در یکی از مقاطع حساس تاریخ ایران که استعمار انگلیس قصد داشت با کسب امتیاز تنباکو، کشور ما را در ردیف مستعمرات خود درآورد، عالمی متعهد، مرزبانی آگاه و بیدار و مرجع عالیقدر جهان تشیع، میرزای شیرازی، هوشمندانه عمق این توطئه را دریافت و به ابعاد گوناگون آن اندیشید. او استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک کشور مسلمان را در معرض آسیب دید؛ بنابراین با صدور فتوای تحریم تنباکو، بزرگترین ضربه را به پیکره دولت انگلیس وارد کرد و آن را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام گذاشت. در سالروز لغو امتیاز تنباکو در 24 اردیبهشت 1270 خورشیدی و به منظور تبیین بیشتر اهداف و ضرورتهای جنبش تنباکو و واکاوی نقش و جایگاه مرجعیت در حفظ و صیانت از استقلال ایران، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ با توجه به صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی مرحوم میرزای شیرازی، نقش مرجعیت را در حفظ و صیانت از حریم و حرمت مسلمانان در سرزمین اسلامی تبیین کنید.
نهاد معظم مرجعیت همواره در طول تاریخ حفظ، صیانت و دفاع از حریم و حرمت مسلمانان و سرزمینهای اسلامی را وظیفه خود دانسته؛ از اینرو، حفاظت از مبانی و آموزههای دینی و صیانت از کیان اسلام و مسلمانان از اولویتهای مهم آن محسوب میشده است. امام خمینی(ره) نیز حفظ اسلام را اولویت اصلی خود میدانست؛ چراکه ثمره حفظ اسلام و آموزههای آن، حفاظت و صیانت از کیان مسلمانان بود. صیانت از کرامت و ارزشهای انسانی مسلمانان وابسته به حفظ اسلام و آموزههای آن است و صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی نیز بر همین مبنا بود.
میرزای شیرازی دغدغهمند بود تا کرامت مسلمانان زیر لوای اسلام حفظ شود و بنابراین باید استقلال جامعه اسلامی حفظ میشد، زیر سیطره آموزهها و تمدن غرب قرار نمیگرفت و سلطه سیاسی و اقتصادی دیگر کشورها بر آن سایه نمیافکند. علمای تراز اول جهان تشیع همواره در طول تاریخ اسلام در همین مسیر مشی کردهاند و حتی بسیاری از آنها در این مسیر جان خود را از دست داده و به شهادت رسیدهاند. از اینروست که مراجع، ملجأ و پناه مسلمانان هستند، مردم با آنها همراهی و همسویی دارند و بین این دو همبستگی خاصی وجود دارد. پیوند بین مردم و علما به ایجاد زمینهای مناسب برای ایفای نقش کلیدی مراجع در جامعه اسلامی میانجامد که نمود آنرا میتوان در نهضت تنباکو و برچیده شدن سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانگان از کشور مشاهده کرد.
ایکنا ـ جریان تحریم تنباکو در ظاهر اعتراضی به واگذاری بهرهبرداری از کالایی به بیگانگان بود که از حیث اقتصادی، استراتژیک محسوب نمیشد. میرزای شیرازی در باطن این قرارداد چه دید که به مقابله با آن پرداخت؟
هدف اصلی نهضت تنباکو، حفظ و صیانت از ابعاد گوناگون استقلال یک کشور مسلمان همچون استقلال فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود. استقلال سیاسی به مفهوم آن است که یک کشور در اتخاذ تصمیمات و روشهای حکمرانی خود، اجازه هیچگونه دخالتی به دیگر کشورها ندهد و در این خصوص کاملاً مستقل عمل کند.
استقلال سیاسی یک کشور در دو حوزه باید جریان داشته باشد: دولت و ملت؛ یعنی هم حکمرانان باید بتوانند تصمیمات، آرا و اندیشههای خود را در کمال آزادی و بدون دخالت بیگانه اجرا کنند و هم مردم و ملت بتوانند تفکرات و نحوه زیست فرهنگی، اقتصادی و اجتماعیشان را آزادانه انتخاب کنند و با نقشآفرینی در تعیین سرنوشت، در اداره و ساماندهی کشور سهیم باشند.
جریان سیاسی تنباکو نیز همین هدف را داشت و این قرارداد صرفاً اعتراض به بهرهبرداری بیگانگان از امتیازات یک کالا نبود، بلکه مرحوم میرزای شیرازی با هوشمندی خود، متوجه تبعات و پیامدهای این قرارداد در جنبههای گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود و با آن به مقابله پرداخت. در ظهور این جریان به نظر میرسد که مکاتبات سیدجمالالدین اسدآبادی و مشاورههای مرحوم میرزای نایینی نیز بسیار مؤثر بود.
ایکنا ـ در تاریخ شاهنشاهی پرفراز و نشیب ایران شاهد عقد قراردادهای ننگین دیگری همچون گلستان، ترکمانچای و... نیز بودهایم. آیا مراجع در اعتراض به چنین قراردادهای ننگینی نیز نقشآفرین بودند؟
بله. در مقاطع حساسی از تاریخ ایران بهخصوص در درگیریهای بین ایران و روسیه، حضور مرجعیت بسیار پررنگ بود و در آن دوران حتی رسالههایی با عنوان «رسالههای جهادیه» از سوی آنها عرضه شد. مرجعیت بهمثابه هادیان جامعه، نقش مهمی در حفظ مرز و بوم کشور و تشویق و تهییج مردم برای مشارکت در این امر داشتند.
نکته بسیار مهم و حائز اهمیت در این موضوع، نحوه تعامل حکام با مردم و علماست. همیشه در مقاطعی که این سه نهاد اجتماعی با یکدیگر همگام، همسو و همراه بودند، حراست از این سرزمین و منافع مردم قوت میگرفت و در مقاطعی که بین این سه نهاد انسجام و تعامل لازم وجود نداشت و فاصله و گسست بین آنها رخ میداد، خسارات سنگینی به منافع ملی و سرزمین ایران میرسید. برای نمونه در تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، اتحاد سه نهاد حاکمیت، ملت و علما و نخبگان سبب پیروزی کشور در این نبرد نابرابر شد. نکته قابل ذکر این است که با تهاجم و حمله بیگانه، فروپاشی و از بین رفتن استقلال یک کشور اتفاق نمیافتد، بلکه یک کشور همواره از اختلافات داخلی و نبود همبستگیها به مرحله فروپاشی میرسد.
ایکنا ـ گستره نفوذ و قدرت تأثیر اندیشهها و فتاوای مرجعیت دینی در گذشته و حال را مقایسه کنید. آیا در حال حاضر نیز مراجع همچون میرزای شیرازی خود را موظف به اشراف کامل بر تمامی قراردادهای بینالمللی و صیانت از کیان مسلمانان میدانند؟
حکومتهای سلطنتی در تاریخ گذشته ایران هیچگاه مورد تأیید مراجع نبودند و همواره نوعی عدم مشروعیت برای آنها مفروض بوده است. اگرچه گاهی مراجع و علما با این حکومتها در راستای خدمات عمومی و تسهیل امور مردم همکاری میکردند، اما علمای تراز اول همواره نگاه مشروعیتزا به این حکومتها نداشتند. مطلب مهم این بود که در آن دوران اگر علما امکان عرضه خدمات عمومی و اجتماعی را پیدا میکردند، حتماً آن را انجام میدادند؛ مثلاً در دورههای گذشته، بسیاری از مراجع در ساخت بسیاری از اماکن عامالمنفعه مثل بیمارستان، مدارس و... شرکت میکردند. آنها در عرصههای دیگری همچون دفاع، امنیت و حفاظت از مرزها و سرزمین ایران نیز در موارد لزوم وارد میشدند و نقش مؤثری ایفا میکردند.
اما شرایط گذشته با امروز بسیار متفاوت بود. امروز نظام جمهوری اسلامی ایران داعیه دینمداری دارد و بنیان این نظام سیاسی براساس آموزههای دینی است. حضور رهبران دینی در صدر حکومت سبب ایجاد تفاوتهای بسیاری با شرایط دوران حکومتهای گذشته شده و امروزه انجام تمام آن وظایف و مسئولیتهایی که در گذشته به عهده مردم و مراجع بود، از نظام سیاسی کشور مورد انتظار است. بنابراین مقایسه فضای کنونی با گذشته به دلیل یکسان نبودن شرایط، مقایسه کاملی نخواهد بود و البته بر عهده حکومت اسلامی است که انتظارات بهحق مردم را پاسخگو باشد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام