به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست رونمایی از کتاب «سمفونی ناموزون باد» به قلم بیژن سلیمانی، روز گذشته، 9 آذرماه در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
هادی منوچهری، مجری نشست در آغاز این مراسم با ابراز امیدواری نسبت به وجود افرادی که محکم و استوار در حوزه داستان فعالیت دارند، اظهار کرد: با توجه به شرایط موجود و وجود مشکلات و محدودیتها، نوشتن و چاپ کتاب و به ثمر رساندن آن جای تقدیر دارد و از این نظر باید تشکر ویژهای از آقای سلیمانی داشته باشیم.
وی افزود: طبق گفتوگویی که قبلاً با ایشان داشتهام، کتاب «سمفونی ناموزون باد» را حاصل تجربیات، ارتباطات و گفتمانهایی میداند که در انجمن ادبیات داستانی اصفهان شکل گرفته است.
مجری در ادامه به بیان مختصری از سابقه فعالیتهای ادبی و هنری نویسنده کتاب و مهمانان نشست پرداخت.
سپس بیژن سلیمانی، نویسنده کتاب «سمفونی ناموزون باد» اظهار کرد: یکی از شیرینترین لحظات برای کسی که مینویسد، نمیگویم نویسنده، این است که نتیجه کشمکشهای درونی خود را به منصه ظهور بگذارد و در آينده نیز اثر او نقد و بررسی شود.
وی یادآور شد: آقای منوچهری معرفی اولیه کتاب را انجام داد و امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم و از بودن در این مکان لذت ببریم.
در ادامه مرضیه کهرانی، نویسنده آثار ادبی و ویراستار بیان کرد: یادم میآید همیشه هر کجای اصفهان که انجمنی ادبی برقرار بود، آقای سلیمانی را با دوربینی در دست و در حال گرفتن عکس میدیدم؛ به همین دلیل گمان میکنم که ایشان آرشیو زندهای از روند جریانهای ادبی این سالها داشته باشد.
وی توضیح داد: آقای سلیمانی برای ویرایش کتاب خود نزد من آمد و گفت اگر از نظر داستانی یا ادبی ایرادی دارد، پذیرا هستم. این اولین خصلت خوب یک نویسنده است. برای انجام کار در هر شغل و حرفهای، افراد باید انتقادپذیر باشند. من بهواسطه شغلم با نویسندگان تازهکار و کهنهکار یا معروف و غیرمعروف بسیاری سروکار داشتهام. بسیاری از آنها نظرات من را میپذیرفتند و عدهای نیز نمیپذیرفتند و هیچ اصراری هم در کار نبوده است.
این نویسنده و ویراستار گفت: با اینکه داستانهای آقای سلیمانی بسیار پخته و آماده بود، ایشان یکسری از ویرایشهای علمی من را پذیرفتند. دوستان میدانند که من داستان را بسیار بیرحمانه نقد میکنم و بسیاری در این مرحله پا پس میکشند و میگویند نمیخواهیم یا نمیتوانیم اثر را اصلاح کنیم. بسیاری حتی از چاپ کتاب خود منصرف میشوند و عدهای هم با همان ایرادات، اثرشان را چاپ میکنند و من ویرایشی معمولی برایشان انجام میدهم.
وی تأکید کرد: مردم گمان میکنند متن فقط از نظر علائم دستوری ویرایش میشود؛ از همینرو به ما، مهندس نقطه کاما میگویند، در حالی که این کار، آسانترین بخش ویراستاری است و همه میتوانند از پس آن بربیایند. قسمت بعدی، ویرایش زبانی است. همیشه در این بخش، ویراستارها و نویسندگان دچار اختلاف نظر میشوند و بعضاً جای کلمات و جملات تغییر میکند. این مرحله برای هر دو طرف بسیار حساس است. نثر آقای سلیمانی بسیار خوب بود؛ اما ویرایشهای زبانی من را هم با روی گشاده پذیرفت و جزو بیدردسرترین دوستانی بود که با آنها همکاری داشتم. تجربه زیسته ایشان هم در این کتاب بسیار بالا بود.
کهرانی تصریح کرد: یک کتاب قبل از چاپ باید بهوسیله افراد متعددی اعم از کسانی که دانش داستانی دارند و یا کسانی که داستانخوان هستند؛ اما دانش کمی در این حوزه دارند، نقد و خوانده شود. این کار بهتر از آن است که ایراداتی که به راحتی قابل برطرف شدن بودهاند، در جلسات نقد بیان شوند. مقدمه این کتاب از نظر من جالب بود. متنی که نویسنده نوشته، نه تنها مقدمه بلکه داستان هم محسوب میشود.
وی بیان کرد: من عقیده دارم نویسنده و داستاننویس بودن، نوعی سبک زندگی است؛ به این معنا که یک داستاننویس وقتی از صبح تا شب به فعالیت شغلی خود اشتغال دارد که جدا از نویسندگی است، پس از آن نمیتواند با همان شوق فقط نویسنده باشد. ما در شغلمان نیز نویسنده هستیم و من مطمئن هستم آقای سلیمانی هم پشت دوربین و هم سر کلاسهای درس خود، نویسنده است.
این نویسنده و ویراستار یادآور شد: هر نویسندهای قرار نیست الزاماً ویراستار باشد و نیست. من با نویسندگان بسیاری همکاری کردهام، آنهایی که میپذیرفتند ویراستار نیستند و یا نمیتوانند ویراستاری کنند، کتابهایشان موفقتر بود و نقص کمتری داشت. ویژگی فضاها و مکانهای این کتاب حین ویرایشی که داشتم، برایم جذاب بود؛ از همینرو با علاقه بیشتری این کتاب را ویراستاری کردم.
وی توضیح داد: نویسنده حرفهای در مجموعه داستان خود نخی نامرئی دارد که میتواند در مضمون، پیرنگ و یا هر چیز دیگری باشد. نخ نامرئی داستانهای آقای سلیمانی، متفاوت و ویژه بودن است. متفاوت بودن الزاماً همیشه خوب نیست؛ اما این کتاب، تفاوت بجایی دارد که میتوان بهترین ویژگی آن دانست و آن را از دیگر کتابها متمایز میکند.
کهرانی با اشاره به موضوع تجربه زیسته ادامه داد: در تجربه زیسته، سن دخالت دارد؛ اما مسلماً این تجربه در سن پایین اتفاق نمیافتد و اگر چنین شود، درست نیست. تجربه زیسته شامل خاطرات، مطالعات و شکلگیری جهانبینی است.
وی افزود: سالهاست که متأسفانه یا خوشبختانه، داستانهای ما بیشتر در فضای آپارتمانی رقم میخورد، البته به تازگی موجی میبینم که استفاده از فضاها و خانههای قدیمی هم جريان پیدا کرده است، گویی داستانهای آپارتمانی اشباع شده باشد. برای من جالب بود که هیچ یک از داستانهای آقای سلیمانی در آپارتمان روایت نمیشد. ایشان حتی مکانهایی را از اصفهان در داستان خود آورده است که کمتر مطرح شدهاند و این ویژگی خوبی بود. فکر میکنم استفاده از فضاهای غیرمعمول در داستانهای آقای سلیمانی، مدیون اشتغال ایشان به حرفه عکاسی باشد که موجب شده دید متفاوتی پیدا کند.
این نویسنده و ویراستار در خاتمه سخنان خود بیان کرد: رخدادهایی که جایی جز مکان خودشان نمیتوانند اتفاق بیفتند و مکانهایی که رخدادی غیر از آنچه اشاره شده است، نمیتوانند داشته باشند، ویژگیهایی است که من کمتر در کار نویسندگان معاصر مشاهده میکنم.
در ادامه نشست، سلیمانی در واکنش به سخنان کهرانی اظهار کرد: من وامدار زمانی هستم که در سینمای جوان به فیلمسازی مشغول بودم؛ زیرا تصویری نگاه کردن را به من آموخت و سعی کردم در داستانهایم از آن استفاده کنم؛ از همینرو هر یک از داستانهای این کتاب بدون نیاز به دکوپاژ یا تغییر خاصی میتواند ساخته شود.
مسعود سیناییفر، ویراستار و منتقد ادبی نیز دیگر مهمان این نشست بود. وی اظهار کرد: شغل من ادبیات است و از بد حادثه منتقد شدهام. قرار بود فیلمساز و بازیگر شوم. البته هنوز هم بهطور شناور در هر یک از این حوزهها فعالیت دارم. سینما و تئاتر موجب میشوند افراد چندوجهی شوند، بهخصوص نسل ما که به شدت کوشا بودیم.
وی یادآور شد: من مهاجر هستم و از نجفآباد به اصفهان میآیم؛ از همینرو وقتی با نقد و داستان مواجه میشوم، آن را وطن خود میدانم. اعتقاد دارم ادبیات، کاری فردی است نه جمعی. جمع شدن ما دور یکدیگر، بهانهای برای دیدار و معرفی کتاب است. البته عمیقتر که به آن نگاه کنیم، میبینیم تحت تأثیر سینماییها هستیم؛ آنها جمعگرا و بسیار متخصص هستند؛ یعنی یک سینماگر، همهکاره نیست و در یک کار تخصص دارد، در حالی که در ورود به تئاتر برای همگان باز است. ادبیات نیز همینگونه است؛ یعنی هر که از راه میرسد، با نوشتن دو اثر خود را نویسنده میپندارد.
این منتقد ادبی بیان کرد: ویراستاری یکی از تحقیرآمیزترین شغلها در ایران است. من سالهاست ویراستار هستم و اکنون بیشتر ویرایش ساختاری انجام میدهم. ویراستار داستان باید داستانشناس قدرتمندی باشد. او باید داستان، رمان، انواع سبکها و ژانرها، زبان، لحن، پیرنگ و پلت روایت را بشناسد.
وی ادامه داد: منتقد برای نقد اثر باید انصاف و دانش داشته باشد و بداند کجا زندگی میکند. من از زمانی که فهمیدهام در کجا زندگی میکنم، حواسم هست که چه نکتهای را به چه کسی بگویم تا فرار نکند. اول او را جذب میکنم و سپس آرام آرام نکات را از منظر فنی به او میگویم. منتقد باید همچون ویراستار، دانش بسیار زیادی داشته و ادبیات را قورت داده باشد. مضمون و مکان در داستان نباید حرفهای مختلف بزنند.
سیناییفر در واکنش به اظهارات کهرانی در خصوص مکان گفت: مکان لزوماً جغرافیا نیست، بلکه یکی از عناصر زنده داستان است، به جای شخصیت مینشیند و باید آن را دقیقاً بر اساس مضمون داستان بسازیم. مضمون و مکان نباید حرفهای مختلف بزنند و آقای سلیمانی به خوبی از پس این کار برآمده است.
وی تصریح کرد: روزی که مجموعه را به منظور نقد به من دادند، با مقدمه آن مخالفت کردم و هنوز هم مخالفم؛ زیرا مجموعه داستان نیازی به مقدمه ندارد و خودش باید خودش را نشان دهد. این مجموعه داستان، یکدست است و مضمون و ساختار در ارتباط با یکدیگر هستند.
این ویراستار و منتقد ادبی ضمن بیان توضیحاتی درباره یکی از داستانهای کتاب به نام «گریه زیر درخت انجیر» گفت: این داستان، سفر درونی و برونی شخصیت به اصفهان است که با یکدیگر ترکیب شده و به دل مینشیند. در این داستان، انسانهای تنهایی حضور دارند که از فضایی مدرن میآیند و درگیر کابوسها و آرزوهای خود هستند و با کانون روایت یا زاویه دید خوبی انتخاب شدهاند.
وی تأکید کرد: ما در ایران عادت نداریم پیرنگ بنویسیم، در صورتی که پیرنگ موجب روشن شدن زوایای گوناگون داستان میشود. پیرنگ همان روابط علت و معلولی بین نشانهها و عناصر متن است که در داستان مدرن هم وجود دارد.
سیناییفر یادآور شد: اگر دقت کنید، داستانهای فارسی پاراگرافی از زمان حال میگویند و سپس به گذشته میروند، در حالی که تمام داستانهای این کتاب در زمان حال داستانی اتفاق میافتند و گویی پیشروی مخاطب هستند. این نکته بسیار خوبی است و من در کمتر اثری آن را دیدهام.
وی بیان کرد: تنوع مکانی در این کتاب، حیرتانگیز است. زمان در آثار هم بسیار بارز است و علاوه بر زمان فیزیکی، به زمان روایی داستانها نیز اهمیت داده شده است. آقای سلیمانی یک عکاس است، علاقه بسیاری به ابر دارد و انواع ابرها را میتوان در داستانهایشان دید.
این منتقد ادبی با اشاره به داستان «سمفونی ناموزون باد» ادامه داد: این داستان نیز بسیار خوب است و توانسته نوعی تکگویی درونی با روایت سوم شخص ارائه دهد. همچنین انتقال صحنه دارد؛ یعنی برای ارتباط دادن صحنهها نشانهگذاری شده است. داستان «شبزده» هم نوعی تکگویی درونی است که به سمت حدیث نفس میرود. در این داستان، زبان ذهنی و عینی به خوبی تلفیق میشود. داستان «نمازخانه زیرزمینی» هم به نظر من اسم مناسبی ندارد؛ اما نثر روان و پیرنگ خوبی دارد.
وی تأکید کرد: نویسنده باید روابط بازار را نیز یاد بگیرد و به گونهای بنویسد که هم خوشایند منتقد و هم خواننده باشد. من به داستاننویسها توصیه میکنم آثارشان را به چند نفر بدهند تا بخوانند و بازخوردهای متنوعی دریافت کنند.
سیناییفر در خاتمه سخنان خود توضیح داد: نویسندهای که گه تند و گهی خسته رود، به جایی نمیرسد. او باید وقت کافی برای نوشتن اختصاص دهد و بهطور منظم بنویسد. نویسندگی کاری مداوم و به شدت سخت و طاقتفرساست؛ اما اگر با شوق همراه باشد، فوقالعاده است.
سلیمانی، نویسنده کتاب نیز با بیان سخنان کوتاهی در پایان این نشست گفت: سعی داشتم از هر داستانی که مینویسم، تجربه بیاموزم و بسیار هم اذیت شدم تا اینکه داستانها بالاخره شکل و شمایل کلی خود را پیدا کنند. بعضی مواقع شروع داستانها چند بار تغییر میکرد و اتفاقات متعددی رخ میداد. خواندن داستانهای گوناگون و آموختههایی که در جلسات ادبی داشتم، موجب خلق داستان شد.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام