کد خبر: 4271562
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۲
یادداشت

تعالی طبیعت در پرتو حکمت متعالیه

در جهانی که بحران‌های محیط زیستی هر روز ابعاد گسترده‌تری می‌یابد، حکمت متعالیه ملاصدرا با نگاهی ژرف به جایگاه انسان در مقام خلیفةالله، راه‌حل‌هایی اخلاقی و عملی برای تعامل با طبیعت ارائه می‌دهد.

طبیعت و محیط زیستدر جهان‌بینی حکمت متعالیه ملاصدرا، انسان در مقام خلیفةالله و مظهر اسماء و صفات الهی، جایگاهی ویژه دارد. این جایگاه مسئولیت‌های اخلاقی خاصی در قبال محیط زیست بر دوش انسان می‌گذارد. در یادداشت پیش رو، با تکیه بر اندیشه‌های ملاصدرا و مستندات قرآنی و روایی، اصول اخلاقی تعامل انسان با طبیعت بررسی خواهد شد. 

اصل اول: انسان‌شناسی صدرایی؛ خاستگاه حفظ محیط زیست 

در حکمت متعالیه ملاصدرا، انسان موجودی است که هم به عالم مادی (ملک) و هم به عالم مجردات (ملکوت) تعلق دارد. این دوگانگی، انسان را خلیفةالله و واسطه‌ای میان خدا و طبیعت قرار می‌دهد. انسان نه تنها مسئول عمران و آبادانی زمین است، بلکه باید در این فرآیند، تعادل و عدالت را نیز رعایت کند. این تعادل فقط در پرتو حکمت و مراقبه حاصل می‌شود. 

ملاصدرا انسان را عالم صغیر می‌داند که تمام نشئات وجودی در او جمع شده‌ است. او انسان را نمونه‌ای از حیث ذات، صفت و فعل برای خدا معرفی می‌کند. انسان رویی به سمت خداوند دارد تا فیض و رحمت را از او بگیرد و یک رو به سمت خلقت تا آن فیض را به دیگران برساند. این جایگاه ویژه، مسئولیت‌های اخلاقی خاصی در قبال طبیعت بر دوش او می‌گذارد. 

ملاصدرا در کتاب «اسرارالآیات» بیان می‌کند که شأن الهی و حکم خداوند که جامع همه کمالات است، اقتضا کرد که جهان را ایجاد و قدرت و حکمت خود را با اموری مانند ایجاد موجودات و تسخیر و اداره کارها آشکار کند. به‌دلیل فاصله بین ساحت پروردگار و امور حادث، چنین امری ممکن نبود تا اینکه خداوند برای تصرف و ولایت ایجاد، نگهداری و رعایت انواع موجودات، جانشینی روی زمین برای خود تعیین کرد. این جانشین، انسان است که رابط بین ملک و ملکوت و خلیفه خداوند شد. 

ملاصدرا در این کتاب اذعان می‌کند که با حکم خلیفةاللهی انسان، او در تصرف، ولایت، ایجاد، حفظ و رعایت نیابت از خدای تعالی می‌کند. ملاصدرا تأکید می‌کند که هرچند حقیقت خلافت الهی مختص انسان کامل است، اما سایر انسان‌ها نیز به لحاظ نشئه‌ انسانی خود، قابلیت رسیدن به آن مقام را دارند. در این جانشینی، برای انسان وجهی به سوی قدیم است که از حق سبحانه مدد بخواهد و وجهی به سوی حدوث دارد که با آن به خلق مدد می‌رساند؛ پس خداوند او را خلیفه‌ای قرار داد که در تصرف، جانشین حضرت حق است و بر انسان لباس همه اسماء و صفات الهی را پوشانید و با دادن کارها به دستش، حکم تصرفات او را در تمام خزائن عالم صادر کرد؛ بنابراین در قبال این عنایات، وظیفه و مسئولیت خطیر تعالی و عمران خود و جهانش را به او سپرد. 

اصل دوم: لزوم عمران و آبادانی محیط زیست 

انسان در مقام خلیفةالله، موظف به عمران و آبادانی زمین است؛ این عمران نه تنها شامل بهره‌برداری از منابع طبیعی می‌شود، بلکه باید به گونه‌ای باشد که تعادل اکولوژیک در هستی را برهم نزند. علاوه بر این، ملاصدرا تأکید می‌کند که آبادانی دنیا باید در راستای سعادت اخروی انسان باشد؛ از این رو تخریب طبیعت مانعی برای رسیدن به این سعادت ابدی است. عمران دنیا نباید به‌گونه‌ای باشد که به نابودی نشئه‌ دیگر منجر شود. انسان باید زندگی خویش را بر محور عمران دنیا پیش ببرد و در پرتو این عمران، آخرت خویش را نیز آباد کند. این عمران، اقتضای خلافت مطلقه‌ انسانی است و انسان اجازه‌ بی‌تفاوتی نسبت به دنیا و مافیها را ندارد. 

ملاصدرا در تفسیر سوره نور، برای انسان دو خلافت صغیر و کبیر را مطرح می‌کند و می‌گوید: «خداوند برای خلق حقایق و آشکارکردن معانی و گسترش خیرات برای همه‌چیز، خلیفه‌ای قرار داد؛ از این رو هرچه را در زمین و آسمان بود، رام انسان کرد تا اسباب حکومت برای او فراهم شود و در ذیل این حکومت به آبادانی و عمران زمین بپردازد. 

اصل سوم: تعامل حکیمانه با محیط زیست 

ملاصدرا معتقد است که تعامل انسان با طبیعت باید در پرتو حکمت و عدالت صورت گیرد. حکمت انسان را به شناخت جایگاه واقعی هر موجود در نظام هستی رهنمون می‌کند و بنابراین، این آگاهی سبب می‌شود که خلقت هر گونه و عنصر طبیعی در نزد او دارای حکمتی الهی تلقی شود و از بهره‌برداری بی‌رویه از طبیعت جلوگیری کند. این تعامل حکیمانه نه تنها به حفظ محیط زیست کمک می‌کند، بلکه سعادت دنیوی و اخروی انسان را نیز تضمین می‌کند. 

اگر انسان در پرتو حکمت و حیات حکمی، به تعالی خود و محیط اطرافش بیندیشد، به سعادت خویش در تمام اطوار وجودی‌اش دست می‌یابد. خداوند بر مدار حکمت، نظامی احسن به‌وجود آورده که عدالت در آن برقرار است. آدمی نیز اگر طالب تعالی به وجه احسن باشد، باید در پرتو حکمت زیست کند. 

اصل چهارم: بهره‌برداری متعادل از طبیعت 

ملاصدرا بهره‌برداری از طبیعت را نه تنها مجاز، بلکه ضروری می‌داند؛ اما از منظر او این بهره‌برداری باید در حد اعتدال باشد و به‌گونه‌ای صورت گیرد که نیازهای نسل‌های آینده نیز تأمین شود. این اصل بر پایه‌ عدالت و مسئولیت‌پذیری انسان در قبال طبیعت استوار است. انتفاع و بهره‌برداری از زمین نه تنها امری غیراخلاقی نیست، بلکه گاه برای ادامه حیات انسانی حیاتی است. علاوه بر این، اگر این انتفاع و بهره‌برداری به شکل صحیح انجام شود، به عمران زمین کمک می‌کند و خود مصداقی از آبادانی زمین است. 

ملاصدرا در تفسیر خویش بیان می‌کند که انتفاع از همه آنچه در زمین و آسمان است، برای انسان مباح و برای انتفاع دین و دنیای اوست، مگر دلیلی ضد آن اقامه شود و این امر مختص فردی خاص نیست؛ یعنی ملاصدرا این انتفاع را در حیطه دین و دنیا می‌داند؛ انتفاع در دنیا یعنی استفاده از طبیعت در راستای تأمین مصالح دنیایی و نیز بهره‌مندی برای قوی‌شدن بر طاعات و «انتفاع در دین» یعنی استفاده از طبیعت برای تفکر و تدبر در آیات ارض و سماء و عجایب آفرینش. 

اصل پنجم: تکریم طبیعت و حفظ کرامت موجودات 

در نگاه ملاصدرا، طبیعت نه تنها منبعی برای بهره‌برداری، بلکه مظهر جمال و حکمت الهی است؛ از این رو انسان موظف است به طبیعت به دیده‌ تکریم بنگرد و از هرگونه تخریب و بی‌احترامی به آن بپرهیزد. این تکریم هم به حفظ محیط زیست کمک و هم انسان را به شناخت بیشتر خداوند و نظام هستی رهنمون می‌کند. 

صدرالمتألهین زمین را برای انسان، بسان مادری رحیم و بلکه دلسوزتر از مادر عنصری او تصویر می‌کند. زمین انسان را از اطعمه و اشربه گوناگون بهره‌مند می‌سازد و اگر انسان فقط 9 ماه را در شکم مادر عنصری به سر می‌برد، تمام عمر خود را در شکم مادر کبرای خویش، یعنی زمین زیست می‌کند و از آن بهره‌های فراوان می‌برد. 

انسان در مقام خلیفةالله باید در تعامل با طبیعت، پروا و مراقبت پیشه کند. این مراقبت نه تنها شامل حفظ منابع طبیعی می‌شود، بلکه باید به‌گونه‌ای باشد که کرامت ذاتی موجودات را نیز حفظ کند. ملاصدرا تأکید می‌کند که هر موجودی به اندازه‌ مرتبه‌ وجودی خود دارای کرامت است و انسان وظیفه دارد این کرامت را رعایت کند. انسان باید در پرتو این مراقبه حرکت و با عمران دنیا، بستری مناسب برای سیر الی الله ایجاد کند تا حقیقت وجود استخلافی او محفوظ بماند. حفظ کرامت طبیعت و موجودات یکی از مسیر‌های ایجاد بستر یادشده است. 

اصل ششم: اعتدال شخصیتی انسان منشأ محیط زیست متعادل 

عدالت یکی از ارکان اصلی اخلاق در حکمت صدرایی است. این عدالت نه تنها در روابط انسانی، بلکه در تعامل با طبیعت نیز باید رعایت شود و تضمین‌کننده‌ تعادل اکولوژیک و پایداری محیط زیست است. ملاصدرا معتقد است که اگر بی‌نظمی و بی‌تعادلی در محیط زندگی آدمی مشاهده شود، درواقع بروز حالت افراط یا تفریط درونی خود اوست و به این ترتیب، منشأ بروز معضلات محیط‌ زیستی را درونیات نامتعادل و ناموزون انسان‌های ساکن در آن محیط می‌داند. اقتضای نظام احسن و خلافت‌الله‌بودن انسان هماهنگی جهان درونی و بیرونی آدمی است؛ بنابراین بی‌توجهی به محیط زیست و ایجاد اختلال در آن نمودی از حالت به‌هم ریخته درونی آدمی محسوب می‌شود. 

اصل هفتم: یگانگی ‌وجودی انسان با طبیعت 

در حکمت متعالیه، همه‌ موجودات به‌دلیل اشتراک در وجود، با یکدیگر متحد هستند. این وحدت وجودی، انسان را به همدلی و هماهنگی با طبیعت فرامی‌خواند؛ از این رو در حکمت صدرایی تخریب طبیعت نه تنها به محیط زیست آسیب می‌زند، بلکه به خود انسان نیز لطمه وارد می‌کند. تفاوت بنیادین فلسفه‌ ملاصدرا با سایر مکاتب فلسفی، رویکرد اصالت وجودی اوست. بر همین اساس، اخلاق وجود‌محور نیز با اخلاق ماهیت‌محور تفاوت اساسی دارد. 

در پایان می‌توان چنین گفت که اخلاق محیط زیستی در حکمت صدرایی، بر پایه‌ انسان‌شناسی عمیق و نظام توحیدی استوار است. این اخلاق نه تنها به حفظ محیط زیست کمک می‌کند، بلکه انسان را نیز به سمت سعادت دنیوی و اخروی هدایت می‌کند. اصول اخلاقی صدرایی، راهنمایی حیات‌بخش برای انسان معاصر در مواجهه با چالش‌های محیط زیستی عصر حاضر است.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha