در دل کوچهباغهای قمصر، جایی که عطر گل محمدی جان آدمی را تازه میکند، مردی زندگی میکند که عشق را نهفقط در شیشههای گلاب، بلکه در تاریخ، سنت و میراث فرهنگی سرزمینش نیز تزریق کرده است. محسن غفاریمقدم، معلمی با رؤیایی بزرگ، خانهاش را فروخت تا مکانی بسازد برای دیدن، بوییدن و فهمیدن گلاب. امروز، موزه گلاب قمصر نهفقط روایتگر روشهای کهن گلابگیری، بلکه آینهای برای تماشای عشق، علم و ابتکار است. خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با این معلم عاشق، از قصه تولد موزه تا معجزات پنهان گلاب و ردپای علم در سنتهای بومی را مرور کرده است.
سالها پیش، در نمایندگی آموزش و پرورش قمصر کار میکردم. خانمی از تهران با من تماس گرفت، خودش را مدیر یکی از دبیرستانهای دخترانه آنجا معرفی کرد و درباره مکانی برای بازدید دانشآموزان از گلابگیری قمصر پرسید. در آن روز، مکان مجهزی برای گلابگیری که پذیرای ۸۰ دختر باشد، وجود نداشت. در بعضی جاها نیز که امکانش بود، شرایط و فضای مناسبی برای دختران فراهم نبود. من به او گفتم که جایی برای بازدید گروهی شما وجود ندارد؛ اما همان زمان جرقهای در ذهنم زده شد که مکانی راهاندازی کنم تا هم برای خودم بهره اقتصادی داشته باشد و هم دانشآموزان بتوانند از نزدیک فرآیند گلابگیری را ببینند.
منزلی در قمصر داشتم که آن را به قیمت سه میلیون و 200 هزار تومان فروختم و خرج خانه یکی از اقوام کردم تا آنجا را به محل گلابگیری تبدیل کنم. اواخر دهه ۸۰ بود که آن مکان آماده شد. یک روز، دانشآموزانی برای بازدید آمده بودند. یکی از آنها پرسید: «آیا از قدیم گلابگیری به همین شکل بوده است؟» شکل دستگاه گلابگیری در گذشته، شامل دیگ مسی، درپوش سفالی و گیاه نی بود؛ اما دستگاه موجود، دیگ و درپوش مسی داشت و لولهای آلومینیومی.
باز با خودم اندیشیدم که ابزار و ادوات گلابگیری سنتی را جمعآوری کنم. امروز این کار را انجام دادهام و با هدف حفظ و نمایش میراث معنوی گلابگیری سنتی، تاکنون هزار شیء مرتبط با این سنت دیرینه را گردآوری کردهام؛ اشیایی که هر کدام روایتگر بخشی از تاریخ و فرهنگ این هنر ایرانی هستند.
در اقصی نقاط ایران گل محمدی وجود دارد؛ اما پیشینه و تاریخ آن به قمصر برمیگردد. موزه گلاب فقط به قمصر اختصاص ندارد، بلکه برای تمام ایران است و یکی از گرانسنگترین میراث کشور بهشمار میرود.
امروز باید از گلاب استفادههای بهینه کرد. بهجز قمصر و منطقه کاشان، در دو جای دیگر گل محمدی بهصورت عمده کشت میشود: کازانلاک در بلغارستان و اسپارتا در ترکیه. ببینید آنجا چه استفادههایی از گل محمدی میکنند؛ تمام لوازم آرایششان، شناسنامهدار است و از اسانس گل محمدی بهره میبرد.
این اسانس برای پوست معجزه میکند. کافی است ابتدا پوستتان را بشناسید. اگر پوست خشک دارید، شبها آن را با شامپو بچه بشویید و گلاب بزنید. اگر پوست چرب دارید، پس از شستوشو با شامپو بچه، از ترکیب چهار واحد گلاب و دو واحد سرکه سیب استفاده کنید؛ زیرا pH سرکه سیب با پوست هماهنگ است. آنگاه ببینید چه معجزهای از گلاب رخ میدهد.
گلاب، آنتیباکتریال است؛ یعنی باکتریها را یا از بین میبرد یا از رشدشان جلوگیری میکند. گلاب نوعی تونیک طبیعی است که منافذ پوست را میبندد و آبرسانی و هیدراتهسازی انجام میدهد؛ همچنین بهترین خوابآور طبیعی است؛ شبها کف پا را با مقداری از آن ماساژ بدهید، در ایجاد آرامش بسیار مؤثر است. علاوه بر این، نوشیدن مقدار کمی گلاب در آخر شب، خاصیت خوابآوری به هنگام خواب و نشاطآوری به هنگام بیداری دارد. علت استفاده از گلاب در مراسم عزاداری نیز خاصیت آرامبخشی، تسکیندهندگی و غمزدایی آن است. اگر وضعیت مالی خوبی داشتم، گلاب را از زاویههای دیگر به دنیا معرفی میکردم.
راهاندازی موزه را با عشق انجام دادم. تا عاشق نباشی، نمیتوانی اینطور کارها را انجام بدهی. من چند وقت پیش، عمل دایسکشن آئورت انجام دادم و اکنون باید در حال استراحت باشم؛ اما اکنون از صبح تا غروب در این موزه با عشق در حال توضیحدادن به بازدیدکنندگان هستم. یک روز، خبرنگاری از من پرسید: «بزرگترین مشکل جامعه ما چیست؟» من پاسخ دادم: بزرگترین مشکل مملکت ما این است که مردممان عاشق نیستند. همهچیز را میتوانی با عشق درست کنی.
اگر در جامعه ما امنیت اجتماعی، سیاسی و شغلی ایجاد شود، گردشگری رشد میکند و گردشگران به کشور سرازیر میشوند. چاه نفت یک روز تمام میشود؛ ولی گردشگر به کشور میآید و ارز را وارد چرخه اقتصاد میکند، اشتغال ایجاد میشود و شما میتوانید فرهنگ و هنر خودتان را منتقل کنید.
در کودکی، مادرم تخممرغ را در کیسهای متقالی میگذاشت و در آن را محکم میبست و داخل دیگ گلاب روی گلها قرار میداد تا چند ساعت بجوشد. قدیمیها باور داشتند که این تخممرغ باعث استحکام استخوانبندی کودکان و بهبود رشدشان میشود.
چیز دیگری که در قمصر مرسوم بود، پذیرایی با شیرچای در گلستانها بود. صبح، سماور ذغالی را به باغ گل میبردیم. دیگهایی بود که لبههایشان از دیگهای معمولی بلندتر بود و به آنها «دیگبر» میگفتند. شیر را در آنها میجوشاندیم، چای هم دم میکردیم، دوسوم استکان شیر و یکسوم چای میریختیم و با گلبرگهای گل محمدی معطر میکردیم. این پذیرایی خاص فقط در فصل گل و در باغ گل مرسوم بود. به باور مردم قمصر نیز مصرف همزمان شیر و چای در بدن اثر همافزایی دارد، در حالی که بهتنهایی چنین اثری ندارند.
در موزه گلاب قمصر، نوعی سیستم عطرگیری را نیز به بازدیدکنندگان نشان میدهیم؛ سیستمی که در گذشته با دو خاصیت فیزیکی، آنلاین عطر را از گلاب جدا میکرد؛ یکی، خاصیت ظروف مرتبط و دیگری اختلاف چگالی. کاری که امروز فقط در کارگاههای صنعتی انجام میدهیم، آن زمان بهصورت سنتی انجام میشد. ما میتوانیم در موزه گلاب قمصر، ردپای آدمهایی را پیدا کنیم که قرنها پیش از مرزهای زمان خودشان عبور کرده و وارد دنیای علم امروز شدهاند.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام