مجتبی مجلسی، مدیر واحد هنرهای تجسمی حوزه هنری استان اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان به موضوع گرافیک و انقلاب اسلامی پرداخت و اظهار کرد: هنر گرافیک در دهه ۵۰ و حتی دهه ۶۰، قرائت ویژه و متفاوتی داشت که باید به آن بپردازیم. این هنر چون زیر سایه نقاشی متولد شد و رشد یافت و هنوز نیز سایه نقاشی بر سر آن سنگینی میکند، هویت، زبان و ادبیات خاص خودش را دیر به دست آورد.
در دهههای ۵۰ و ۶۰ بیشتر آثار نقاشی را میبینیم که به سمت گرافیک سوق پیدا کرده بودند و به قول شهید آوینی، درست است که نقاشی و گرافیک را باید از هم جدا دانست، ولی هر جا که قرار بوده نقاشی پیامی به مخاطب بدهد، به سمت گرافیک سوق پیدا کرده است؛ اما در همان بحبوحه انقلاب و دهه 60 هنرمندانی بودند که گرافیک را به معنای اخص آن انجام دادند و تولیداتی هم که داشتند، بسیار بهروز، صریح و تأثیرگذار بود و تفاوت نقاشی و گرافیک دقیقاً در همین موارد است.
گرافیک بستری است که بسیار سریع، صریح، بهموقع و با زبان عامهفهم با مخاطب ارتباط برقرار میکند، برخلاف نقاشی که تولید آن نمیتواند سرعت داشته باشد، زبانش برای بیان پیام، الکن است و تولید و تکثیر آن هزینه و انرژی بسیاری میطلبد.
ما گرافیستهایی از جمله برادران شیشهگران داشتهایم که کارهایی تولید کردند و چون در پایتخت بودند و کارهایشان دیده و تکثیر شد، بهعنوان یکی از هنرمندان مؤثر عرصه گرافیک انقلابی از آنها یاد میشود، اما هنرمندان دیگری نیز داشتهایم که چون در پایتخت نبودند و دیده نشدند، در تاریخ به جامانده از گرافیک که در سالهای بعد نوشته شد، به دلایلی سهواً یا عمداً نادیده گرفته شدند، اگرچه هنرمندان مؤثری هم بودند.
ما سال گذشته در اصفهان، استاد محمد موحدیان عطار را معرفی کردیم. اگرچه برادران شیشهگران به تعداد محدودی اثر گرافیکی دارند، اما استاد موحدیان بین سالهال ۵۷ تا ۶۰ نزدیک به ۳۰۰ اثر گرافیکی با دست تولید کرده که اصل همه آنها موجود است و سال گذشته، این آثار را در حوزه هنری به نمایش گذاشتیم که باعث شد ایشان بهعنوان چهره ماندگار گرافیک ایران در جشنواره فجر معرفی شود.
بنابراین در دهههای ۵۰ و ۶۰ افراد دیگری هم حضور داشتند که با زبان گرافیک به معنای اخص آن با مردم حرف میزدند و آثار آنها موجود است و به همین دلیل قائل به این هستیم که باید نوعی بازنویسی در تاریخ گرافیک انقلاب صورت گیرد تا این آثار هم دیده شوند. در اصفهان به جز استاد موحدیان، هنرمندان دیگری هم بودند که برای انقلاب کار گرافیکی انجام دادند، ولی متصل نبودن آنها به پایتخت باعث شده تا در نوشتن تاریخ گرافیک انقلاب نادیده گرفته شوند.
زبان گرافیک، فوقالعاده گویاست و از طریق آن میتوان بسیار سریع به وقایع واکنش نشان داد. در آثار استاد موحدیان از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ تقریباً نوعی بازنمایی از تاریخ و روند انقلاب اسلامی را میبینیم و این نشان میدهد که زبان گرافیک برای مصور کردن حوادث انقلاب، بهروز و گویا بوده است.
گرافیک مولود جدید هنر مدرن است و از تولد آن سالهای زیادی نگذشته، برای همین هنوز به پختگی لازم نرسیده و شاید هر کسی در عرصهها و مکتبهای گوناگون، نگاه و برداشت خاصی از آن داشته باشد؛ اما گرافیک انقلاب وقتی خودش را یافت، در مقایسه با هنر گالریزده آن روز بسیار متفاوت خودنمایی کرد. گرافیک هنر ابلاغ پیام درخواستشده است و وجود یک پیام در هنر گرافیک، شاخص و متمایزکننده این هنر از سایر هنرها خصوصاً نقاشی محسوب میشود.
ما باید حتماً پیامی در هنر گرافیک داشته باشیم و آن پیام را بهخوبی برای مخاطب به تصویر بکشیم. بیشتر آثار گرافیکی که حتی امروزه آنها را زیاد میبینیم، آثاری هستند که ممکن است وجود پیام در آنها نقش پررنگی نداشته باشد و بیشتر نوعی هنر گالریزده و درواقع هنری است که فقط از لحاظ مبانی و ترکیببندی، مخاطب خاص دارد و از داخل گالریها بیرون نمیآید؛ در عین حال نیز اینگونه نیست که با عموم مردم ارتباط برقرار کند و به مخاطب پیام خاصی بدهد.
گرافیک انقلاب در جای درست این هنر ایستاد و قرار است پیامی به مخاطب بدهد، با مردم ارتباط برقرار میکند و مورد پسند آنهاست، به آن واکنش نشان میدهند و همین کنش و واکنشها نشانگر آن است که هنر گرافیک انقلاب در جای درستی ایستاده و رسالت خود را به درستی انجام میدهد. یکی از متمایزترین نکتههای گرافیک انقلاب در مقایسه با جریان غالب گرافیکی که در کشورمان سراغ داریم، همان ارسال درست پیام است و هنرمند گرافیست انقلابی رسالتش را در رساندن این پیام میداند.
گرافیک یک ابزار است و با توجه به نیاز مردم میتواند قوت و ضعف بگیرد. اوایل انقلاب بهدلیل شوری که مردم داشتند، این فضای شورانگیز جامعه میطلبید که هنر نقشی ایفا کند و برای همین نیز مردم به این سمت سوق یافته و از آثار گرافیکی استقبال میکردند، حتی بسیاری از آثار گرافیکی در تهران در گوشه خیابانها به فروش میرسید. وقتی فضای جامعه به سمت ثبات پیش رفت، آن نیاز دیگر احساس نشد؛ اما گرافیک توانست خودش را با نیازهای جامعه منطبق کند و صرفاً هنری نبود که شور و هیجان به جامعه القا کند، بلکه نوعی رسالت تبلیغی نیز به خودش گرفت.
بهدلیل اینکه نوع نگاه جامعه به گرافیک تغییر پیدا کرد و این هنر نیز توانست این رسالت و انعطاف را داشته باشد، اکنون شاهد این هستیم که نه تنها نقش گرافیک کمرنگ نشده است، بلکه نقش پررنگی دارد. هر اتفاق اجتماعی که رخ میدهد و هر زمان که جامعه بین خودش و مخاطب احساس نیاز به ارتباط پیدا میکند، گرافیک حضور پررنگی خواهد داشت و این باعث شده که ما در هنر گرافیک نه تنها پسرفتی نداشته باشیم، بلکه هر سال شاهد نوعی شگفتی باشیم، چنانکه نمایشگاه تجسمی فجر هر سال، حرفهایتر و پرشورتر برگزار میشود. امسال هم جشنواره تجسمی فجر اتفاق بزرگی است که نشان میدهد گرافیک در جامعه ما نقش پررنگی دارد و نقش خودش را به خوبی ایفا میکند.
مجمع طراحان گرافیک انقلاب اسلامی (آیه) کاملاً مردمی و غیرحاکمیتیست که جمعی از طراحان گرافیک اصفهان در سال ۱۳۹۱ آن را ایجاد کردند و رسالت آن، رشد، توانمندسازی و شبکهسازی بین طراحان گرافیک بوده و تا امروز اتفاقات بسیار خوبی را در اصفهان رقم زده است. ما جلسات هفتگی با عنوان «گپ و گرافیک» داریم که یکی از جلسات پراستقبال این جمع است. همچنین کارگاههای بسیاری در طول این سالها برگزار کرده و تولیدات فراوانی در بزنگاههایی داشتهایم که یک طراح گرافیک باید حضور پررنگ در آنها داشته باشد و امیدواریم این فعالیتها ادامه داشته باشد.
فاطمه کاظمینی
انتهای پیام