به گزارش ایکنا از اصفهان، دهمین نشست از نشستهای هفتگی داستان با محوریت خوانش، نقد و بررسی داستانهای شاخص ایران و جهان، روز گذشته، هشتم دیماه به همت دبیرخانه جایزه دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود با همکاری کانون خانه روشنان در سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
در این نشست سیاوش گلشیری، نویسنده و منتقد ادبی درباره کتاب «گاوخونی» نوشته جعفر مدرس صادقی و فیلم اقتباسی از این اثر اظهار کرد: اهمیت فیلم «گاوخونی» در این است که از نگاه مرسوم به اقتباس تخطی میکند؛ یعنی اینکه چگونه بتوانیم مابهازاهای جدید و مناسبی را برای به تصویر کشیدن متنی در نظر بگیریم که بیشتر ریشه در ذهنیت دارد تا عینیت. در داستان بلند «گاوخونی» اتفاقات در ذهن شخصیت رقم میخورد.
وی ادامه داد: فصل اول کتاب مانند آستانهای برای کل داستان است. به گمان من خوابی که در ابتدای داستان بیان و در فیلم نیز تا حدی به تصویر کشیده میشود، همچنین سلسله کابوسها و سایر موقعیتها، وضعیت خیالگونهای را برای ما تداعی میکند و اثر به سمتی میرود که مرز بین خیال و واقعیت را درمینوردد.
این نویسنده و منتقد ادبی درباره آشناییزدایی در اثر سینمایی «گاوخونی» گفت: فیلمساز برای به تصویر کشیدن مرز بین خیال و واقعیت در این اثر از رویکرد آشناییزدایی استفاده کرده است؛ یعنی آنچه صدا میگوید و آنچه در تصویر نشان داده میشود، بر هم منطبق نیست که این یکی از ویژگیهای فیلم گاوخونی است و امتیاز محسوب میشود.
وی تصریح کرد: این فیلم به هیچ وجه در بند واقعنمایی نیست و سعی دارد به داستان سرشت فراواقعی دهد. داستان به ظاهر شروعی واقعگرایانه دارد، اما بهزودی خیال در خیال درمیغلتد و فضا رازآمیز و خوابناک میشود، سیر داستان را متشنج میکند و بحران داستان را بهوجود میآورد.
گلشیری کتابهای «بیگانه» اثر آلبر کامو و «بوف کور» از صادق هدایت را به داستان «گاوخونی» نزدیک دانست و اضافه کرد: «گاوخونی» با وجود اطلاعات مقطعی که به مخاطب میدهد، دائماً او را با وضعیت جدیدی روبهرو میکند و مهمترین عنصری که در زیرلایههای داستان به آن تحکم میبخشد، موقعیت کودکی و اکنون راوی است که با یکدیگر پیوند میخورد و عامل این پیوند چیزی جز رودخانه زایندهرود نیست.
وی ادامه داد: جانبخشی به جسم بیجانی مثل رود در جای جای اثر بهگونهای طراحی شده است که هرچه جلوتر میرویم، به یک شخصیت تبدیل و چنان شاخص میشود که نه تنها موقعیت سیاسی، فرهنگی و مذهبی مردم را توضیح میدهد، بلکه برای انسانهایی که با آن خاطره دارند، مانند گنجینهای عمل میکند.
این نویسنده و منتقد ادبی درباره نگاه پوچگرایانه «گاوخونی» بیان کرد: همه هستی این اثر مبتنی بر رود است، به سمت تالاب گاوخونی هم حرکت میکند و تقریباً بر مبنای نگاه پوچگرایانه پدید آمده است. فیلم گاوخونی هم در خصوص وفاداربودن به متن تا حد قابل قبولی توانسته فضای پوچگرایانه را حفظ کند و به مخاطب نیز انتقال دهد. این مسئله را مدرس صادقی تحت تأثیر «بیگانه» آلبر کامو به تصویر میکشد.
وی افزود: فیلم «گاوخونی» عمل نوشتن را با یادآوری خاطرات درهم میآمیزد؛ بنابراین روایت دارای حالت رفت و برگشت از گذشته دور به گذشته نزدیک است و امتیازی که اثر دارد، این است که فشردگی لازم را ندارد و فیلمساز میتواند خلاقیتهایی به خرج دهد.
گلشیری درباره دیگر ویژگی داستان «گاوخونی» گفت: خصلت دیگر داستان این است که با وجود سیالبودن بین رؤیا و واقعیت، سیر داستان کاملاً قابل فهم است. گاهی برای موقعیتهایی که در داستان با آنها مواجه میشویم، باید مابهازاهای تصویری پیدا کنیم که در رسانههای دیداری گاهی ظرفیت لازم برای انتقال مفاهیم وجود ندارد. بهکارگیری شگرد فاصلهگذاری که در فرم ساختاری فیلم «گاوخونی» به چشم میخورد، از نکات مهم این اقتباس است؛ چون امکانات بیشتری برای فیلم به ارمغان میآورد؛ همچنین قرارگرفتن دوربین به جای چشم راوی جلوه دیگری به داستان میدهد و گشودن دریچه ذهن راوی در مقابل مخاطب، آن هم بدون واسطه، ما را با رویکرد دیگری روبهرو میکند.
وی در پایان اظهار کرد: وحدتی که در داستان وجود دارد، نه تنها عامل تجسمبخشی به رود که پیونددهنده کل داستان است؛ دلبستگیها و انگیزه مشترک آدمها که در کنار رود بهمثابه عنصری وحدتبخش وجود دارد نیز در این سیر کاملاً قابل مشاهده است؛ به همین دلیل «گاوخونی» اثری خوشخوان و قابل فهم به حساب میآید.
نگین تهرانی
انتهای پیام