کد خبر: 4292804
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۳
یادداشت

ذبح انسانیت در حادثه عاشورا

در عاشورا، نه‌تنها امام حسین(ع) و یاران وفادارش کشته شدند، بلکه ارزش‌های بنیادین انسانی یکی‌یکی زیر پا گذاشته و ذبح شد.

حادثه عاشوراحادثه عاشورا یکی از مهم‌ترین، ماندگارترین و تأثربخش‌ترین وقایع تاریخ بشر است؛ واقعه‌ای که از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته: از منظر ولایی و مذهبی، فاجعه‌ای علیه خاندان پیامبر(ص)؛ از منظر تاریخی، به‌مثابه روایتی از تقابل قدرت و حقانیت و از منظر فلسفی، به‌مثابه رویارویی اراده آزاد انسان با نظام سلطه؛ اما در میان همه این تحلیل‌ها، یک زاویه کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن، نگاه انسانی و اخلاق‌محور به عاشوراست.

اگر از تمام لایه‌های دینی، فقهی و اعتقادی فاصله بگیریم و صرفاً با نگاه انسانی و وجدانی به وقایع عاشورا بنگریم، خواهیم دید که این حادثه به‌واقع زخم عمیقی بر پیکر اخلاق و انسانیت وارد کرده است. در عاشورا، نه‌تنها امام حسین(ع) و یاران وفادارش کشته شدند، بلکه ارزش‌های بنیادین انسانی یکی‌یکی زیر پا گذاشته و ذبح شد.

بستن آب؛ اولین زخم بر پیکر انسانیت

در ابتدای حادثه، سپاه یزید با بی‌رحمی تمام، آب را بر امام حسین(ع) و یارانش بست. امروزه در قوانین بین‌المللی و حقوق بشر، محروم‌کردن طرف‌های درگیر از دسترسی به منابع حیاتی از جمله آب، جنایتی جنگی تلقی می‌شود؛ اما در سال ۶۱ هجری، این قانون نانوشته انسانی به شکلی خشن و آشکار نقض شد. در بیابان داغ کربلا، حتی کودکان نیز از جرعه‌ای آب محروم شدند. این اقدام نه‌تنها خلاف انسانیت که نقطه آغازی برای زوال اخلاق در صحنه نبرد بود.

تعرض به کودکان و نوزادان

شاید یکی از تکان‌دهنده‌ترین لحظات عاشورا، لحظه‌ای باشد که امام حسین(ع) نوزاد شش‌ماهه‌اش، حضرت علی‌اصغر(ع) را در آغوش گرفت و برای او طلب آب کرد؛ اما در پاسخ، تیری سه‌شعبه بر گلوی کودک نشست.

از منظر عقل و فطرت انسانی، کودکان در هر جنگی بی‌گناه‌اند؛ اما در اینجا، مرزهای خشونت شکسته شد و حرمت کودکی نیز رعایت نشد؛ حتی پس از شهادت نوزاد بی‌گناه، دشمن دست از این طفل معصوم برنمی‌دارد و در بعضی نقل‌ها آمده است که بدن بی‌جان این نوزاد از خاک بیرون کشیده شد و سرش نیز بر نیزه رفت. بدون شک، این اعمال، تجاوز محض به انسانیت‌اند، نه صرفاً جنایتی در جنگ.

غارت، آتش و توهین به کرامت

بعد از پایان هر نبرد، قاعده‌ انسانی آن است که با کشته‌شدگان و بازماندگان با احترام رفتار شود؛ اما در عاشورا، چادرها سوزانده شد، پیکر شهدا لگدمال گشت و بر پیکرها اسب تاختند. زنان و کودکان، اسیر و بی‌پناه، مورد تعرض روحی و روانی قرار گرفتند؛ چادر از سر زنان کشیده و حرمت اهل بیت پیامبر(ص) شکسته شد. کشیدن گوشواره از گوش دختران، تصویری‌ست که دل هر انسان آزاده‌ای را به درد می‌آورد و این‌ها در کنار هم، شواهدی آشکار برای ذبح اخلاق و خوی انسانی در دشت کربلاست.

عهدشکنی و سقوط اخلاق

حادثه عاشورا آینه‌ای‌ست که چهره‌ عهدشکنان را به‌روشنی نشان می‌دهد؛ از کوفیانی که صدها نامه به امام حسین(ع) نوشتند و دعوتش کردند؛ اما در لحظه عمل، پشت او را خالی کردند گرفته تا کارگزارانی همچون عمر بن سعد که به طمع حکومت ری به میدان آمدند؛ ولی هیچ‌گاه به آن نرسیدند.

از خولی که سر امام(ع) را برای پاداش نزد خلیفه برد و در ازای آن، تحقیر شد و مشتی کاه دریافت کرد تا خود یزید که وقتی افکار عمومی در شام علیه او بسیج شد، مسئولیت کشتار را به گردن ابن‌زیاد انداخت. همه این‌ها گواه بر آن است که در جریان عاشورا، عهدشکنی و فریب، به بخشی از سیاست و جنگ تبدیل شده بود و انسانیت، صداقت و وفاداری، مفاهیمی بودند که در کام طمع و قدرت بلعیده شدند.

تناقض پرادعا؛ اسلام بدون انسانیت

در واقعه عاشورا از همه دردناک‌تر، آن است که همه‌ این فجایع به نام اسلام و خلافت انجام گرفت. کسانی که بر اهل بیت پیامبر(ص) تاختند، خود را مسلمان می‌دانستند و به نماز و روزه پایبند بودند. این تناقض نشان می‌دهد که دین‌داری بدون اخلاق، می‌تواند به ابزاری برای توجیه بدترین جنایت‌ها تبدیل شود.

عبدالله بن مسعود روایت می‌کند که رسول خدا(ص) هرگاه فرمانده‌ای را برای جنگ یا لشکرکشی می‌فرستاد، او را به تقوای الهی سفارش و به نیکی‌کردن با مسلمانان توصیه می‌کرد، سپس می‌فرمود: «به نام خدا و در راه خدا بجنگید. با کسانی که به خدا کفر می‌ورزند، بجنگید؛ اما در جنگ خیانت نکنید، غارت نکنید، مُثله (خردکردن پیکر کشتگان) نکنید، فراریان را دنبال نکنید، کودک را نکشید و... .»

رفتارهای دور از انسانیتی که لشکر ابن‌زیاد تمامی را به انجام رساند و تصویری کریه از قتل اخلاق و انسانیت در تاریخ به ثبت رساند. چنانکه امروز هم در گوشه و کنار جهان، برخی به‌نام دین، جنایاتی می‌کنند که هیچ عقل و وجدانی آن را نمی‌پذیرد.

قوانین بین‌المللی چه می‌گویند

ماجرای عاشورا صرفاً رویدادی تاریخی نیست که در گذشته اتفاق افتاده و به پایان رسیده باشد، بلکه حادثه‌ای‌ست که همواره بازتابی در تاریخ معاصر دارد، همان‌طور که فرموده‌اند: «کُلُّ یَومٍ عاشورا، و کُلُّ أرضٍ کَربَلا؛ هر روز عاشوراست و هر سرزمینی می‌تواند کربلا باشد.»

نگاه انسانی به عاشورا، ما را وادار می‌کند تا به فجایع امروز نیز بیندیشیم. امروز هم در مکان‌هایی مثل نوار غزه، ظلم و نسل‌کشی رخ می‌دهد. امروز هم کودک کشته می‌شود، خانه‌ها آتش زده می‌شود، محاصره‌های اقتصادی و نظامی شکل می‌گیرد و وجدان جهانی با تأخیر یا سکوت، نظاره‌گر ماجراست، در حالی که قوانین بین‌المللی به صراحت بر منع این رفتارها تأکید کرده است.

مطابق کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹)، ماده ۳ مشترک بین چهار کنوانسیون ژنو: «در منازعات غیربین‌المللی، باید حداقل رفتار انسانی با کسانی که دیگر در جنگ مشارکت ندارند (از جمله مجروحان، اسیران و غیرنظامیان) صورت گیرد، شامل ممنوعیت کشتن و مثله‌کردن، ممنوعیت گرفتن گروگان، ممنوعیت توهین به کرامت انسانی و ممنوعیت رفتارهای بی‌رحمانه و شکنجه.»

همچنین مطابق با پروتکل الحاقی اول (۱۹۷۷) به کنوانسیون‌های ژنو، ماده ۵۴: «استفاده از گرسنگی‌دادن به‌مثابه شیوه‌ای از جنگ ممنوع است.» این موضوع شامل قطع دسترسی به منابع غذایی و آب هم می‌شود.

در منشور سازمان ملل متحد، ماده ۱، بند ۳ بر حفظ حقوق بشر و کرامت انسانی برای همه، حتی در زمان جنگ تأکید شده است.

بدیهی‌ست که اگر با همان معیاری که عاشورا را قضاوت می‌کنیم، به رویدادهای امروز نگاه کنیم، حق و باطل به‌روشنی نمایان است و ظلم‌هایی که در حادثه عاشورا رخ نمایاند، بار دیگر در حال تکرار است. تا کی جامعه جهانی به خود آید و مقابل این رفتارهای ضدانسانی بایستد.

علی مصطفوی

انتهای پیام
captcha