به گزارش ایکنا از اصفهان، آشنایی کودکان و نوجوانان با انقلاب اسلامی وقتی در تفکر مدیران فرهنگی کشور اهمیت فوقالعادهای پیدا میکند که آنها از حجم عظیم فعالیت رسانههای بیگانه علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی اطلاع دقیق داشته باشند. برای خنثیسازی توطئه دشمنان ضروریست که نسل جدید با مبانی و ایدئولوژی انقلاب آشنا شوند. فرآیند این آشنایی، وقتی با ابزار هنر همراه شود، تأثیر دوچندانی مییابد. تلفیق حقیقتهای انقلاب و آرمانهای آن با ادبیات، موسیقی، پویانمایی و... میتواند در راستای بارورشدن ذهن نسل z و آگاهی آنان از منظومه فکری معمار انقلاب مؤثر باشد. بر این اساس، در گزارش پیش رو، برای مخاطبان نوجوان، بستههای مطالعاتی ارائه میشود تا آنها انقلاب را از دریچه قلم و ادبیات غنی فارسی به نظاره بنشینند.
این کتاب را بهزاد دانشگر نوشته و انتشارات حماسه یاران آن را چاپ و روانه بازار نشر کرده است.
موسیو کمال داستان زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم است. ژروم کورسل از پدری تونسی و مادری فرانسوی متولد شد. مادرش در ابتدا مسیحی بود؛ اما در جوانی و با حضور در کشور پدری ژروم، به دین اسلام گرایش پیدا کرد. کورسل در جمع دانشجویان پیرو خط امام، از انقلاب اسلامی و دیدگاههای امام خمینی(ره) آگاه شد و همین موضوع، او را برای فهمیدن بهتر اسلام شیعی به ایران کشاند؛ اما اقامتش در ایران با شروع جنگ تحمیلی مصادف شد. ژروم به جبهه شتافت، در آخرین روزهای جنگ تحمیلی به آرزوی دیرینهاش رسید و در سن ۲۴ سالگی، عنوان «تنها شهید اروپایی دفاع مقدس» را کسب کرد.
در این کتاب، عبدالرحمن اونق خالق داستانی تاریخیست که به ماجرای استقرار اجباری قبیلههای ترکمن در نزدیکی رود اترک میپردازد. این رمان که نشر سوره مهر در ۴۱۶ صفحه منتشر کرده، حکایتی واقعی از مردمان نجیب و آزادهایست که با دخالتهای مأموران حکومت پهلوی از اصل و ریشه خود دور میشوند و همین موضوع، آنها را به مقابله وامیدارد.
این اثر حکایتی از سیاستهای رضاخانی برای یکجانشینی عشایر و سرکوب اعتراضات آنان است. اقدامات بیرحمانه او، از جمله کشف حجاب، سرکوب و استقرار قبایل ترکمن در منطقه گنبدکاووس، کار را به جایی رسانده بود که مردم ترکمن حتی برای رفتوآمد نیز باید از مأموران رضاشاه اجازه میگرفتند.
برشی از کتاب: «عروس یاشماق خودش را محکمتر کرد و مشغول شستن برنج شد. آی جمال برای اینکه نگرانیاش را نشان ندهد، صدایش را بلندتر کرد و گفت: «انشاءالله که خیره. ماتی خان آدمی نیست که شب را بیجهت جایی بمانه. خبر مهمی باید باشه که این همه معطل کرده.» بعد، نگاهی به آسمان انداخت و با خود گفت: «تا غروب وقت زیادی نمانده. یعنی امروز هم نمیاد؟ او که میدانه ما اینجا چقدر نگرانش میشیم.»
این کتاب درباره جوانی به نام علی است که از کارهای انقلابی فراریست. او که به شدت از فضای خفقان جامعه آن روز میترسد، ناخواسته و بنا بر وصیت یکی از دوستانش، به جمع گروههای مختلف مبارز میرود. محمدحسین فاضل در «فصل بیهراسی» شخصیتی را به تصویر میکشد که در وسط دعواهای گروههای مختلف، به دنبال حقیقت مبارزه و انقلاب میگردد.
در میان فضای مهآلود سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، گروههای مبارز متعددی اعلام وجود کردند که هر کدام ادعای سردمداری مبارزه با رژیم پهلوی را داشتند و طیف گستردهای، از اسلامیان افراطی تا کمونیست را شامل میشدند. آنها ادعاهایشان را با قرآن و روایات تزئین میکردند و بنابراین هیچ معلوم نبود که کدامیک دلسوز واقعی مردم و کدامیک فقط برای تخلیه شور و هیجان جوانیشان دست به اسلحه میبرند، میکشند و کشته میشوند.
نویسنده در این اثر، تلاش زیادی کرده که بیپرده این فضا را به تصویر بکشد تا خواننده خود راه و بیراه را کشف کند. «فصل بیهراسی» را چاپ و نشر بینالملل در ۲۲۷ صفحه منتشر کرده است.
این اثر، ماجرای دو پسر نوجوان است که به موزه عبرت میروند؛ زندانی که ساواک، مبارزان سیاسی را در آنجا شکنجه و حبس میکرد. در این بازدید، امید، یکی از این دو پسر ناگهان عکس یکی از خویشاوندان مادری خود را در جایگاه شکنجهگر میبیند. این اتفاق باعث شگفتی او و دوستش میشود. حالا باید امید شروع به تحقیق و جستوجو کند تا این راز تاریخی را کشف کند. این کتاب که در جشنواره شعر و داستان انقلاب در بخش رمان کودک و نوجوان رتبه سوم را کسب کرد، به قلم طاهره مشایخ نوشته شده و نشر صاد آن را منتشر کرده است.
«بدون ریش و سبیل مرد شدم» روایت جذابی از مبارزات قبل از انقلاب است. داستان این کتاب درباره پسر نوجوانیست که بهصورت اتفاقی وارد مبارزات انقلابی میشود. او بعد از اولین مأموریتش که آن را با موفقیت به پایان میرساند، تبدیل به یک عضو فعال و شجاع انقلابی میشود. این کتاب به قلم مهین سماواتی از سوی انتشارات کتاب جمکران منتشر شده و تصویرگری آن را محمد باراندوست انجام داده است.
در قسمتی از این کتاب چنین میخوانیم: «یواشکی دست کردم زیر رختخواب و نفسم را حبس کردم. از خنگولبازی خودم لجم گرفته بود. باید همان موقعی که کاغذها را داد دستم، میخواندمشان. دستم را به زور زیر رختخواب چرخاندم. نوک انگشتم کاغذ را لمس کرد.»
این اثر، یک رمان کوتاه تاریخی هیجانی برای نوجوانان و جوانان ایرانیست. داستان این کتاب در دوره حکومت رضاخان پهلوی در دهه ۲۰ شمسی میگذرد. «مه و دود» به دو دفتر تقسیم شده که دفتر اول، «آدمکشها» نام دارد. در این بخش ماجرای سه شخصیت مختلف، مزدور، سلاخ و شکارچی را میخوانیم که هر کدام سرگذشت و تبحر خاصی دارند و دست سرنوشت، این افراد را به دنبال هدفی همسفر میکند. نفر چهارم این گروه، جوانی بختیاریست که سجاد خالقی، نویسنده کتاب در دفتر دوم به او میپردازد. این رمان در قالب ژانر تریلر به ماجراجوییای هیجانانگیز میپردازد و در ضمن آن به حوادث تلخ آن دوره و حمله اجانب به ایران نیز اشاره میکند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام