یک نظام بدیع آموزشی مبتنی بر اهداف بعثت انبیا، منطق قرآن و عترت و آیندهای است که قرآن ترسیم کرده و آن حاکمیت نهایی حق در نقش حکومت صالحان و مستضعفان و نابودی نهایی ظلم و باطل است. بهمناسبت هفته وحدت حوزه و دانشگاه، خبرنگار ایکنا از اصفهان با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآنی به گفتوگو پرداخته است. در هفت شماره گذشته به وجوه اشتراک و اختلاف حوزه و دانشگاه، سابقه تأسیس هر یک از این دو مرکز علمی، اینکه رسیدن به تمدن نوین اسلامی از بستر کدامیک محقق میشود، تفکیک این مراکز، راهکارهایی برای اتحاد حقیقی میان حوزه و دانشگاه و اصول مبتنی بر این نظام بدیع، تحلیل جریانهای مخالف با این نظام تحولی، منشأ اختلاف میان حوزه و دانشگاه، نقش آموزش و پرورش در ایجاد نظام بدیع آموزشی و مؤلفه فرهنگ در این نظام مطالبی عرضه شد. در شماره پیش رو، مطالبی راجع به چگونگی تحقق نظام تحولی با وجود تفکرات غربی حاکم میخوانیم.
در عرایضی که در قسمتهای پیشین داشتم، چند نکته وجود دارد که نیازمند تبیین بیشتر است. نکته اول، راجع به ادعایی بود که مطرح کردیم و آن اینکه با تفکرات غربی و این وضعیت نظام آموزشی که برآمده از ذهن، تفکر، اهداف و آمال کسانی است که خودشان محصول همان نظام آموزشی در خارج و داخل کشور بودهاند، ما به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید و تحول و انقلابی که توقع داریم، در وضعیت علمی و فرهنگی مملکت اسلامی رخ نخواهد داد.
بیشتر بخوانید:
از جمله دلایل این ادعا، ناهمخوانی و ناسازگاری طراحان نظام علمی آموزشی موجود با اهداف قرآنی، ظهورمحور و مهدویبنیان ماست. بدیهی است برنامهریزان و طراحانی که یا اعتقادی به اهداف ما ندارند و یا مخالفاند و حتی بعضاً دشمن اینگونه اعتقادات هستند، نمیتوانسته و یا چنین ارادهای نداشتهاند که نظام حکمتبنیان دینی و تمدنساز اسلامیای را تعبیه کنند که محصولات و خروجیهای آن نظام علمی، آموزشی به دنبال تحقق ظهور مظاهر دین خدا بر تمامیت صحنه گیتی باشند: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، هرچند مشرکان خوش نداشته باشند.» (توبه/ ۳۳ و صف/ ۹)، «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا؛ اوست كسى كه پيامبر خود را به قصد هدايت با آيين درست روانه کرد تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواهبودن خدا كفايت مىكند.» (فتح/ ۲۸) و یا به دنبال حاکمیت صالحان بر زمین باشند: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.» (انبیاء/۱۰۵) و به بیانی دیگر، مستضعفان عالم را امامان، رهبران و حاکمان جهان قرار دهند: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم.» (قصص/ ۵)
همچنین بعد از تمکن و امکان اعمال قدرت و حاکمیت، برپادارنده نماز و سایر اجزای مؤثر دین الهی باشند و سرانجام خوش حیات دنیوی انسان را حیات طیبه الهی بدانند: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ کسانی که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم، نماز به پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و عاقبت کارها به دست خداست.» (حج/ ۴۱)
اندیشمندان و بنیانگذاران نظام فعلی، مادیگرایانی بودهاند که اصالت علمی و عمق بینش و تفکرشان به لیبرالیسم، کاپیتالیسم، ماتریالیسم و سایر ایسمها و نئوایسمهای تماممادی غرب منتهی میشود و در خوشبینانهترین حالت، نسبت به ارزشهای دینی و معنوی و آرمانهای انبیای الهی بیتفاوت بودهاند، گرچه شواهد بسیاری دال بر دشمنی، مخالفت، کینهتوزی و جهتگیری آنها نسبت به دین و دینداران هم در دسترس و قابل ارائه است.
نظام علمی، آموزشی، پژوهشی و پرورشی در درون یک نظام اسلامی که طبعاً اهداف بعثت پیامبران(ع) را دنبال میکند، باید برآورنده نیازهای نرمافزاری و حتی سختافزاری نظام سیاسی اجتماعی حاکم باشد، نه آنکه خنثی باشد و یا بعضاً متأسفانه و متعجبانه خلاف اهداف آن برنامهریزی و حرکت کند. در یک کلام کوتاه، میخواهیم به قول مولوی بگوییم: «گندم ندهد بار، چو جو میکاری»؛ یعنی زاییده این نظام، مولودیست که شباهتهای ژنتیکیاش به مولدان میماند و توقعی غیر از این، انتظاری منطقی و عقلایی نیست.
نکته دوم راجع به منابع و رفرنسهاییست که در دانشگاهها برای تدریس معرفی میشود. اکثر این منابع یا مستقیماً همان منابع غربی است، یا ترجمهشده آنها و یا ایرانیزهشده آن منابع با همان ویژگیها، انگیرهها، اندیشهها و اهداف؛ اهدافی که فقط به جنبه مادی جهان و فقط به همین جهان موقت مینگرد و بهطور کلی از جهانبینی اسلامی که هر دو جهان را میبیند و جهان بعد را برتر، بالاتر و سرنوشتسازتر میداند، فرسنگها فاصله دارد: «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَىٰ؛ و مسلماً آخرت برای تو از دنیا بهتر است.» (ضحی/ ۴)، «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا، وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ؛ ليكن زندگى دنيا را برمىگزينيد، با آنكه آخرت نيكوتر و پايدارتر است.» (اعلی/ ۱۷ و ۱۶) آنچه راجع به منابع درسی در دانشگاهها گفتیم، منحصر به رشتههای به اصطلاح علوم انسانی و نورشتهها نیست، بلکه شامل تمامی رشتههای دایر در دانشگاهها اعم از علوم پایه و... میشود.
نکته دیگر راجع به آموزش و پرورش است. گفتیم که نقش نهاد بنیادین آموزش و پرورش در نظام علمی، آموزشی و فرهنگی کشور بهمثابه فونداسیون در ساختمان است. فونداسیون علاوه بر اینکه بار تمام ساختمان را تحمل میکند، نقشه معماری آن و جایگذاری ستونها و دیوارها که اصلیترین نقش را در بنا به عهده دارند، معلوم میکند و در طراحی سایر فضاهای کاربردی هم تأثیرگذار است.
نکته مهمتر در این مثال این است که در هیچ شرایطی، فونداسیون از ساختمان جدا نیست و جدا نمیشود؛ بنابراین نباید نظام آموزش و پرورش از نظام آموزش عالی کشور، چه در مقام طراحی و برنامهریزی، چه از نظر محتوای درسی، چه از لحاظ منابع، چه از نظر ویژگیهای معلم و استاد و چه از نظر روشهای تدریس و از همه مهمتر از لحاظ اهداف و آرمانها جدا باشد.
بنابراین در نظام بدیعی که ما مطرح میکنیم، سد و مانعی به نام کنکور بیمعناست و نمیتواند وجود داشته باشد؛ چون در نظام بدیع آموزشی، پژوهشی و فرهنگی، کنکور نقش منفی، مخرب و جداکننده بازی میکند. همانطور که جدایی و گسست فونداسیون از ساختمان باعث سستی، ریزش و نهایتاً موجب تخریب کلی ساختمان میشود؛ امروز کنکور جزئی از نظام فعلی و رایج به حساب میآید و حذف آن میسر و مفید نیست.
مهندسان عمران به خوبی میدانند که طراحی، محاسبه و اجرای جزئیات فونداسیون از قبیل نوع، اندازه، مقدار و تعداد میلگردها، نوع بتن، عرض و ارتفاع شناژهای زیر دیوارها و زیر ستونها و بهطور کلی، انتخاب نوع فونداسیون و از همه مهمتر، نحوه اجرای دقیق و صحیح کار، همگی به ساختمانی که قرار است بر آن بنا شود، مربوط است.
به عبارتی هم استدام و استمرار حیات ساختمان و هم بهرهبرداری صحیح از آن به جزئیات داخلی فونداسیون و شکل و محتوای آن بستگی تام و تمام دارد. با این توضیح، نقش آموزش و پرورش در توفیق یا توقیف یا انحراف و شکست نظام آموزش عالی، روشنتر و ضرورت ارتباط وثیق این دو نهاد اساسی و سرنوشتساز علمی معلومتر، مستدلتر و ملموستر میشود.
نظام آموزشی در مدارس و حوزههای علمیه هم با وجود تغییراتی که در سالهای اخیر داشته است، نتوانسته و با این وضعیت نمیتواند پاسخگوی اهداف بلند و آرمانهای والای قرآنی نظام اسلامی باشد. بخشی از آن هنوز بر همان سیاق قدیم راه میرود و به تحولات جهان پیرامونش اعتنایی نمیکند، اعتمادی ندارد و بهتر بگویم، اعتقادی ندارد. بخش دیگری هم تحت تأثیر نظام دانشگاهی قرار گرفته و به بهسازی در بعضی از ارکان و اجزای خود پرداخته است که یقیناً این حرکات اصلاحی به تحول بنیادی و انقلابی که از آن یاد کردیم، نخواهد انجامید.
در سالهای اخیر در کنار حوزههای علمیه، دانشگاهها و مدارس عالی و مؤسساتی با ماهیت حوزوی، ولی با تشکیلات جدید و با ارائه بعضی از دروس جنبی با ماهیت دانشگاهی فعالیت میکنند و معمولاً تحت نظارت و مدیریت یکی از بزرگان و نامداران حوزه و روحانیت هستند و علاوه بر تحویل دانشآموختگانی از آقایان و خانمها به جامعه و دستگاههای دولتی، آثار مکتوب و نرمافزاری با محتوای علوم حوزوی اعم از علوم دینی و انسانی در اشکال و شیوههای جدید هم منتشر میکنند که همه این محصولات در جای خود مفید، مؤثر و قابل تقدیر محسوب میشود.
در هر حال این مراکز با آنچه عرض کردیم، فرق دارد؛ چون تحول و انقلابی در ماهیت محتوایی آنها اتفاق نیفتاده، بلکه شامل تغییراتی در شکل و سرعت ارائه و بهرهبرداری با استفاده از فناوریهای مرسوم روز است و به آن میماند که برای مسافرت و نقل مکان، به جای مرکبهای قدیمی از وسایل نقلیه روز و برنامهریزیهای مدرن آنها برای انجام سفر استفاده کنیم؛ ولی محتوای مسافرت و هدف از آن بدون تغییر باقی مانده باشد.
البته نمیتوان منکر بعضی از پیشرفتها در سایه همین تغییرات، اقدامات و بهرهبرداری از فناوری شد؛ ولی به هیچ وجه کافی، تحولساز، انقلابآفرین و مولد نیست و در یک کلام، در تراز گام دوم انقلاب اسلامی که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) توقع دارند، نمیگنجد و به قول حضرت حافظ(ره)، باید «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.»
زهراسادات محمدی
انتهای پیام