخانه‌ها از نوجوانان برای آموزش، نشان از فراموشی این آیین کهن در بین جوانان دارد. شاید بتوان با گنجانیدن آموزش‌های زورخانه‌ای در برنامه‌های ورزشی مدارس، تولید محتوای دیجیتال جذاب درباره فلسفه حرکات زورخانه‌ای، برگزاری مسابقات با حفظ اصول اصیل آن و معرفی چهره‌های جوان الهام‌بخش در این عرصه، این آیین پهلوانی را برای نسل جدید دیجیتال بازتعریفی هوشمندانه کرد.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha