
باور به
منجی موعودی که در پهنه زمین، عدل و داد بگستراند و محرومان جهان را به حقوق تضییعشدهشان برساند، یکی از اصیلترین و پرقدمتترین باورهای مذهبی و ایمانی در میان پیروان مذاهب مختلف است؛ از این رو، قرنهای متمادی است که پیروان ادیان گوناگون، اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و... چشم به روزهای پیشرو دوختهاند تا این وعده حق محقق شود و وجود گرانقدری که نقطه عطف تاریخ بشریت خواهد شد، از راه برسد.
بهمناسبت سالروز میلاد امام دوازدهم شیعیان، مهدی موعود(عج) و با هدف تفکر و تعمق در آموزههای
مهدویت، به سراغ
آیتالله هادی نجفی، از نوادگان شیخ جعفر کاشفالغطاء، استاد درس خارج فقه و اصول و تفسیر قرآن کریم حوزه علمیه اصفهان و صاحب آثار متعدد به زبانهای عربی و فارسی مانند «الآراء الفقهیه» در 14 جلد، «موسوعه احادیث اهلالبیت(علیهمالسلام)» در 12 جلد، «اجود البیان فی تفسیرالقرآن»، «یوم الطف (مقتل الامام أبی عبدالله الحسین الشهید)»، «طریق الوصول الی اخبار آل الرسول(علیهمالسلام)»، «بدا در کتاب و سنت»، «نقد مسیحیت»، «آخرین درس امامت؛ منجی بشریت»، «تاریخ ادوار حدیث» و... رفتیم. این استاد حوزه بحث خود را در چهار محور، شامل اندیشه مهدویت، علائم ظهور، انتظار فرج و زندگی در عصر حضور مطرح کرد که در این مجال، سه محور نخست این گفتار از نظر خوانندگان محترم ایکنا میگذرد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.» «السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي يَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً؛ سلام بر مهدی، آن کسی که خدای متعال با وجود او زمین را پر از عدل و داد گرداند.»
اعتقاد به اندیشه مهدویت، اعتقادی نجاتبخش است و موعود در آخرالزمان در تمام ادیان الهی معرفی و وعده ظهورش داده شده، حتی در بعضی از مکاتب و مسلکهای غیرالهی هم این وعده داده شده است. اگرچه چهره موعود آخرالزمان در همه این ادیان یا مکاتب، چهره روشنی نیست و ممکن است با هم تفاوت داشته باشند، ولی این چهره ابتدا در دین اسلام و سپس در مذهب تشیع وضوح بیشتری پیدا میکند.
اگر کسی ادعا کند که اعتقاد به مهدویت و موعود آخرالزمان اعتقادی فطری است، سخن نابجایی نگفته؛ چون عموم مردم در انتظار یک نجاتبخش هستند و با وجود تمام اختلافاتی که در دین، مذهب، آیین، مکتب و مسلکشان دارند، در انتظار کسی هستند که بیاید و آنها را از وضعیت موجود نجات دهد؛ بنابراین اگر این را بپذیریم، اعتقاد به نجاتدهنده آخرالزمانی اعتقاد فطری انسانهاست و همانطور که گفتم، حتی در مکتبها و مسلکهای غیرالهی نیز به نوعی این اعتقاد وجود دارد.
در دین اسلام، چهره موعود آخرالزمان روشنتر شده و در مذهب تشیع، این چهره وضوح کامل پیدا کرده است. در گزارشهای شیعی آمده که موعود آخرالزمان از فرزندان رسولالله(ص)، از نسل فاطمه زهرا(س)، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، پدرش امام حسن عسکری(ع) و مادرش نرجس خاتون است. زمان و مکان ولادتش نیز دقیقاً اذان صبح نیمه شعبان سال ۲۵۵ پس از هجرت در شهر سامرا و در منزل پدری مشخص شده است.
با وجود وضوح این چهره در مذهب تشیع، با این حال میبینیم که از اندیشه مهدویت، همیشه و همهجا، چه درونمذهبی و دروندینی و چه برونمذهبی و بروندینی سوءاستفادههایی شده است؛ یعنی ما همواره با مدعیان دروغین مهدویت که خود را مهدی مینامند، مواجهیم. همین امروز که ما با هم صحبت میکنیم، این مدعیان دروغین هستند و در گذشته نیز الی ماشاءالله بودهاند. البته این یک حقیقت است که هر چیزی واقعیت و حقیقت داشته باشد، عدهای درصدد برمیآیند که از آن سوءاستفاده و نسخه تقلبیاش را به بازار عرضه کنند؛ چون بازار طالب آن است و آنها نوع تقلبیاش را عرضه میکنند، برای اینکه خودشان را به نان و آبی برسانند.
به هر حال، این چهره بسیار واضح است. در کتاب کافی در حدیث صحیح از امام صادق(ع) وارد شده است: «اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛ امام خودت را بشناس، وقتی که امام خودت را شناختی، دیگر ضرری به حال تو ندارد، چه این امر (ظهور) جلو بیفتد و تو آن را درک کنی یا به تأخیر بیفتد و تو آن را درک نکنی.» عمده، شناختن آن امام است که ما بدانیم ایشان وجود دارد و در عالم هستی به وظایفی مشغول است که بر عهدهاش قرار دارد و همین باور برای ما نجاتبخش است. حال اگر ظهور را درک کردیم که چه بهتر، آرزوی همگان است و اگر هم درک نکردیم، همین عقیده برای ما نجاتبخش است.
چرا که در حدیث نبوی که همه فرقههای اسلامی آن را نقل کردهاند و شاید متواتر باشد و مقبول، آمده است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هرکس از دنیا برود و امام زمانش را نشناسد، مرگش به مرگ جاهلی است.» بنابراین اگر ایشان را بشناسیم و به صاحبالعصر والزمان معرفت پیدا کنیم، همین معرفت برای ما نجاتبخش است و ما را از مرگ جاهلیت نجات میدهد.
کسی نباید وجود مهدی(عج) را انکار کند، در روایات اهل سنت نیز آمده است: «مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجَ اَلْمَهْدِيِّ فَقَدْ كَفَرَ؛ هرکس ظهور و خروج مهدی را انکار کند، کافر است.» حتی مذهب وهابیت که نقطه مقابل مذهب تشیع و مذهب تکفیری امروز است، نسبت به خروج مهدی موعود اقرار دارد. مفتی سابق وهابیت، عبدالعزیز بن باز به این استفتا پاسخ داده است که آیا این اعتقاد که مهدی ظهور و خروج خواهد کرد، صحیح است؟ خود بن باز صراحتاً به مهر و امضای دارالاستفتای سعودی وهابی که موجود است، مینویسد: «بله، اگر کسی مهدی را انکار کند، کافر شده است» و به همان حدیث نبوی که خواندم، تمسک کرده است: «مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجَ اَلْمَهْدِيِّ فَقَدْ كَفَرَ.»
اکنون عدهای در حال بازی با داستان علائم ظهور هستند و مردم را فریب میدهند. علائم ظهور به دو دسته تقسیم میشوند: علائم غیرقطعی و علائم قطعی. من علائم قطعی ظهور را عرض میکنم.
اولاً، توجه داشته باشید که تفاوتی بین ظهور و قیام وجود دارد؛ یعنی امام زمان(عج) ظاهر میشود، ولی قیام ایشان بعد از ظهور است؛ همهچیز باید آماده شود و به یک آن نمیشود. طبق روایات که صادر از حجج الهی است، ظهور امام زمان(عج) روز بیستوسوم ماه رمضان، یعنی روز قدر (شب ۲۳ رمضان، شب قدر است) و مکان ظهور در مسجدالحرام، نزدیک کعبه است. قیام امام زمان(عج) و حرکت ایشان برای تصرف دنیا، روز عاشورا خواهد بود. از 23 رمضان تا روز عاشورا تقریباً میشود سه ماه و 17 روز؛ یعنی ظهور اتفاق میافتد، ولی قیام حضرت سه ماه و 17 روز بعد، در روز عاشورا کلید میخورد و حرکت آغاز میشود.
از علائم قطعی ظهور، خروج سفیانی است که هشت ماه قبل از ظهور امام زمان(عج) اتفاق میافتد. همزمان با خروج سفیانی، خروج یمانی اتفاق خواهد افتاد که آن هم هشت ماه قبل از ظهور است. این دو با هم خروج میکنند؛ ولی سفیانی در جبهه باطل و یمانی در جبهه حق است.
در شب ظهور، صدایی در تمام دنیا منتشر میشود که میگوید: «مهدی آل محمد علیهمالسلام ظهور کرد.» تمام دنیا این صدا را میشنوند و طبعاً برای هر قوم و گروهی باید به زبان خودشان باشد، وگرنه متوجه نمیشوند. این اتفاق در شب ظهور میافتد و ظهور روز بعد واقع میشود. آیا این صدا بهوسیله خبرگزاریها ارسال میشود؟ نه، دلیلی وجود ندارد. صداییست که در تمام دنیا شنیده میشود، بدون هیچ تجهیزات و وسیلهای. چگونه این اتفاق میافتد؟ نمیدانیم، خدا وقتی بخواهد، اتفاق میافتد.
مطلب دیگر، خسف بیداء است. سفیانی به سمت امام زمان(عج) حرکت میکند و در روایات آمده که مدینةالنبی را تصرف و در آنجا خونریزی میکند. بعد به سمت مکه حرکت میکند تا امام زمان(عج) را نابود کند؛ اما در فاصله بین مدینه و مکه، در بیابانی به نام بیداء، طبق روایات شیعه و سنی، او و سپاهیانش در زمین فرومیروند، زمین آنها را میبلعد و اثری از این ارتش و لشکر وجود نخواهد داشت. آنها هرگز به مکه نمیرسند تا به جنگ با امام زمان(عج) بپردازند و ایشان را نابود کنند.
یکی دیگر از علائم، قتل نفس زکیه است. قتل نفس زکیه در روز بیستوپنجم ماه ذیالحجه اتفاق میافتد که طبق محاسبات، سه ماه و دو روز بعد از ظهور و دو هفته مانده به قیام میشود.
از دیگر علائم، صیحه آسمانی از جانب شیطان است. مانند همان صیحه آسمانی از جانب خدا مبنی بر ظهور مهدی، شیطان نیز به مقابله میآید؛ در شب ظهور و درست بعد از آن صیحه حقیقی، این صدا را نیز تمام دنیا میشنوند که صدای شیطان است و میگوید: «الحق مع سفیانی و شیعته؛ حق و حقیقت با سفیانی و پیروانش است.» به این ترتیب، به هیچ وجه امکان اینکه ظهور و قیام حضرت برای مردم دنیا مخفی بماند، مطلقاً وجود ندارد و همه متوجه میشوند.
وظیفه ما در عصر غیبت این است که منتظر ظهور و فرج امام زمان(عج) باشیم. در روایات آمده است: «أفضلُ أعمالِ اُمّتي انتظارُ الفَرَج؛ برترین کارهای امت من، انتظار فرج است.» انتظار فرج یعنی مستعد و مهیا باشیم و خودمان را برای ظهور امام زمان(عج) بسازیم. یکی از مهمترین خودسازیها این است که اعتقادات و اعمالمان را اصلاح کنیم، بهگونهای که اعتقاداتمان در محضر امام زمان(عج) تصدیق شود و اعمالمان موجب شرمندگی نباشد. اگر اعتقادات و اعمال ما اصلاح شود، بهگونهای که مرضی امام زمان باشد، لازم نیست در صف ملاقاتکنندگان حضرت قرار بگیریم و ایشان به ملاقات ما میآید.
در زمان غیبت، هر کسی به هر نحوی میتواند با امام زمانش ارتباط برقرار کند و ایشان را بخواند، بیتردید امام زمان(عج) به فریادش خواهد رسید. رو به قبله بایستد و دستش را به نماد اضطرار بر سر بگذارد و بگوید: «المستغاث بک یا صاحبالزمان؛ ای صاحبالزمان، ما به شما پناه آوردهایم، به فریادمان برس.» با همین جمله، ارتباط برقرار میشود و ارتباطگیرنده از آن مشکلی که دارد، نجات پیدا میکند.
این داستان بارها تجربه شده است. در موسم حج، رئیس حجاج، امام زمان(عج) است؛ چرا که در روایت آمده ایشان هر سال به حج مشرف میشود. اگر کسی در حج با مشکلی مواجه شود و امام زمان(عج) را صدا بزند، مشکلش حل میشود. غیر از موسم حج نیز هر کجا در زندگی با مشکلی مواجه شدیم، امام زمان(عج) را صدا بزنیم. با توسل و استغاثه به ایشان، مشکلمان حل میشود. هر که قبول ندارد، تجربه کند، البته طبیعیست که این ارتباط برای فعل حرام و معصیت و ظلم در حق دیگران اثر نمیکند.
گمان نکنم هیچ شیعهای باشد که حداقل در لحظات خاص و بحرانی زندگی، دست مبارک امام زمان(عج) را بر سر خود احساس نکرده باشد. برخی از ما این را درک میکنیم و برخی هم متوجه نمیشویم. امام رضا(ع) درباره امام زمان(عج) میفرماید او از پدر و مادر به شما مهربانتر است. من اگر مشکلی داشتم و پدرم زنده بود، اگر میتوانست، آن را حل میکرد و امام زمان(عج) یقیناً میتواند مشکل را حل کند و حل خواهد کرد. این را تجربه و امتحان کنید و همین برای کسانی که این گفتوگو را میخوانند یا میشنوند و یا میبینند، هدیه، عیدی و سوغات باشد که هرگاه در زندگی با مشکلی مواجه شدند، در خانه حجت بن الحسن(عج) را بزنند. البته ما نیز باید اموری را رعایت کنیم. امام رضا(ع) در حدیث سلسلةالذهب میفرماید: «لا إلهَ إلَّا اللَّهُ حِصني؛ فَمَن دَخَلَ حِصني أمِنَ مِن عَذابي، بِشُروطِها وأنا مِن شُروطِها.»
انتهای پیام