کد خبر: 4236009
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۸
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

سینمای دینی با سیر نزولی مواجه است

یک کارشناس و منتقد سینما با بیان اینکه سینمای دینی در کشور ما سیر شدید نزولی دارد، گفت: نبود مدیریت و استراتژی مشخص در حوزه کلان سینمای ایران موجب شده تا در طول سال‌های گذشته، سینمای ما در ژانرهای گوناگون رشد مناسبی نداشته باشد و در این خصوص، سینمای دینی بیشترین آسیب را دیده است.

فیلم سینمایی وقتی همه خواب بودنداقبال بلند هنر هفتم موجب شد تا پس از ورود به ایران توجهات بسیاری را جلب و به مرور زمان، محبوبیت خود را در میان اقشار گوناگون تثبیت کند. از همین‌رو در تقویم خورشیدی، 21 شهریورماه، «روز ملی سینما» نام‌گذاری شده است؛ صنعتی که توانست افزون بر کارکرد سرگرم‌سازی، جامعه را به سمت آگاهی‌بخشی در حوزه‌های گوناگون نیز سوق دهد. به همین مناسبت، خبرنگار ایکنا از اصفهان با هدف نقد و بررسی سینمای دینی در ایران به گفت‌وگو با مهدی سرتاج، کارشناس و منتقد سینما پرداخته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ پرداختن به ژانر مذهبی در سینمای ایران سیر صعودی داشته است یا نزولی؟ کیفیت ساخت این آثار را در سال‌های اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به‌دلیل نبود نقشه راه در سازمان سینمایی کشور، سینمای دینی با سیر شدید نزولی مواجه شده است. نبود مدیریت و استراتژی مشخص در حوزه کلان سینمای ایران موجب شده تا در طول سال‌های گذشته و نه فقط در مقطعی خاص، سینمای ایران در ژانرهای گوناگون رشد مناسبی نداشته باشد. در این خصوص سینمای دینی بیشترین آسیب را دیده است.

ما به‌دلیل تولید نکردن آثار فاخر و حرفه‌ای که دارای استاندارهای بین‌المللی باشند، نتوانسته‌ایم در جذب مخاطب موفق عمل کنیم؛ از همین‌رو سینمای دینی هم تأثیرگذار نبوده است و نتوانسته مخاطب را جذب گیشه کند. بر همین اساس، تهیه‌کنندگان و کارگردانان نیز رغبتی برای تولید فیلم‌هایی با مضمون دینی ندارند. فیلم‌هایی که در گذشته در این حوزه تولید شدند نیز به‌ دلایل متعددی از جمله مسائل فنی و انتخاب نادرست فیلمنامه و کارگردان نتوانستند در گیشه موفق عمل کنند و این ترس در تهیه‌کننده، کارگردان و سازمان‌های پشتیبانی ریشه دواند تا در تولید آثار دینی با تردید و چالش جدی مواجه شوند.

از جمله مواردی که هم سینمای دینی و هم سینما در ژانرهای گوناگون را مورد تهدید قرار داده، توفیق نیافتن ایران در گشایش بازارهای جهانی و بین‌المللی است؛ زیرا این بازارهای جهانی هستند که می‌توانند سینمای ایران را رونق ببخشند. حضور ایران در سینمای بین‌الملل، نه تنها در گیشه و جذب درآمد برای تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران سینما می‌تواند نقش مهمی ایفا کند، بلکه موجب توسعه فرهنگی در کشورهای گوناگون خواهد شد. متأسفانه در سازمان سینمایی اصلاً نگاهی به این قصه نشده یا اگر هم شده، اجرا نشده است. به تبع آن سینمای دینی هم نتوانسته به لحاظ کمی و کیفی، موفق ظاهر شود.

تولیدات صداوسیما نیز به سینمای دینی لطمه بزرگی زده است. صداوسيما تنها نهادی‌ است که در طول سال به‌صورت متمرکز تولیدات خوبی در تولید فیلم و سریال دارد؛ اما این سازمان هم نتوانسته به لحاظ کیفی فیلم‌های دینی فاخری تولید کند؛ از همین‌رو مخاطبان ما که شامل همه مردم ایران می‌شود، نگاهشان نسبت به سینمای دینی تغییر یافته است و تولیدات این حوزه نتوانسته افکار عمومی را اشباع، راضی و قانع کند. 

حتی اگر در گیشه سینما هم با تولید آثار دینی مواجه شویم، مخاطب رغبتی برای تماشای آنها ندارد یا در نهایت تصميم می‌گیرد نسخه رایگان‌شان را در پلتفرم‌های سینمای خانگی یا تلویزیون تماشا کند؛ پس توفیق نیافتن تهیه‌کنندگان و کارگردانان در تولید فیلم‌های فاخر برای سینمای دینی که دارای ارزش بالا و استانداردهای سینمایی باشند، موجب شده است تا این سینما با رکود مواجه شود.

ایکنا ـ جایگاه فیلمنامه‌ در بهبود و ارتقای سینمای دینی چگونه است؟ 

سینمای دینی به نوعی ایدئولوژی قوی متصل است و این ایدئولوژی به پشتوانه پژوهشی و مطالعاتی بسیار قوی نیاز دارد تا به تولید فیلمنامه منجر شود. اگر این پشتوانه پژوهشی قوی در تولید فیلمنامه وجود نداشته باشد، در گام نخست با مشکل مواجه می‌شویم و نمی‌توانیم فیلمنامه درستی خلق کنیم؛ پس ما برای تولید فیلمنامه خوب دینی به پژوهشی قوی نیاز داریم که اهل علم و کارشناسان مربوطه باید آن را انجام دهند.

افزون بر موارد یادشده‌، ورود نویسندگان خبره عامل مهم دیگری برای تهیه فیلمنامه در این حوزه است. ما در حوزه دین نمی‌توانیم با هر نویسنده‌ای مذاکره کنیم و هر نویسنده‌ای نیز نمی‌تواند برای این حوزه دست به قلم شود. بخش بزرگی از سینمای دینی افزون بر وجود ایدئولوژی، به پشتوانه تاریخی آن و ریشه داشتن در تاریخچه هزاران ساله برمی‌گردد؛ از همین‌رو نیازمند نویسنده‌ توانایی است که هم در حوزه ایدئولوژی و هم در حوزه تاریخ توان قلمی زیادی داشته باشد. استفاده از نویسنده توانمند در این حوزه می‌تواند به تولید فیلمنامه‌ای خوب منجر شود.

از جمله کاربردهای فیلمنامه برای رشد سینمای دینی این است که نویسنده‌ای که دست به قلم می‌شود، مخاطب را در نظر بگیرد و به‌گونه‌ای بنویسد که مخاطبان به‌ویژه نسل جدید با آن ارتباط برقرار کنند. افزون بر توانایی برقراری ارتباط، این نوشته و فیلمنامه باید سند صحیحی از تاریخ باشد. ما بعضاً شاهد مغایرت بعضی از فیلمنامه‌ها با تاریخ هستیم. زمانی که وارد عرصه فیلمنامه می‌شویم، دو نکته حائز اهمیت است؛ یکی در نظر گرفتن مخاطب برای برقراری ارتباط صحیح فیلمنامه با او، به‌طوری‌ که مخاطب بتواند با فیلمنامه هم‌ذات‌پنداری کند. متأسفانه بسیاری از فيلمنامه‌هایی که در حوزه سینمای دینی نگارش می‌شوند، یا از نظر فنی مشکل دارند یا قادر به برقراری ارتباط با مخاطب امروز نیستند. آثار تولیدی براساس چنین فیلمنامه‌هایی در گیشه نیز موفق نمی‌شوند؛ در نتیجه کل سینمای دینی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

نکته بعدی آنکه فیلمنامه باید بر پایه مستندات تاریخی و ایدئولوژی دینی باشد و با چارچوب‌های دینی مطابقت داشته باشد تا دقیق نگارش شود. به‌طور کلی، فیلمنامه تأثیر پایه‌ای و عمیقی در تولید، توسعه و رونق سینمای ایران دارد. 

ایکنا ـ پیوند هویت ملی و دینی، ویژگی بارز آثار سینمایی در دهه‌های 60 و 70 به‌شمار می‌رود. آیا سینمای امروز هم دغدغه چنین رویکردی را دارد؟

در دهه‌های 60 و 70، اتفاقاتی در جامعه افتاد که موجب شد ملت ایران با یکدیگر به همبستگی و اتحاد برسند. ما در دهه‌ 60 دفاع مقدس را پشت سر گذاشتیم؛ پدیده‌ای که شاخص‌ترین اتفاق و رویداد اجتماعی آن برهه از زمان به‌شمار می‌رفت، به‌طوری‌ که همه مردم و جریان‌های فکری با هم متحد شده و در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند تا بتوانند از بحرانی که دشمن خونخوار جهانی برای آنها به‌وجود آورده بود، به سلامت عبور کنند؛ در نتیجه فیلم‌هایی هم که تولید شد، به علت وجود همبستگی ملی توانست با مخاطب هم‌ذا‌ت‌پنداری و ارتباط برقرار کند.

مخاطب آن سال‌ها در آن دوران زندگی کرده و طعم جنگ را چشیده بود؛ همچنين با گوشت و پوست و استخوان خودش درد و رنج آن زمان را لمس کرده بود. فیلم‌های سینمایی تولیدشده در آن دوران نیز توانسته بود دغدغه‌ها و واقعیت‌های زندگی مردم را بازتاب دهد تا مخاطب با آنها ارتباط برقرار کند. چنین فیلم‌هایی در آن سال‌ها در گیشه بسیار موفق ظاهر شدند. با وجود اینکه فیلم‌های تولیدی در دهه 60 از نظر فناوری و ساختار فیلم‌های سینمایی در رده‌های بالایی قرار نداشت، با این حال توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و مورد تأیید و استقبال مردم در گیشه قرار گیرد.

ایکنا ـ علت افزایش ساخت آثار طنز، اقبال مردم به موضوعات شادی‌آور است یا سینماگران در پی تغییر ذائقه مخاطبان‌اند؟

ما تقریباً در دهه 60 و اوایل دهه 70 شاهد عصر طلایی سینمای ایران بودیم که دلیل آن هم‌ذات‌پنداری مخاطب با فیلم‌های سینمایی و رویدادهایی بود که در سال‌های دفاع مقدس اتفاق افتاد و موجب شد سینما در آن سال‌ها موفق عمل کند. به مرور زمان، فیلم‌های سینمایی از مخاطب فاصله گرفتند و فیلمسازان نتوانستند فیلم‌هایی تولید کنند که در گیشه موفق ظاهر شود. با گذشت زمان و در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90، آرام‌آرام سینماگران به این نقطه رسیدند که مخاطبان از ژانر کمدی حمایت بیشتری می‌کنند و فیلم‌های کمدی می‌توانند در گیشه موفق‌ باشند.

این تغییر ذائقه از چند بعد قابل بررسی است؛ یکی آنکه ژانرهای دیگر سینمایی به جز کمدی نتوانستند در گیشه موفق عمل کنند که دلیل آن ضعیف بودن آثار تولیدی در آن سال‌ها بود. مورد بعدی آنکه ما در برهه‌ای از زمان به سراغ سفارشی شدن تولید آثار حرکت کردیم. این آثار سفارشی خوشایند ذائقه سازمان‌ها و نهادهای متولی حمایت‌کننده بود؛ اما از لحاظ جذب مخاطب نتوانست مورد توجه و اقبال عموم قرار گیرد. به عبارتی در تولید آثار سفارشی، ذائقه مخاطب در نظر گرفته نشد و سیاست‌ها و رویکردهای سازمانی نهادها مورد توجه قرار گرفت؛ از همین‌رو در مقطعی از زمان، مخاطب از سینما رو برگرداند. وقتی سینماگران ما به این نتیجه رسیدند که در زمینه سینمای کمدی سرمایه‌گذاری کنند، با آشتی مخاطب مواجه شدند.

فیلم‌های تولیدشده نیز سفارشی‌ساز ارگانی نبود و مخاطب به‌دلیل کمدی و شادی‌آور بودن فیلم‌ها با سینما آشتی کرد. این اتفاق موجب موفقیت این ژانر در گیشه شد. متأسفانه عملکرد مسئولان و سیاست‌های آنها در سازمان‌های سینمایی و نهادهای حامی سینمای ایران موجب شد تا ذائقه مخاطب تغییر کند و از سینمای فاخر و فیلم‌های کلاسیک و دارای ارزش هنری، به فیلم‌های کمدی و یا آثار سخیفی که دارای ارزش هنری نیستند، گرایش پیدا کند.

ایکنا ـ آیا سینما همچنان جایگاه خود را در سبد فرهنگی خانواده‌ها دارد و گیشه‌ها باز هم می‌توانند شاهد صف کشیدن مردم برای تهیه بلیط باشند؟

دهه‌های 60 و 70 دوران طلایی سینمای ایران بود؛ دورانی که مردم در گیشه‌ها صف می‌بستند و سینماگران نیز مخاطب را در نظر می‌گرفتند و برای او فیلم می‌ساختند. مخاطب هم متقابلاً با تولیدات آنها هم‌ذات‌پنداری می‌کرد؛ در نتیجه گیشه سینمای ایران رونق گرفته بود. اکنون جمعیت کشور ما بیش از 80 میلیون نفر است که هریک می‌توانند مخاطب سینمای ایران باشند و رونق دوباره‌ای به گیشه‌ها ببخشند. اگر همچنان به دنبال چنین هدفی باشیم، سازمان سینمایی و نهادهایی که حامی سینمای ایران هستند، باید در رویکرد خود برای تولید فیلم‌های سینمایی، رنسانس و تغییر اساسی ایجاد کنند.

در خصوص این مطلب که چرا سینمای ایران نتوانسته موفق ظاهر شود و مخاطب را به گیشه‌ها بکشاند نیز باید پژوهش انجام شود. در چهار سال اخیر با تولید آثار سینمایی، بخشی از جامعه به سینما برگشتند و سینماها مورد اقبال قرار گرفتند؛ اما این میزان کافی نبود. علت اعلام ارقام زیاد و میلیاردی درباره شکستن رکورد فیلم‌ها، گران‌قیمت بودن بلیط سینماهاست. با این همه در تعداد تماشاگران، تغییری مشابه دوران طلایی سینمای ایران احساس نکردیم. این توهمی بیش برای سازمان سینمایی نبود. آنها گمان کردند مردم با سینماها آشتی کرده‌اند، در صورتی‌ که چنین نبود. تولید آثار خوب کمدی، علتی بود که مردم مجدداً به گیشه‌ها مراجعه کردند و سینما مورد استقبال قرار گرفت.

اگر بخواهيم فیلم‌های هنری و فاخر داشته باشیم و میان مردم و سینمای ایران آشتی ایجاد کنیم، چاره‌ای جز پژوهش در این خصوص نداریم که تولید چه فیلم‌هایی مورد پسند مردم است تا با تولید آنها سینما بتواند رسالت خود را در قبال مخاطب انجام دهد. تولید فیلم‌های کمدی سخیف، رسالت سینمای ایران نیست و سازمان سینمایی نباید برای استقبال مردم از چنین فیلم‌هایی به خود ببالد. اتفاقی که در چهار سال اخیر در سازمان سینمایی افتاده، ضد ارزش و مغایر با سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران است. رسالت سینمای ایران کمک به ارتقای سطح فرهنگی جامعه است؛ اما سینما در سال‌های اخیر نتوانسته موفق ظاهر شود و بالعکس با تولید فیلم‌های سخیف، ضربات فرهنگی به بدنه جامعه وارد کرده است. این تولیدات موجب شده سطح انتظار مخاطب پایین بیاید و از تماشای فیلم‌های ارزشمند، فاخر و هنری به فیلم‌های کمدی سخیف نزول کند.

فیلم کمدی خوب است؛ اما نباید سخیف باشد. ما می‌توانیم فیلم‌های کمدی ارزشمند و دارای جایگاه ارزشی و هنری بسازیم که همگی به سیاست‌های سازمان سیاسی و نهادهای حامی سینمای ایران بستگی دارد؛ پس سینما قادر خواهد بود همچون دوران طلایی خود در دهه‌های 60 و 70، مجدداً مردم را در صف‌های طولانی پشت گیشه ببیند؛ به شرط آنکه سازمان سینمایی و نهادهای حامی سینما در سیاست‌های خود تجدید نظر جدی کنند تا سینما وارد مرحله جدیدی از رشد و نبوغ یعنی تولید فیلم‌هایی شود که بتواند جامعه را از نظر فرهنگی ارتقا ببخشد.

زهرا مظفری‌فرد

انتهای پیام
captcha