به گزارش ایکنا از اصفهان، حکیمه ملکاحمدی، پژوهشگر و جامعهشناس در وبینار «ارائه تجارب مدارس تحولخواه» از سلسله وبینارهای دومین رویداد ملی رشدآوند که شامگاه گذشته، 30 اردیبهشتماه به همت خانه فناوریهای فرهنگی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: کسانی که برای اولینبار در راستای ساخت مدارس تحولخواه اقداماتی انجام دادند، ایرادات و نقصهایی در مدارس دولتی مشاهده کرده بودند که باعث شد چنین ایدهای به ذهنشان برسد.
وی در خصوص نقدهایی که مؤسسان اولیه مدارس تحولخواه به نظام آموزش و پرورش و مدارس آن داشتند، گفت: نظام آموزش و پرورش رسمی بر نمرهگرایی و حافظهمحوری بسیار تأکید میکند که این دو عرصه ارتباط زیادی با هم دارد؛ زیرا دانشآموزان مجبور میشوند برای دریافت نمره بالاتر مطالب بیشتری حفظ کنند، بهطوری که سطوح دیگر یادگیری از جمله تجزیه و تحلیل، درک و فهم و... عملاً ارزیابی نمیشود و در نهایت آنها را با یکدیگر مقایسه میکنند.
این پژوهشگر و جامعهشناس ادامه داد: نمرهگرایی و حافظهمحوری باعث فردگرایی بیشتر دانشآموزان و دورشدن آنها از کار گروهی میشود. در آموزش و پرورش رسمی به تفاوتها و استعدادهای گوناگون دانشآموزان اصلاً توجه نمیشود و با همه بهصورت یکسان رفتار میکنند. دانشآموزان در مدرسه مهارت خاصی برای زندگی در دنیای واقعی فرانمیگیرند و محیط فیزیکی مدارس بسیار غیرقابل انعطاف است.
وی گفت: دستاندرکاران مدارس تحولخواه از یک سو با تکیه بر تجارب جهانی و از سوی دیگر با توجه به تجاربی که شخصاً در مدارس آموزش و پرورش رسمی داشتند و بهدلایلی که بیان شد، این نظام را ناکارآمد میدانستند و مبنایی از مدارس را ایجاد کردند که امروز، مدارس تحولخواه نامیده میشود.
ملکاحمدی در خصوص روشهای تدریس رایج تصریح کرد: انواع گوناگون روشهای تدریس وجود دارد؛ ولی در مدارس آموزش و پرورش رسمی عموماً از یک روش استفاده میشود و دیگر روشها را عملاً کنار میگذارند. روشی که در مدارس سنتی تدریس میشود، سخنوری معلم است که در مقابل دانشآموزان میایستد و توضیح میدهد و دیگران گوش میدهند. دانشآموزان تقریباً منفعل هستند و گاهی مطالبی یادداشت میکنند که بیشتر اوقات درباره آن نمیاندیشند.
وی افزود: روش دیگر، حلمسئله است، بهطوری که معلم مسئلهای را طرح میکند و از دانشآموزان میخواهد که راهحلهای متنوعی ارائه دهند تا در نهایت از بین همه آنها بعضی تأیید شود. روش دیگر، بارش مغزی است که معلم با طرح سؤالی به دانشآموزان اجازه میدهد تا همه نظریاتی را که به ذهنشان میرسد، بیان کنند و آنها را مورد قضاوت قرار نمیدهد؛ در نهایت همه این مطالب روی برگهای جمعآوری میشود و معلم با مقایسه آنها با یکدیگر، یکی را انتخاب میکند.
این پژوهشگر و جامعهشناس بیان کرد: روش بعدی، معکوس نام دارد؛ به این معنا که آموزگار پیش از تدریس، محتوایی را به مدد اینترنت، فناوری یا روشهای دیگر در اختیار دانشآموزان قرار میدهد؛ سپس در جلسه بعدی از دانشآموزان میخواهد که درباره آن صحبت کنند. پرسش و پاسخ از جمله روشهای تدریس است که معلم دانشآموزان را در یادگیری مطالب ذهنی مشارکت میدهد.
وی درباره روش مطالعه و بررسی مدارس تحولخواه اظهار کرد: دو نوع دانش وجود دارد که عبارت است از یک، دانش ثبتشده و در دسترس. نوع دیگر دانش براساس تجربه شکل میگیرد که دانش ضمنی نامیده میشود. این دانش براساس تجربه و در طول آزمون و خطاهای متعدد ایجاد شده؛ ولی جایی ثبت نشده است. رویکرد ما در پژوهشمان، کیفی بود و با دستاندرکاران همه مدارس مصاحبه کردیم و در نهایت با روش تحلیل مضمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم.
ملکاحمدی با اشاره به الگوی ارائهشده از تجمیع تجربه همه مدارس تحولخواه گفت: مضامین فراگیر، اصلیترین مضمونهای این مدارس هستند که در میانه الگو قرار گرفتهاند و عبارتند از جرقه تأسیس، مبانی نظری پشتیبان مدارس تحولخواه، انتقادات وارده به آموزش وپ رورش رسمی، تحولات ایجادشده، رویکردهای تربیتی، گزینشی و آیندهنگر مدارس و در نهایت شیوه و محتوای تعاملی با مخاطب که در ادامه به تفصیل توضیح داده میشود.
وی درباره جرقه تأسیس مدارس تحولخواه به انتقادات مؤسسان این مدارس به نظام آموزش و پرورش اشاره کرد و افزود: همه این مؤسسان سابقه فرهنگی داشتند، بهطوری که پیش از اقدام به تأسیس مدرسه جدید، در مؤسسهای فرهنگی فعالیت میکردند و برای ارائه رویکرد جامعتر فعالیتهای فرهنگی خود، تصمیم به تأسیس مدرسه گرفتند. فعالیت فرهنگی و دغدغه تربیت دینی از جمله ایدههای مشترک در میان همه مدارس تحولخواه است. آنها بهطور فیالبداهه تصمیم به تأسیس مدرسه نگرفتند، حتماً مبانی نظری دینی یا تربیتی یا روانشناختی داشتند که در متن کتاب بهطور مفصل بیان شده است.
ملکاحمدی در خصوص انتقادات مؤسسان مدارس تحولخواه به آموزش و پرورش رسمی کشور گفت: آنها انتقاداتی به فرم و محتوای مدارس دولتی داشتند. انتقادات فرمی نظیر اینکه محیط فیزیکی مدارس انعطافناپذیر است و به ادارات یا مراکز رسمی شباهت دارد و فضای کلاسها نیز به همین شکل است؛ همچنین روش تدریس در مدارس آموزش و پرورش، غیرفعال و معلممحور و رویکرد آن، رفتارگراست، بهصورتی که همه دانشآموزان را به یک شکل میبیند و با همه یکسان برخورد میکند؛ به این ترتیب تفاوتهای فردی و استعدادهای آنها را نادیده میگیرد.
وی تأکید کرد: بودجهبندی کلاسهای مدارس دولتی مشخص و بدون تغییر و زنگهای تفریح و همه زمانبندیها مشخص است، در حالی که در مدارس تحولخواه ساعت درسی مشخص و بدون تغییر وجود ندارد؛ هرگاه دانشآموزان خسته شوند، میتوانند به زنگ تفریح بروند یا بعضاً هیچ برنامه هفتگی مشخصی در این مدارس ارائه نمیشود و همهچیز شناور و متناسب با شرایط است.
این پژوهشگر و جامعهشناس انتقاد مؤسسان مدارس تحولخواه به نظام نمرهدهی در مدارس دولتی را وارد دانست و ادامه داد: این نظام در مدارس رسمی کشور، کمی است و بدون توجه به تفاوتهای فردی، دانشآموزان را با یکدیگر مقایسه و آنها را رتبهبندی میکند؛ همچنین قواعد پوشش در مدارس بهطور سختگیرانه و یکسان است و به سلایق شخصی در پوشش توجهی نمیشود؛ با وجود اینکه مدارس تحولخواه نیز بهدلیل دغدغههای دینی در پوشش سختگیری داشتند، ولی سعی کردند بهصورت منعطف و با توجه به سلیقه شخصی با این مسئله مواجه شوند.
وی تصریح کرد: البته در بعضی مدارس دخترانه از جمله حکمتسرا، دانشآموزان میتوانند در مدرسه بدون حجاب باشند. آموزشندادن مهارتهای زندگی از جمله انتقادات محتوایی منتقدان به مدارس آموزش و پرورش رسمی است. دروس در این مدارس غیرکاربردی است، تسلط رویکرد رفتارگرایی نیز باعث نادیدهگرفتن استعدادهای انسانی میشود و نظام تشویق و تنبیه را پیشه کردهاند.
ملکاحمدی بیان کرد: مدارس تحولخواه تلاش کردند تا محیط فیزیکی مدرسه را به محیط خانه نزدیک کنند. در بعضی از این مدارس، کلاسها شباهت بسیاری به اتاقهای یک خانه دارد و میز و نیمکت خاصی در آنها به چشم نمیخورد. بودجهبندی مدارس تحولخواه با مدارس دولتی متفاوت است و همانطور که پیش از این بیان شد، زنگ تفریح مقرر در ساعت مشخص طراحی نشده است؛ همچنین دانشآموزان زمان طولانیتری در مدرسه میمانند.
وی گفت: نظام ارزشیابی مدارس تحولخواه، کیفی و متناسب با ویژگیهای فردی است. در این مدارس، فرم پوشش مشخص وجود ندارد و دانشآموزان میتوانند لباسهای رنگی بپوشند. استفاده از فناوریهای جدید از جمله سایت اختصاصی، شبکههای مجازی، تخمین هوش دانشآموز و... از جمله ویژگیهای این مدارس است. تلاش شده بود تا معلمهای پایههای ابتدایی مدارس تحولخواه پسرانه، از میان آقایان باشند.
این پژوهشگر و جامعهشناس اظهار کرد: روش تدریس بیشتر این مدارس، یادگیری فعال است؛ ولی مدل تدریس سخنرانیمحور را تقریباً حذف کردهاند، بهطوری که برای مدارس و درسهای گوناگون، شیوههای تدریس متفاوتی تدوین کرده بودند. بعضی از این مدارس آشپزخانههایی متناسب با شرایط کودکان طراحی کرده بودند تا دانشآموزان بتوانند برای یادگیری بعضی از دروس از آن استفاده کنند.
وی تحولات محتوایی مدارس تحولخواه را اینگونه توضیح داد: بعضی از این مدارس جزوه آموزشی ویژه خود را برای آموزش دارند و بعضاً از کتابهای متفاوت با مدارس رسمی استفاده میکنند، مانند مدرسه حکمتسرا. دانشآموزان این مدارس بعد از فارغالتحصیلی باید در امتحانات آموزش و پرورش رسمی نیز شرکت کنند تا بتوانند دیپلم بگیرند. توجه به بدن سالم در این مدارس اهمیت فراوانی دارد، بهطوری که ورزش روزانه، زنگ صبحانه و ناهار، تغذیه سالم و... در دستور کار این مدارس قرار دارد.
ملکاحمدی با بیان اینکه اهمیت قائل شدن برای آموزههای دینی و فعالیتهای مذهبی و فرهنگی از جمله اقدامات ویژه مدارس تحولخواه است، گفت: بیشتر این مدارس در کنار معلم درسی، معلم راهنما نیز دارند که شباهتهایی به معلم پرورشی دارد؛ ولی به دانشآموز بسیار نزدیکتر است و تعداد زیادی هم در هر مدرسه هستند. معمولاً هر پایه هم معلم آموزشی و هم معلم راهنما دارد که تلاش میکنند ارتباط دوستانهای با دانشآموزان و خانوادههای آنها داشته باشند. هر مدرسه اسم خاص خود را بر معلم راهنما گذاشته است.
وی اظهار کرد: مدارس تحولخواه بر ارتباط قوی بین مدرسه و خانواده تأکید بسیاری دارند، بهطوری که گروههای مجازی مادران، گروههای کتابخوانی مادران و مشاوره اجباری مستمر برای خانوادهها از جمله اقدامات این مدارس است. تخصیص مسئولیت در این مدارس به این ترتیب است که بسیاری از امور مدرسه بهوسیله خود دانشآموزان انجام میشود و آنها در مدیریت مدرسه مشارکت دارند؛ بنابراین دانشآموزان در همان سنین مسئولیتپذیری را میآموزند.
این پژوهشگر و جامعهشناس ادامه داد: مدارس تحولخواه که با رویکرد رفتارگرا مخالفت دارند، رویکرد تربیتی انسانگرا و سازندهگرا در پیش گرفتهاند. آنها به تفاوتهای فردی توجه میکنند و به جای توجه به عوامل بیرونی، به درونیکردن انگیزهها اهمیت میدهند. آزادی عمل حداکثری، کشف استعدادهای نهفته، تقویت عزت نفس، پرورش خلاقیت، پرورش کار گروهی، حق انتخاب در یادگیری دروس و اختیار در حل مسئله، تجربهمحوری و ارزیابی کیفی از جمله اقدامات مهم تحولی در این مدارس است.
وی به دروس مهارتی ویژه در مدارس تحولخواه اشاره کرد و افزود: هر مهارتی که انسانی بزرگسال در زندگی روزمره به آن نیاز داشته باشد، در این مدارس به دانشآموزان آموخته میشود. رویکردهای گزینشی هم از جمله طراحیهای خاص مدارس تحولخواه است؛ این مدارس برای معلمها و خانوادهها محدودیتهای گزینشی دارند. بیشتر آنها پیش از دانشآموز، با مادر او مصاحبه میکنند تا رویکرد تربیتی یکسانی بین مدارس و خانوادهها وجود داشته باشد و به مرور زمان، میان مدرسه و خانواده اختلاف نظر ایجاد نشود. مهارتهای گزینشی از جمله طراحیهای این مدارس است؛ حتی بعضاً دانشآموزان در طول یک روز کامل در قالب بازی در مدرسه مورد آزمون و گزینش قرار میگیرند.
ملکاحمدی تصریح کرد: برای بعضی از مدارس تحولخواه اهمیت داشت که همه دانشآموزان در سطح ویژهای قرار داشته باشند؛ ولی بعضی از مدارس معتقد بودند که مدرسه باید نمونه کاملی از جامعه واقعی باشد؛ بنابراین دانشآموزان در همه سطوح را پذیرش و ثبتنام میکردند؛ حتی در هر پایه یک یا دو دانشآموز کمتوان که توانایی درسخواندن در کنار دیگر دانشآموزان را داشتند هم ثبتنام میکردند تا نمونهای از جامعه واقعی شکل بگیرد.
وی درباره حساسیت مدارس تحولخواه برای گزینش معلمها گفت: این مدارس بر گزینش معلم جوانی که توانایی پذیرش مطالب و روشهای جدید را داشته باشد، تأکید دارند. معلم باید روش تدریس مدرسه را پذیرفته و دورههای آموزشی لازم برای مدرسه را گذرانده باشد؛ همچنین خلاق بوده و توانایی تولید محتوای خلاقانه داشته باشد.
این پژوهشگر و جامعهشناس درباره رویکردهای آیندهنگر مدارس تحولخواه در زمینههای مالی و توسعهای گفت: بیشتر این مدارس از نظر مالی زیانده هستند؛ زیرا هزینههای مالی بسیاری دارند و بیشتر، مؤسسان مدارس هزینههای مالی را برطرف میکنند. معمولاً بیشتر مدارس تحولخواه تازهتأسیس هستند و توانمندی مالی از جمله اهداف آنهاست. رویکردهای تربیتی بهطور مداوم اصلاح و توسعه داده میشود. این مدارس دانشآموزان را بعد از اتمام دوره تحصیل رها نمیکنند، بلکه گروههای دوستی عمیق با آنها شکل میدهند و بعد از پایان مقاطع تحصیلی نیز در مسجد یا مدارس فرهنگی با آنها در ارتباط هستند.
وی تأکید کرد: مدارس تحولخواه معمولاً با مؤسسات فرهنگی پشتیبان و آموزش و پرورش تعاملاتی دارند. بعضی از این مدارس با آموزش و پرورش رسمی در تعاملاند و در عین حال، فعالیت تدوینی خود را انجام میدهند. مدارس تحولخواه از نظر گونهشناسی، به چند دسته از جمله ارتقای فرمی و محتوایی، تحول فرمی و محتوایی، خلق محتوا و فرم و خارج از گونه تقسیم میشوند. این مدارس در ارتقای فرمی و محتوایی کتابهای آموزش و پرورش را تا حدودی تغییر میدهند، رویکرد تربیتی خود را دنبال میکنند و روش تدریس خود را ارتقا میدهند؛ ولی در نهایت در تعامل کامل با آموزشوپرورش هستند.
ملکاحمدی گفت: در تحول فرمی و محتوایی، آنچه را در آموزش و پرورش به کودکان منتقل میشود، تغییر میدهند و در کنار آن جزوهها یا کتابهای جداگانهای با روشهای کاملاً متفاوت ارائه میکنند. تعامل این مدارس با آموزش و پرورش هدایتشده است؛ زیرا تلاش میکنند با آموزش و پرورش تعاملات راضیکنندهای داشته باشند تا دانشآموزان بتوانند در امتحانات دیپلم شرکت کنند.
وی در خصوص خلق فرم و محتوا بیان کرد: این مدارس کتابها و روش آموزش و پرورش را رد میکنند و کتابها و روش مورد پسند خود را دارند؛ تنها مورد نمونه در این دستهبندی حکمتسراست که محتوای مخصوص خود را دارد. آنها 34 ساحت دارند که دانشآموزان تصمیم میگیرند کدامیک را بخوانند. فضای کلاسها اصلاً به مدارس میز و نیمکتی شباهتی ندارد و مانند خانه است.
این پژوهشگر و جامعهشناس در جمعبندی سخنان خود گفت: مدارس تحولخواه از نظر مالی بسیار گران هستند و همه اقشار جامعه نمیتوانند در آنها ثبت نام کنند و بسیاری از افراد این فرم از مدرسه را نمیپسندند؛ بنابراین نمیتوان گفت که همه مدارس جامعه از مدارس تحولخواه الگو بگیرند؛ ولی تجارب خاصی دارند که میتوان با استفاده از آنها در مدارس دولتی آموزش و پرورش تحولات و تغییراتی ایجاد کرد.
وی در توضیح موارد شایسته الگوبرداری از مدارس تحولخواه اظهار کرد: نزدیککردن فضای مدرسه به فضای خانه تا حد امکان و کاهش انعطافناپذیری فضای فیزیکی مدارس، تعریف فضای جدید با توجه به امکانات مدرسه برای انجام کارهای گروهی بیشتر، اصلاح نسبی سیستم گزینش دانشآموزان و دخیلکردن خانوادهها در فرایند گزینش، بروزرسانی مهارتهای معلمان با توجه به دستاوردهای جدید تربیتی و فناوری، آشنایی معلمان با رویکردهای تربیتی و بهکار بستن بیشتر این امور برای دانشآموزان و پررنگکردن نقش معلمان پرورشی یا راهنما که نیازهای روحی دانشآموزان را مورد توجه قرار میدهد، از جمله این اقدامات است.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام