کد خبر: 4268464
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۷
شهدای اسفندماه/ ۲

حسین خرازی؛ فرمانده‌ای که برای بذل جان آمده بود

مرتضی آوینی در وصف شهید حسین خرازی، این سردار بزرگ می‌گوید: «وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می‌داده‌اند، بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید؛ به علم‌دار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت؛ چه می‌گویم!؟ چهره ریزنقش و خنده‌های دلنشین، نشانه‌ بهتری است. مواظب باش با آن‌همه تواضع، او را در میان همراهانش گم می‌کنی.» 

شهید حسین خرازیشهید حسین خرازی، فرمانده دلیر لشکر ۱۴ امام حسین(ع) در سال ۱۳۳۶ در اصفهان چشم به جهان گشود. او که از همان آغاز جوانی، عشق به اسلام و انقلاب را در سر می‌پروراند، سرانجام در هشتم اسفند ۱۳۶۵، در عملیات کربلای پنج و در منطقه شلمچه، بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به آرزوی خود رسید و شهد شهادت در راه خدا را نوشید. حضورش در عملیات‌های متعدد جنگ تحمیلی، نشان‌‌دهنده عزم راسخ و ایمان عمیق او به آرمان‌های انقلاب اسلامی بود. 

حسین خرازی از همان کودکی، روحیه‌ای جست‌وجوگر و حقیقت‌طلب داشت. او در کنار تحصیلات کلاسیک، به آموختن علوم دینی نیز مشغول بود و به‌تدریج، با مسائل سیاسی و اجتماعی آشنا شد. در دوران خفقان و فساد حکومت طاغوت، حسین به مطالعه جزوه‌ها و کتب اسلامی روی آورد و گرایش عمیقی به مبانی اسلام و انقلاب پیدا کرد. 

دوران سربازی؛ فرصتی برای رشد 

در سال ۱۳۵۵، حسین پس از اخذ دیپلم طبیعی در دانشگاه شیراز پذیرفته شد؛ اما به‌ علت مشکلات مالی از ادامه تحصیل بازماند؛ بنابراین به خدمت سربازی اعزام شد. دوران سربازی را در مشهد گذراند و در این مدت، علاوه بر انجام وظایف نظامی، به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی پرداخت. این دوران، فرصتی برای رشد معنوی و آشنایی بیشتر او با مفاهیم اسلامی و انقلابی فراهم آورد. 

در سال ۱۳۵۷، با صدور فرمان تاریخی امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، حسین و برادرش، هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به صفوف مبارزان انقلابی پیوستند. در این مدت، آن‌ها به‌طور فعال با تشکل‌های انقلابی در تماس بودند و در فعالیت‌های ضدرژیم شرکت می‌کردند. این دوره، نقطه عطفی در زندگی حسین بود که او را به‌طور کامل در مسیر مبارزه برای انقلاب اسلامی قرار داد. 

با پیروزی انقلاب اسلامی، حسین خرازی بلافاصله وارد فعالیت‌های سامان‌دهی کشور شد. او در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به کار شد و به مبارزه با ضدانقلاب داخلی و مسببین جنگ‌های کردستان پرداخت. روحیه نظامی و استعداد ذاتی او در این زمینه باعث شد که مسئولیت‌های مهمی را در اصفهان بر عهده بگیرد. با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، حسین به آن منطقه اعزام شد و در مقابله با توطئه‌های دشمن، نقش مؤثری ایفا کرد. 

کردستان و نمایش رشادت‌های خرازی 

دشمنان انقلاب هر روز در فکر ایجاد توطئه‌های جدید بودند و غائله کردستان را راه انداختند. شهید حسین خرازی در اوج درگیری‌ها به کردستان رفت و با رشادت‌های بی‌نظیر خود، در آزادسازی شهر سنندج، همراه شهید علی رضائیان، فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه، نقش کلیدی ایفا کرد. او در مقام فرمانده گردان ضربت که قوی‌ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیوان‌دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت، نقش مؤثری داشت. تدابیر نظامی او ضربات سنگینی به ضدانقلاب وارد کرد و باعث تضعیف شدید آن‌ها شد. 

دستی که در خیبر جا ماند 

با شروع جنگ تحمیلی، حسین خرازی به جبهه جنوب اعزام شد و فرماندهی اولین خط دفاعی در منطقه دارخوین را بر عهده گرفت. این خط که به «خط شیر» معروف شد، به مدت 9 ماه در برابر حملات سنگین دشمن مقاومت و رزمندگانی قوی و مقاوم تربیت کرد. در عملیات شکست حصر آبادان، او فرماندهی جبهه دارخوین را بر عهده داشت و در آزادسازی بستان با مانورهای هوشمندانه، دشمن را دور زد و منطقه را آزاد کرد. پس از تشکیل تیپ امام حسین(ع)، حسین در مقام فرمانده این یگان، در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر، رشادت‌های بی‌نظیری از خود نشان داد. در عملیات خیبر، یک دستش بر اثر اصابت ترکش قطع شد؛ اما او پس از گذراندن دوران نقاهت با روحیه‌ای قوی به جبهه‌ها برگشت. حسین چند مرتبه دیگر از نواحی گوناگون بدن مجروح شد؛ اما پس از درمان به سرعت باز‌می‌گشت؛ چرا که نیامده بود تا فقط بخشی از بدن را در راه خدا ایثار کند، بلکه برای بذل جان، پا به میدان نبرد گذاشته بود. 

ویژگی‌های اخلاقی 

شهید خرازی، انسانی وارسته و عارف‌مسلک بود. او با قرآن مأنوس بود و آن را با صدایی دلنشین تلاوت می‌کرد. در روزهای عاشورا، با پای برهنه، به سینه‌زنی و عزاداری می‌پرداخت و مقید بود که شخصاً زیارت عاشورا بخواند. او علاوه بر شجاعت و تدبیر نظامی، انسانی منظم و مقید به انضباط بود و همواره بر رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از اسراف تأکید می‌کرد. حسین خرازی نمادی از سادگی، صداقت و بی‌پیرایگی بود و همیشه با وضو و در حال نیایش به سر می‌برد. 

شهید مرتضی آوینی در وصف این سردار بزرگ چنین گفته است: «وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می‌داده‌اند، بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید؛ به علم‌دار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت؛ چه می‌گویم!؟ چهره ریزنقش و خنده‌های دلنشین، نشانه‌ بهتری است. مواظب باش با آن‌همه تواضع، او را در میان همراهانش گم می‌کنی.» 

شهادت 

سرانجام در عملیات کربلای پنج، حسین خرازی به آرزوی دیرینه‌اش رسید. در اوج آتش توپخانه دشمن، او خود شخصاً برای رساندن غذا به رزمندگان تلاش می‌کرد که بر اثر اصابت ترکش خمپاره به قلبش، به شهادت رسید. پیکر مطهر او در زادگاهش، اصفهان، گلستان شهدای این شهر به خاک سپرده شد. 

وصیت‌نامه شهید 

وصیت‌نامه شهید خرازی مشتمل بر جملاتی ناب، تأمل‌برانگیز و تأثیرگذار است. بخشی از آن به این شرح است: 

ـ ما لشکر امام حسینیم، حسین‌وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین(ع) را در آغوش بگیریم، کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.» 

ـ اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم، این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست. 

ـ هرچه می‌کشیم و هرچه بر سرمان می‌آید، از نافرمانی خداست و همه در رعایت‌نکردن حلال و حرام خدا ریشه دارد. 

ـ سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد. 

ـ همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به‌مثابه الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha