هر چه زمانه جلو میرود، فاصله بین نسلها عمیق و عمیقتر میشود. هرچند تمایل نسل نو به این است که طرحی نو دراندازد، اما وظیفه نسل قبل ایجاب میکند که مفاهیم، ارزشها، مفاخر و میراث گرانقدر ایران به آنها انتقال یابد.
ازخودگذشتگان و ایثارگران دوران جنگ تحمیلی یکی از این میراثهای کمنظیر و ستارگان درخشان تاریخ ایران هستند؛ نسلی شگفتانگیز که در خاک و خون غلطید تا ایران مقتدر و پابرجا بماند. بازخوانی مکتب این فداکاران که هم قهرمان میدان نبرد بودند و هم سالک راه حق و آشناکردن جوانان این مرز و بوم با شخصیت رفیع آنها، ضرورتی انکارناپذیر است.
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، یکی از این قهرمانان مایه مباهات ایران است. او از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت چند سال در بخشهای گوناگون ارتش، بهویژه در غرب کشور به پاسداری از میهن پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ساماندهی ارتش و ساختار نیروهای مسلح نقش اساسی و برجستهای ایفا کرد. مکتب این شهید والامقام بر مبنای حدیث شریف «مَن کانَ لِلّهِ کانَ اللّهُ لَهُ» بود که خود بارها بر آن تأکید داشت.
در مدیریت نظامی برخاسته از دین، فرماندهی مفهومی چندبعدیست که هم شامل مهارتهای نظامی و هم ابعاد معنوی میشود. امام خمینی(ره) در اینباره میفرماید: «فرمانده واقعی کسیست که پیش از فرماندهی بر دیگران، نفس خویش را فرماندهی کرده باشد.» این نگاه با دیدگاههای علامه طباطبایی(ره) در المیزان که فرماندهی را نوعی ولایت الهی میداند، همخوانی کامل دارد.
مکتب شهید صیاد شیرازی که شامل ویژگیها و خصایص توأمان معنوی و نظامیست، بر پنج پایه استوار است:
۱. یقظه (بیداری معنوی)
همانطور که حضرت علی(ع) در خطبه ۱۵۰ نهجالبلاغه میفرماید: «اِستَیقِظُوا وَ اِنَّما یُستَدرَجُ العِبادُ بِالغَفلَةِ» و شهید صیاد شیرازی نیز بر آن تأکید دارد (کتاب سپهبد اخلاص، صفحه ۵۳)، ضرورت بیداری معنوی و غافلنشدن از یاد خدا در شکلدهی به زندگی متعالی انسانها غیرقابل انکار است. شهید صیاد شیرازی نیز به این امر عنایت ویژه داشت. خاطرات همرزمانش نشان میدهد که او حتی در سختترین شرایط جبهه، سحرخیزی و تهجد را ترک نمیکرد و از یاد خدا غافل نبود؛ دائمالوضو بود و توسل به ائمه(ع) و اقامه نمازهای مستحبی در کنار نمازهای واجب روزانه را در برنامه روزمره خود گنجانیده بود.
۲. توبه و بازگشت
شهید صیاد شیرازی به پیروی از آیه شریفه «وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ» معتقد بود و بازگشت به سوی خدا را از مبانی اصلی مکتب خود میدانست و بیان میکرد که فرمانده باید پیش از هر چیز، توبهکار واقعی باشد. این ویژگی در خاطرات متعدد همرزمانش به وضوح دیده میشود. او همیشه بر جبران عقبافتادگیها مصر بود و با معرفت دینی عمیق خود و دوریجستن از هوای نفس، مسیر بازگشت به فطرت پاک الهی را هموار میکرد.
۳. عمل به شریعت
برخلاف بعضی نگاههای صوفیانه، شهید صیاد شیرازی عمل دقیق به احکام شریعت را شرط لازم سلوک میدانست. سردار رحیم صفوی در خاطراتش نقل میکند: «صیاد حتی در عملیات والفجر مقدماتی هم نماز (اول وقتش) ترک نمیشد.» سفرهای زیارتی، روضه و دعا، تقید به نماز اول وقت، بجاآوردن نمازهای مستحبی مانند نماز شکر و...، نمونهای از زندگی شریعتمدارانه او بود.
۴. صبر و استقامت
آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا» شعار همیشگی این شهید بزرگ بود. او به مدد ایمان عمیق قلبی خود، در برابر سختیهای نبرد، صبری مجاهدانه داشت؛ صبری از جنس مقاومت و تلاش حداکثری برای کسب رضای خدا و اصلاح امور خلق خدا، نه صبری برخاسته از ضعف و سستی.
۵. فناء فیالله
این مرحله نهایی سلوک است که شهید صیاد شیرازی به آن دست یافت. وصول به مقام فناء فیالله و تحقق کامل حدیث «مَن کانَ لِلّهِ...» اتفاق افتاد و سرانجام در ساعت ۰۶:۴۵ صبح روز شنبه، ۲۱ فروردینماه ۱۳۷۸، وقتی شهید صیاد شیرازی به سمت محل کارش در عزیمت بود، مورد سوءقصد عوامل تروریستی منافقین قرار گرفت و بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان به شهادت رسید.
مکتب شهید صیاد شیرازی نشان میدهد که تربیت فرماندهان آینده باید مبتنی بر تلفیق دانش نظامی و سلوک معنوی باشد و در برنامههای آموزشی نیروهای مسلح باید به بعد معنوی توجه ویژهای شود، همانطور که شهید صیاد شیرازی میفرمود: «فرمانده واقعی کسیست که قلبش با امام زمان(عج) پیوند خورده باشد.»
بخشی از پیام مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای درباره شهادت شهید صیاد شیرازی به این شرح است:
«... امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید. این نه اولین و نه آخرین باریست که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمانهای بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته است، قرار میگیرد و دست خائن خودفروختهای، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع میکند. او مانند دیگر مردان حق از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا روی دست داشتند. سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاکنهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و ازخودگذشتگی او حفظ کرده است... .»
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام