کد خبر: 4201096
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۸
تا انتخابات 11 اسفند 1402/ 5

اسلام و مشارکت سیاسی اجتماعی زنان

یکی از تغییرات شگرفی که با نزول قرآن در جامعه رخ داد و ریشه در تعالیم پیامبر اکرم(ص) و آموزه‌های وحیانی داشت، تحول در جایگاه سیاسی اجتماعی زنان بود که استقلال سیاسی و اقتصادی و مشارکت در مسائل اجتماعی، سیاسی و حکومتی از جمله آنها به شمار می‌رود.

مشارکت سیاسی زنانتبیین جایگاه و منزلت زنان و پرداختن به نقش، حقوق، وظایف و انواع کارکردهای اجتماعی این قشر از جامعه در حوزه مطالعات دینی و به‌ویژه مطالعات بین‌رشته‌ای دین و جامعه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این بین، موضوع حضور و مشارکت زنان در فرآیند توسعه سیاسی که همواره در معرض تضارب آرا بین اندیشمندان، خصوصاً دین‌شناسان و فقها بوده و منجر به بیان تحلیل‌ها، استنباط‌ها و آرای گوناگون شده‌، بیش از همه قابلیت بررسی و واکاوی دارد.

زن و مشارکت سیاسی

مشارکت سیاسی به مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که به افزایش قدرت یا افزایش شدت تحرک یک جامعه می‌انجامد. به عبارت دیگر، مشارکت سیاسی فعالیت‌هایی محسوب می‌شود که اثر آن ایجاد عزت یا حقارت جامعه در قبال سایر جوامع است. از منظر جامعه‌شناسی، مشارکت فرآیند تعاملی چندسویه‌ای است که مداخله و نظارت مردم در آن، قابلیت ظهور یک نظام سیاسی اجتماعی مبتنی بر عدالت اجتماعی را در پی خواهد داشت. مشارکت پدیده‌ای است که همواره با تکامل جوامع بشری، تحول‌ می‌یابد و آن‌گاه سبب ایجاد توسعه پایدار می‌شود که متشکل از مشارکت همه اقشار جامعه اعم از زن و مرد باشد.

منظور از فعالیت‌های سیاسی زنان نیز مشارکت آنها در عرصه‌هایی است که به افزایش قدرت، ظرفیت و کارآمدی جامعه منجر شود. تردیدی نیست که میزان مشارکت زنان، قرن‌های متمادی جایگاهی در اذهان عمومی نداشته و از آغاز تاریخ در حاشیه تاریک سیاست بوده است. سیاست حوزه‌ای مردانه قلمداد می‌شد و زنان به‌دلیل صفاتی که به آن متصف شده بودند، شایستگی ورود به این صحنه را نداشتند، در حالی که همواره در طول تاریخ نگرش به زن با نوسان‌های بسیاری همراه بود.

اما با ظهور اسلام، زنان سهم بسزایی در حوزه‌های اجتماعی و وقایع سیاسی پیدا کردند. اسلام هم‌پای تاریخ به حضور زن در عرصه‌های گوناگون اجتماعی ارج نهاد و آن را ستود. بخشی از تحقق جامعه قائم به قسط و عدل که فلسفه اصلی بعثت پیامبران و آرمان انبیای الهی بود، با مشارکت عادلانه و فارغ از جنسیت در فرایند تحقق و توسعه سیاسی امکان‌پذیر می‌شد. با گذشت زمان، میزان دانش و اطلاعات زنان و به تبع آن، مطالبات آنها بیشتر شد و توانایی‌شان در نقش‌آفرینی‌های سیاسی و اجتماعی افزایش یافت.

زمینه‌های مشارکت زنان در حاکمیت سیاسی

برای حضور زنان در عرصه حاکمیت سیاسی، دیدگاه‌های متفاوتی از سوی اندیشمندان دینی، روشنفکران و فقهای عظام مطرح شده‌ است، در حالی که یک دیدگاه با استناد به بعضی از منابع و متون دینی، ورود زن به عرصه حکومت را به‌طور کلی منتفی می‌داند و تولیت هیچ نوع منصب سیاسی را برای زن برنمی‌تابد، دیدگاه دیگر لحاظ کردن جنسیت در تصدی مسئولیت‌های حکومتی را بلاشرط تلقی می‌کند و در این‌ راستا، مدعی درست نبودن ادله شرعی منع از مشارکت سیاسی زنان در عرصه حاکمیت سیاسی است؛ لذا با توجه به مقتضیات و شرایط موجود کنونی نیاز به بازنگری همه‌جانبه در منابع اجتهادی و تبیین جامع‌تر و کامل‌تری از آن احساس می‌شود.

امام‌ خمینی(قدس‌ سره) در این زمینه می‌فرماید: «زمان و مکان، دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. مسئله‌ای که در قدیم حکمی داشته، ممکن است در روابط حاکم بر سیاست، اجتماع و اقتصاد یک نظام، حکم جدیدی پیدا کند. به این معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده که قهراً حکم جدیدی می‌طلبد. لذا مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.»

در دانش فقه، مقتضیات زمان سبب تغییر موضوع و یا تغییر حکم می‌شوند. موضوع حضور سیاسی زنان نیز بر همین منوال است. امروزه تغییر و تحولات شرایط منطقه‌ای و جهانی، دگرگونی شیوه‌های حکومت و ظهور زمانه‌ای که علم و تحقیق از جایگاه خاصی برخوردار شده است و مسائل حقوقی با دقت موشکافانه‌ای تعقیب می‌شود، باعث شده که نتوان حضور نداشتن زنان در عرصه‌های حکمرانی سیاسی را نوعی تعبد شرعی دانست و از بررسی جوانب و ابعاد آن اجتناب کرد.

شیوه حکومت در گذشته با شیوه حکومت در روزگار ما تفاوت بسیاری دارد. حکومت در گذشته عموماً دیکتاتوری و فردمحور بود و با اتکا به نظر و سلیقه فردی اداره می‌شد، اما حکومت در روزگار ما به‌گونه‌ای است که حاکم، خود محکوم است که از قانون تبعیت کند و در برابر مؤسسات ناظر بر حکومت پاسخگو باشد. از سوی دیگر، حکومت کردن در گذشته با نوعی قدرت فیزیکی و اقتداری خشن همراه بود، به‌گونه‌ای که حاکم می‌بایست از لحاظ توانایی جسمی در حد اعلا می‌بود و همیشه شمشیر به دست و سلاح به دوش برای پیشروی حکومت خود تلاش می‌کرد، اما با پیشرفت علوم، فنون، مهارت‌های علمی و روش‌های حکومتی نوین، حاکمان سیاسی دیگر نیازی به ویژگی‌های یادشده نداشتند و لذا بانوان نیز از این حیث دیگر از حضور در عرصه‌های سیاسی محروم نیستند. علت دیگری که مانع حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و حکمرانی می‌شد، توانمند نبودن آنها در توسعه عدالت، فرهنگ و علم بود. این در حالی است که زنان امروزی، فرهیخته و عالم‌اند و توانایی پذیرش جایگاه‌های مهم اجتماعی را دارا هستند.

مشارکت سیاسی زنان از منظر قرآن

آموزه‌های قرآنی پیروان خود را به مواجهه‌ای منطقی با پدیده‌ها به‌ دور از تعصب و پیش‌داوری دعوت می‌کند. نگاه قرآن به مسئله حضور اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه نیز همین‌گونه است. برای نمونه، قرآن توجه وافری به رأی و بیعت زنان با پیامبر(ص) داشت و آن را معتبر می‌شمرد، چنانکه در آیه ۱۲ سوره ممتحنه چنین می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَىٰ أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ ۙ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ ای پیامبر، هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته‌ای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است.»

همچنین خداوند در آیات متعددی از جمله آیه ۱۹۵ سوره آل عمران از مهاجرت زنان مسلمان سخن گفته و هجرت را بر زنان و مردان به‌طور مساوی واجب کرده‌ و به‌طور خاص در آیه ۵۰ سوره احزاب از هجرت زنان به مدینه همراه با پیامبر(ص) یاد کرده است.

قرآن کریم در آیاتی دیگر، فریضه امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر را وظیفه زنان و مردان می‌داند و می‌فرماید: «مردان و زنان باایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می‌کنند؛ به زودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می‌دهد؛ خداوند توانا و حکیم است.» (توبه، ۷۱)

مصادیقی از مشارکت سیاسی زنان در صدر اسلام

پس‌ از نزول قرآن، جامعه نبوی همانند سایر جوامع نوبنیاد، شاهد دگرگونی‌هایی در حیات اجتماعی خود بود. تحول در جایگاه اجتماعی سیاسی زنان نیز یکی از این تغییرات شگرف بود که ریشه در تعالیم پیامبر اکرم(ص) و وحی الهی داشت. اندیشه دینی که از زبان پیامبر(ص) مطرح می‌شد، با زندگی قبیله‌ای که افراد را در چارچوب‌های محدودی تربیت کرده بود، متفاوت بود و به افراد فراتر از محدودیت‌های قومیتی نگاه می‌کرد.

اسلام در گام اول استقلال سیاسی و اقتصادی برای زنان همانند مردان قائل شد. قرآن کریم زن را همانند مرد، مسئول، متعهد و مستقل معرفی کرده و به او حق داده است تا در مسائل اصلی خود تصمیم‌گیرنده باشد و در انتخاب روش سیاسی و حکومتی مشارکت کند.

پیامبر اکرم(ص) جایگاه زن را به مسلمانان معرفی کرد و آن را از طریق رفتار صحیح با دختر خود و زنان جامعه به دیگران آموخت. به‌ این‌ ترتیب رفتارهایی که با پایمال کردن حقوق اولیه انسانی زن همراه بود، همچون زنده‌ به‌ گور کردن دختران متوقف شد. زنان اجازه آموختن تعالیم ناب اسلام را یافتند و توانستند در حرکتی سیاسی با مردان خود از مکه به مدینه هجرت کنند. پیامبر(ص) پیوند زنان را با مسجد که محور ترویج و رونق اندیشه‌ها و معارف اسلامی بود، محکم کرد و از این طریق به افزایش آگاهی‌های زنان که از مهم‌ترین شروط برای مشارکت سیاسی است، کمک کرد. در نتیجه‌ این رفتارهای پیامبر(ص)، تعداد زیادی زن صحابی تربیت شدند که برای همگان، الگو و نمونه‌ای کم‌نظیر بودند. رغبت و تمایل زیاد زنان صحابی به‌ویژه زنان انصار به مشارکت مثبت و مؤثر در فعالیت‌های گوناگون اجتماعی حاصل تلاش‌های آن حضرت بود.

اسلام بر رشد آگاهی‌های سیاسی زن تأکید تام دارد تا بانوان بتوانند مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را انجام دهند. حضور زنان مسلمان صدر اسلام در اجتماع مؤید این مطلب بود؛ برای نمونه زنان دوشادوش مردان در جهاد علیه کفار شرکت می‌کردند. در غزوه‌ خیبر، ۲۰ زن حضور داشتند که حضرت را در تدارکات، پشتیبانی و مداوا یاری می‌کردند. همچنین در جنگ احد، نسیبه بنت کعب مسئول آب‌رسانی به مجاهدان بود. او یکی از ۱۰ نفری بود که پس‌ از معرکه‌ احد در کنار پیامبر(ص) باقی ماند تا از جان ایشان حفاظت کند. در این دفاع قهرمانانه، جراحات بسیاری بر او وارد شد که تا آخر عمر، خدا را به‌ سبب اثر این جراحات بر بدنش شکر می‌کرد.

همچنین زنان به‌طور مستقل با پیامبر اکرم(ص) بیعت می‌کردند و حکومت ایشان را به رسمیت می‌شناختند. بنا به حدیثی از امام محمد باقر(ع)، بیعت پیامبر خدا با زنان به این صورت بود که ایشان دستش را در ظرف آب فرو می‌برد و بیرون می‌آورد و سپس زنان نیز با اظهار ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش، دستان خود را در آن آب فرو می‌بردند.

زنان بسیاری در قبول دعوت پیامبر(ص) و اجرای اهداف ایشان نقش مؤثر و مثبتی داشتند. آنها شکنجه‌ها را تحمل و برای حفظ عقیده خود جلای وطن کردند، به رزمندگان یاری رساندند و به‌ هنگام ضرورت به‌طور مستقیم در جبهه نبرد شرکت کردند؛ اما نکته مهمی که در آموزه‌های دین بر آن تأکید شده، این است که حضور اجتماعی و سیاسی زنان باید در راستای تحکیم بنیان خانواده، جلوگیری از بی‌بندوباری و با اولویت دادن به نقش مادری صورت گیرد. نمونه بارز این نوع حضور سیاسی در رفتار و شخصیت حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) قابل‌ مشاهده است. این بانوان گرامی در کنار حضور اجتماعی و سیاسی در جامعه به بهترین نحو ممکن، مدیریت خانواده طیب خود را نیز به‌ عهده داشتند. حضور این بانوان گران‌قدر در صحنه‌های جهاد، هجرت، بیعت، دفاع از ولایت و اعتراض به حاکمان ناشایست و غاصب، صحنه‌هایی از حضور سیاسی آنها بود.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha