کد خبر: 4311910
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۷
مواجهه عالمانه با فضائل سوره‌های قرآن/ ۴

بسیاری از احادیث فضائل سوره‌ها مجعول است

یک پژوهشگر قرآن گفت: بسیاری از احادیث مربوط به فضائل و فواید سوره‌های قرآن از قبیل احادیث مجعول هستند و مبالغه‌ کمی و کیفی که زیرمجموعه‌ غلو و دروغ است، محکم‌ترین دلیل بر جعلی‌بودن این دسته از احادیث محسوب می‌شود؛ زیرا طبق عقل و شرع، دروغ، غلو و مبالغه از ساحت مقدس معصوم(ع) به دور است.

قرآن کریمدر روزگاری که سرعت انتشار محتوا در فضای مجازی، مرز میان «دانش تخصصی» و «برداشت عمومی» را کمرنگ کرده، موضوع نقل و بررسی احادیث، به‌ویژه در حوزه فضائل و فواید سوره‌های قرآن، بیش از هر زمان دیگری نیازمند دقت و تبیین عالمانه است. در حالی‌ که گروهی به استناد بعضی از روایات، برای هر سوره و آیه‌ای خواص و پاداش‌های شگفتی نقل می‌کنند، عده‌ای دیگر به دیده تردید به این احادیث می‌نگرند و حتی آن‌ها را ساخته و پرداخته ذهن راویان می‌دانند. در همین زمینه، خبرنگار ایکنا از اصفهان در بخش پایانی گفت‌وگو با علی‌اکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث به بررسی فلسفه‌ «اصغر» بودن حدیث (عترت) در کنار «اکبر» بودن قرآن در حدیث مبارک ثقلین، تاریخ اعتبارسنجی و تنقیح حدیث، انگیزه‌های مهم جعل حدیث و وظیفه‌ عالمان حدیث‌شناس پرداخته است. در ادامه، متن این گفت‌وگو را می‌خوانیم.

ایکنا ـ‌ با توجه به جایگاه ویژه‌ای که در مباحث گذشته برای «حدیث» قائل بودید، از نگاه شما نسبت قرآن و حدیث چگونه است و چرا حدیث را در کنار قرآن، به‌مثابه منبع اصلی فهم دین اسلام ضروری می‌دانید؟

با توجه به نکاتی که در سه شماره قبل داشتیم و تنوعی که در مخاطبان محترم وجود دارد، توضیح بیشتر درباره‌ بعضی از نکات مطرح‌شده و نیز اصطلاحات علمی، ضروری به نظر می‌رسد.

بدون شک، «حدیث» در جایگاه تالی‌تلو بی‌نظیر قرآن کریم و مکمل آن و براساس مفاد حدیث متواتر ثقلین، «ثقل اصغر» و مهم‌ترین منبع دین اسلام بعد از قرآن کریم است. حدیث همچون بال دوم دین اسلام، همانند قرآن، منشأ الهی دارد و مقدس است.


بیشتر بخوانید:


فهم، تفسیر و عمل به اوامر و نواهی خداوند در قرآن مجید، بدون معاونت حدیث، محال است و در صورت وقوع، ناقص و معیوب خواهد بود. خود قرآن به ما دستور می‌دهد که از اوامر و نواهی پیامبر(ص) بهره‌مند شویم. این دستور گاهی به‌طور مکرر در قالب فعل امر «اطیعوا الرسول»، گاهی با اعلام وظیفه‌ پیامبر(ص) در تبیین و تفسیر آیات قرآن، «...وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ و بر تو نيز قرآن را نازل كرديم تا آنچه را براى مردم نازل شده است، برايشان بيان كنى و باشد كه بينديشند.» (سوره نحل/ آیه ۴۴) و گاهی نیز مکمل دستورات دین در قرآن مجید بیان و تصریح شده است: «...وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...؛ آنچه را پیامبر به شما عطا کرد، بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، بازایستید.» (سوره حشر/ آیه ۷)

برخی که از سر نادانی، حدیث را تخطئه می‌کنند و سخن از قرآن بدون حدیث می‌گویند، از این نکات که عرض شد، غافل‌اند و از سر جهالت، سخن باطلی بر زبان می‌آورند.

ضمن اینکه قرآن، کلیات دین را معرفی کرده و بیان جزئیات دین و احکام بر عهده‌ حدیث است، مانند احکام نماز که قرآن دستور اقامه‌ آن را در اوقات معین داده؛ ولی از تعداد رکعات، نحوه‌ اقامه و جزئیات فقهی آن سخنی نگفته است. ما این موارد را از طریق حدیث و سنت اخذ و براساس آن عمل می‌کنیم. به همین دلیل، برای ما شیعیان، کتاب حدیثی «کافی» از مرحوم کلینی(ره) بعد از قرآن، در جایگاه تالی‌تلو قرآن، واجد اهمیت است و برای اهل تسنن نیز کتب حدیثی صحیحین بخاری و مسلم همین نقش را دارد.

ایکنا ـ‌ در حدیث معروف ثقلین، قرآن، ثقل اکبر و عترت یا حدیث، ثقل اصغر معرفی شده‌اند. فلسفه‌ «اصغر» بودن حدیث در کنار «اکبر» بودن قرآن چیست و این تفاوت چه ابعاد و مؤلفه‌هایی دارد؟

فلسفه‌ «اصغر» بودن حدیث (عترت) در کنار «اکبر» بودن قرآن در حدیث مبارک ثقلین را می‌توان در چند مؤلفه جست‌وجو کرد. پیش از معرفی این مؤلفه‌ها، این نکته را نیز متذکر شویم که حدیث مراتبی دارد و بالاترین مرتبه‌اش، «حدیث قدسی» یا «حدیث الهی» و مخصوص پیامبر اکرم(ص) است. دلیل نام‌گذاری این احادیث با این عنوان، آن است که این احادیث از نظر لفظ، سخنان خود پیامبر اکرم(ص)، ولی از نظر معنا، از سوی خداوند است و منشأ وحیانی و الهی دارد.

این احادیث تفاوت‌هایی با آیات قرآن دارد؛ قرآن، معنا و لفظش هر دو از خداوند است، بنابراین «کلام‌الله» نامیده شده؛ ولی در حدیث قدسی فقط معنا و محتوا از خداوند است که به پیامبر(ص) از طریق وحی یا الهام، در بیداری یا خواب رسیده و لفظ از خود پیامبر(ص) است.

شیوه نقل احادیث قدسی همان شیوه نقل سایر احادیث است؛ بنابراین می‌تواند مورد ارزیابی و اعتبارسنجی قرار گیرد، چون «ظنی الصدور» است و مانند آیات قرآن نیست که «قطعی الصدور» و مستغنی از اسناد و اعتبارسنجی باشد.

نخستین مؤلفه‌ «اصغر» بودن حدیث در کنار قرآن، ماهیت آن است. ماهیت قرآن، کلام خداست که به‌صورت کتاب الهی به تواتر به ما رسیده؛ اما ماهیت حدیث، کلام غیر خداوند است که گاهی عین کلام معصوم(ع) از سوی راوی نقل شده، گاهی هم عمل معصوم(ع) از سوی راوی حکایت شده و گاهی نیز تقریر معصوم(ع) از سوی راوی نقل شده است.

منظور از «تقریر» آن است که عملی از سوی فرد دیگری در حضور معصوم(ع) صورت گرفته و ایشان با سکوت خود آن عمل را تأیید کرده‌ و راوی درواقع، تأیید معصوم(ع) را حکایت کرده است. این مجموعه اکنون به شکل «حدیث» یا «روایت» طی مراحلی به دست ما رسیده است.

واژه‌های «حدیث» و «روایت» اگرچه از نظر لغوی تفاوت‌هایی دارند، اما در کاربرد، تفاوتی با یکدیگر ندارند. گاهی از واژه‌های «خبر» و «اثر» نیز برای حدیث استفاده می‌شود.

«حدیث» به معنای سخن نو، تازه و باطراوت و «روایت» به معنای آبی است که حمل می‌شود (ماء محمول). خاصیت اصلی آب نیز تازگی، طراوت‌بخشی و حیات‌آفرینی است؛ چون خبر و اثر و سخن، حتی به شکل حکایت از عمل و سکوت معصوم(ع)، همچون آب، تازه و حیات‌بخش است؛ بنابراین کلمات مترادف «حدیث» و «روایت» در این مقام رایج و شایع شده است.

حدیث با همه‌ عظمت و قداستش، در مرتبه‌ای پایین‌تر از آیات قرآن مجید قرار دارد؛ بنابراین به ثقل اصغر در کنار ثقل اکبر که قرآن محسوب می‌شود، موسوم شده است. به تعبیر دیگر، «عترت» که وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) و خاندان معصوم ایشان را شامل می‌شود، ثقل اصغر و در مرتبه‌ای بعد از قرآن قرار می‌گیرد که ثقل اکبر است.

مؤلفه دوم اینکه، قرآن کریم معجزه‌ جاویدان پیامبر اکرم(ص) و اصلی‌ترین وسیله‌ ماندگاری دین اسلام است؛ بنابراین ثقل اکبر محسوب می‌شود. عترت و حدیث با همه‌ مجد و عظمتشان در جایگاه ثقل اصغر ذیل قرآن قرار می‌گیرند.

مؤلفه سوم، تحریف‌ناپذیری ذاتی قرآن کریم است. حدیث قابل تحریف است، آنچنان‌که کرده‌اند؛ اما قرآن به‌دلایل متعدد، قابل تحریف نیست، آنچنان‌که با وجود تلاش‌های فراوان نتوانسته‌اند و نخواهند توانست آن را تحریف کنند؛ بنابراین از این نظر نیز حدیث در مرتبه‌ای بعد از قرآن و با عنوان ثقل اصغر مطرح است.

مؤلفه‌ چهارم اینکه، قرآن سند الهی مبنی بر وجوب اطاعت از عترت است، به‌گونه‌ای که خود عترت نیز ملزم به اطاعت از قرآن است. قرآن نقش اساسنامه و قانون اساسی را دارد و احادیث، نقش قوانین عادی در ذیل قانون اساسی را ایفا می‌کنند.

مؤلفه‌ پنجم اینکه، قرآن معیار صحت حدیث است. پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) بارها فرمودند که اگر سخنی از قول ما برخلاف قرآن شنیدید، ما نگفته‌ایم، بی‌ارزش است، آن را به دیوار بزنید؛ یعنی به آن اعتنا نکنید.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَعَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُورًا، فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ، وَمَا خَالَفَ كِتَابَ اللهِ فَدَعُوهُ؛ برای هر حقی، حقیقتی و برای هر کار درستی، نوری هست. پس هرچه با کتاب خدا موافق بود، آن را بگیرید و هرچه مخالف قرآن بود، کنار بگذارید.» همچنین می‌فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ، مَا جَاءَكُمْ عَنِّي یُوَافِقُ كِتَابَ اللهِ فَأَنَا قُلْتُهُ، وَمَا جَاءَكُمْ یُخَالِفُ كِتَابَ اللهِ فَلَمْ أَقُلْهُ؛ ای مردم، آنچه از من برای شما نقل کردند، اگر موافق کتاب خدا بود، من آن را گفته‌ام و اگر مخالف کتاب خدا بود، من آن را نگفته‌ام.» 

امام صادق(ع) نیز فرمود: «كُلُّ شَيْءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَالسُّنَّةِ، وَكُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ؛ هر چیزی باید به کتاب و سنت بازگردانده شود و هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد، بی‌ارزش است.» و نیز می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللهَ، وَلَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا مَا خَالَفَ قَوْلَ رَبِّنَا وَسُنَّةَ نَبِيِّنَا؛ تقوای الهی پیشه کنید و حدیثی را که مخالف گفتار پروردگارمان و سنت پیامبرمان باشد، نپذیرید.» 

بنابر عقل و عرف، آنچه معیار صحت مطلبی قرار می‌گیرد، از مرتبه‌ای بالاتر از خود آن مطلب برخوردار است؛ بنابراین قرآن که معیار صحت حدیث محسوب می‌شود، ثقل اکبر است و حدیث، ثقل اصغر.

ایکنا ـ‌ فرایند اعتبارسنجی و تنقیح حدیث از چه زمانی در تاریخ اسلام آغاز شد و چه جریان‌هایی در شکل‌گیری و تداوم آن نقش داشته‌اند؟ همچنین با توجه به گستردگی جعل حدیث در دوره‌های نخست، چه عواملی موجب بروز این پدیده شد و علمای حدیث‌شناس چگونه با آن مقابله کرده‌اند؟

نکته‌ دیگری که باید به آن اشاره کنیم، تاریخ اعتبارسنجی و تنقیح حدیث است که از همان صدر اسلام مرسوم بوده، به‌طوری‌ که می‌توان گفت از ابتدا سه جریان با هم حرکت کرده‌اند: جریان صدور حدیث از سوی پیامبر اکرم(ص) و صحابه و تابعین و امامان معصوم(ع)؛ جریان جعل حدیث که از همان ابتدا، حتی معاصر با خود پیامبر اکرم(ص) وجود داشته است؛ بنابراین ایشان، جاعلان حدیث را به آتش جهنم تهدید می‌کردند و حتی گاهی دستور می‌دادند آن‌ها را گردن بزنند و جنازه‌شان را بسوزانند. (الاضواء علی السنه المحمدیه، محمود ابوالریه، ص ۶۵) و جریان محدثین که وظیفه‌ نقل احادیث و در عین حال، تنقیح آن‌ها و تمییز سره از ناسره را بر عهده داشته‌اند.

آن‌طور که در تاریخ حدیث آمده است، از میان صدها هزار حدیث، بلکه بیش از آن، فقط ده‌ها هزار حدیث در مجامع حدیثی شیعه و سنی آمده و مشاهده می‌شود. به عبارت دیگر، آنچه از حدیث بر غربال مانده، مقدار قلیلی از کثیر است و بخش اعظمی از احادیث که مجعول شناخته شده بودند، حذف شده‌اند و در هیچ کتاب مشهوری دیده نمی‌شوند، به‌گونه‌ای که مرحوم علامه امینی(ره) در کتاب ارزشمند «الغدیر» از ۴۳ راوی، بیش از ۴٠٠ هزار حدیث جعلی را نام برده، بخاری از میان ۶٠٠ هزار حدیث، کمتر از سه‌هزار حدیث را صحیح شمرده، مسلم از میان ۳٠٠ هزار حدیث، فقط چهار هزار حدیث را تأیید کرده و احمد بن حنبل از ۷۵٠ هزار حدیث، ۳٠ هزار حدیث را برگزیده است.

با این آمارهایی که عرض شد و آنچه به‌دلیل کمبود فرصت عرض نشد، معلوم می‌شود که بازار جعل حدیث با انگیزه‌های گوناگون، چقدر پررونق بوده است. جریان‌های اول و دوم بنابر مقتضیات زمانی و ماهوی تعطیل شدند؛ اما جریان سوم، یعنی عالمان فقه‌الحدیث و رجالیون، همچنان به وظیفه‌ اعتبارسنجی حدیث مشغول‌اند.

ماجرای غم‌بار جعل حدیث، منحصراً در حوزه‌ «فضائل السور» با انگیزه‌هایی که اشاره شد، نیست، بلکه انگیزه‌های جعل حدیث، بسیار فراتر از آن است که عرض کردیم.

ایکنا ـ‌ جعل حدیث از آسیب‌های جدی در تاریخ اسلام بوده است. مهم‌ترین انگیزه‌ها و عوامل پشت پرده‌ جعل حدیث چه بوده‌ و این پدیده در چه زمینه‌هایی و با چه اهدافی، اعم از سیاسی، مذهبی، شخصی یا فرهنگی گسترش یافته است؟

از جمله انگیزه‌های مهم جعل حدیث می‌توان به این موارد اشاره کرد:

انگیزه‌ دشمنی با اسلام و انتقام‌جویی از آن: یهودیان، مسیحیان و مانویانی که به ظاهر به اسلام گرویده بودند، با نفوذ در جاهای حساس، مطالب سست و افسانه‌ای را که به «اسرائیلیات» مشهور شده است، وارد متون دینی کردند و ضربات هولناکی به اسلام زدند. کعب‌الاحبار و وهب بن منبّه (یهودی)، ابن‌جریح و تمیم بن اوس داری (مسیحی)، سیف بن عمر و ابن ابی‌العوجاء (مانوی)، از جمله این جعالان خائن بوده‌اند.

انگیزه‌های سیاسی: حاکمان جور در حکومت‌های اموی و عباسی برای تحکیم پایه‌های حکومتشان، با استخدام وعاظ‌السلاطین، دستور جعل احادیثی در مدح خود و ذم رقبایشان را می‌دادند. آنان نیز برای رسیدن به نان و نوایی، آخرتشان را به دنیای حکام ظلم می‌فروختند و با سوءاستفاده از قداست حدیث، به اهداف پلید سیاسیون کمک می‌کردند.

انگیزه‌های مذهبی و قومی: گروه‌ها، اقوام و فرق متعدد برای اثبات حقانیت و برتری خود بر سایرین، به جعل احادیثی به نفع خود و علیه دیگران اقدام می‌کردند.

انگیزه‌ مطرح‌کردن خود در مقام راوی حدیث: راوی حدیث بودن، موقعیتی مهم و مقدس محسوب می‌شد. برخی به انگیزه‌ مطرح‌شدن و معرفی خود و خانواده‌شان در مقام اهل کرامت، به جعل حدیث می‌پرداختند تا از ارزش اجتماعی، منافع و مواهب آن بهره‌مند شوند.

انگیزه‌ ترغیب مردم به سمت کارهای خوب و تحذیر از کارهای بد: برخی از حدیث‌سازان با نیت خدمت به مردم، تقرب الی‌الله و کسب ثواب، به این عمل خیانتکارانه، یعنی جعل حدیث روی می‌آوردند.

بسیاری از احادیث فضائل و فواید سوره‌های قرآن از این قبیل احادیث مجعول هستند. «ابوعصمت» راوی اقرار کرده که احادیثی در فضائل‌السور از قول ابن‌عباس ساخته است. (العلل، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۵۱۰)

همان‌طور که در شماره پیشین اشاره کردیم، مبالغه‌ کمی و کیفی که زیرمجموعه‌ غلو و دروغ است، محکم‌ترین دلیل بر جعلی‌بودن این دسته از احادیث محسوب می‌شود؛ زیرا طبق عقل و شرع، دروغ، غلو و مبالغه از ساحت مقدس معصوم(ع) به دور است.

دلیل دیگر بر جعلی‌بودن این احادیث، مخالفت مضمون حدیث با مقصد و هدف شارع است. هدف شارع از قرائت قرآن چیست؟ رسیدن به پاداش‌های آن‌چنانی یا تدبر و عمل به قرآن؟ معلوم است که هدف از قرائت قرآن، نگاه تاجرانه و کسب پاداش نیست، بلکه پاداش نتیجه‌ اعمال صالح بندگانی است که خداوند متعال از باب رحمت و کرامت خود، به آنان، آن هم به شرط اخلاص اعطا می‌کند.

ایکنا ـ‌ و سخن پایانی.

در پایان این گفت‌وگو که با محوریت فضائل و فواید قرائت سوره‌های قرآن تقدیم مخاطبان عزیز شد، به این نکته نیز اشاره کنم که در نقل حدیث باید دقت زیادی صورت گیرد تا مرتکب فعل حرام نشویم؛ زیرا انتشار احادیث جعلی، حرام و از نوع دروغ‌بستن به معصومین(ع) است که مبطل روزه محسوب می‌شود و در رساله‌های عملیه‌ مراجع بزرگوار آمده است.

وظیفه‌ عالمان حدیث‌شناس نیز در این عرصه بسیار سنگین است و انجام آن فوریت دارد تا با استفاده از معیارهای سنجش صحت احادیث، یعنی قرآن، عقل، اجماع، سنت، علم، حس و مشاهده، تک‌تک احادیث فضائل‌السور را با عملیات عالمانه‌ فقه‌الحدیث منقح کنند و به مردم ارائه دهند.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha