بیستمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان در محل سابق نمایشگاهها در جوار پل تاریخی شهرستان، در طول چند روز میزبان دوستداران قرآن و عترت بود. این رویداد همچون پلی میان گذشتههای کهن و زندگی مدرن طراحی شده بود و تلفیقی از بازی نابرابر نور و سایه را به نمایش میگذاشت. وسعت نمایشگاه که همچون دریایی گسترده در برابر دیدگان بازدیدکنندگان باز میشد، بستری برای تبادل هنر و اندیشه فراهم کرده بود.
بعضی از غرفهها با خلاقیت و نوآوری بیشتری در مقایسه با سالهای قبل ظاهر شده و جالب توجه بودند. کتابهای نادر و کهن قرآنی مانند گنجهایی از دل تاریخ به نمایش گذاشته شده بود. وسعت فضای برگزاری نیز همچون میدانی آزاد برای تعاملات و گفتوگوهای فرهنگی عمل میکرد. جلسات آموزشی و فعالیتهای فرهنگی نیز نغمهای از هنر و آگاهی در فضای نمایشگاه سر میداد.
اما این صحنههای چشمنواز بیشتر به روشنایی شعله کبریت شباهت داشت تا نورافکنی درخور نام و فضای برگزاری نمایشگاه! کمبود نوآوری و المانهای زندگی مدرن میلی به روشنی نداشت، سالن بزرگ نمایشگاه را دربرگرفته بود و مجال نفسکشیدن به روح سرکش جوانان نمیداد.
جایگاه کودکان در این نمایشگاه وضعیت بهتری داشت. فضایی شامل بازی، سرودخوانی، تئاتر و قصهگویی برای کودکان فراهم شده بود که آرامش خاطر مادرانی را تضمین میکرد که با زبان روزه، فرزندان خود را برای بازدید از نمایشگاه همراهی کرده بودند.
این تناقض در توجه ویژه به کودکان در مقابل بیاعتنایی به جوانان، جای تفکری عمیق ایجاد میکرد. گویی نمایشگاه از پیش تصمیم گرفته بود تا نسل جوان را به حاشیه براند و آنها را در دایره مخاطبان خود نپذیرد؛ اما حقوق و انتظارات جوانانی که با امید و اشتیاق برای بازدید آمده بودند، چه میشود؟ آیا میتوان پذیرفت که نمایشگاه نسل زِد را نادیده گرفته و به حال خود رها کرده بود؟ چنین رویکردی نیازمند بازنگری اساسی است تا نمایشگاه به فضایی جذاب و متناسب برای همه نسلها تبدیل شود.
با گذر از رویکرد اصلی نمایشگاه، حضور غرفههایی که فقط نام «اسلامی» را با خود یدک میکشیدند، جلب توجه میکرد. نام باارزش و والای «قرآن و عترت»، نیازمند توجهی دقیق به مفاهیم قرآنی است که متأسفانه در بعضی از غرفهها به چشم نمیآمد. زمانی که غرفهداری با اصرار و فشار سعی در فروش خدمات خود دارد، هرگز نمیتواند نمایندهای شایسته برای قرآن باشد. این غرفهها نه تنها ارتباط عمیقی با جوهره قرآن نداشتند، بلکه ذهن مخاطبان را به نوعی سردرگمی و چالش وامیداشتند.
این نمایشگاه با همه تلاشها، زحمات و هزینهها، نتوانست به تجربهای فراموشنشدنی تبدیل شود. دنیای امروز، دنیای ترکیب خلاقیت با فناوری است و این نمایشگاه از این تلفیق ضروری محروم بود. بازدیدکنندگانی که با زبان روزه و چشمانی سرشار از ذوق و امید به این نمایشگاه آمده بودند، شاید انتظار تجربهای نو داشتند؛ اما چیزی که یافتند، بازتابی از نمایشگاههای پیشین بود.
به نظر میرسد؛ شایسته است برای برنامهریزیهای آینده این نمایشگاه معیارهای گزینش غرفهها با دقت بیشتری اعمال شود، ترکیبی هنرمندانه از فناوری و سنت در طراحی و دکوراسیون غرفهها لحاظ شود و فضای نمایشگاه به گونهای باشد که نیازهای مخاطبان جوان و پرشور امروز را دربرگیرد.
عطیه حیدری
انتهای پیام