در شامگاه ششم مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور عزلشده ایران همراه مسعود رجوی و با همکاری گروهی از منافقین که در لباس پاسداران مخفی شده بودند، سوار بر هواپیمای ربودهشده بوئینگ ۷۰۷ شد تا از ایران فرار کند. آنها با نقشهای از پیش تعیینشده توانستند پیش از آنکه جنگندههای نیروی هوایی ایران به هواپیمای حامل بنیصدر برسند که در تعقیب آن بودند، از حریم هوایی کشور خارج و راهی فرانسه شوند. خلبانی این پرواز را سرهنگ معزی برعهده داشت؛ همان کسی که در روز فرار شاه، هواپیمای حامل محمدرضا پهلوی را به سوی مراکش هدایت کرده بود.
بنیصدر که مقام ریاستجمهوری را از دست داده بود، به خاک فرانسه پناه میبرد تا درخواست پناهندگی سیاسی کند. به محض فرود هواپیما در فرودگاهی نظامی در حوالی پاریس، او به آپارتمان شخصی خود در منطقه کشان رفت؛ سپس در برابر خبرنگاران حاضر شد و گفت: «وقایع اخیر و مقاومت مردم ثابت کرد که ملت ایران مصمم است راه انقلاب را ادامه دهد. فقط 15 درصد از مردم در انتخابات اخیر شرکت کردند.»
مهندس بهزاد نبوی، وزیر مشاور در امور اجرایی و سخنگوی دولت در مصاحبهای با خبرگزاری پارس به تاریخ ۷ مرداد ۱۳۶۰ اعلام کرد: «شب گذشته، ساعت ۲۲:۴۵، یک هواپیمای سوخترسان نیروی هوایی با مأموریت عادی پرواز کرد؛ اما ناگهان با ادعای نقص فنی مسیر خود را تغییر داد. وقتی توطئه آشکار شد، دو فروند فانتوم برای تعقیب آن اعزام شدند؛ اما متأسفانه ناکام ماندند. هواپیما از طریق ترکیه، یونان و ایتالیا خود را به فرانسه رساند.»
سرهنگ قاضیعسگر و سرهنگ دهقان، دو خدمه هواپیمای سوخترسان نظامی بوئینگ ۷۰۷ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به تشریح دقیقتر ماجرای فرار ابوالحسن بنیصدر و مسعود رجوی پرداختند. سرهنگ دهقان با اشاره به مأموریت روز ششم مرداد ۱۳۶۰ چنین توضیح میدهد: «طبق برنامه عادی، مشغول آمادهسازی هواپیما برای مأموریت جنگی بودیم. حدود ساعت ۲۱، هنگام بازرسی قسمتهای هواپیما برای سوختگیری، متوجه شدم درب یکی از توالتها قفل است. وقتی خواستم این موضوع را گزارش دهم، ناگهان فردی مسلح من را تهدید کرد و گفت: در هواپیما بمب کار گذاشته شده است و کوچکترین حرکتی باعث انفجار آن میشود. چند لحظه بعد، سرهنگ قاضیعسگر را نیز دستگیر کردند و پیش من آوردند.»
سرهنگ قاضیعسگر در تکمیل این روایت میگوید: «پس از اتمام بازرسی، سرهنگ معزی (خلبان هواپیما) درب را بست. وقتی پرسیدم همافر دهقان کجاست، گفت: انتهای هواپیماست. کنجکاو شدم و به سمت عقب هواپیما رفتم که ناگهان صدای فریادی شنیدم: ایست! از جایت تکان نخور، وگرنه شلیک میکنم. در همان لحظه، درب توالت باز شد و دو نفر بیرون آمدند؛ یکی از آنها خود را رجوی معرفی کرد و دیگری فردی لاغراندام بود. کمی بعد، همافر وکیلی و مهندس پرواز هم برای پیگیری تأخیر پرواز وارد هواپیما شدند که آنها را هم بلافاصله دستگیر کردند.»
پس از بستهشدن درها و آغاز پرواز، در حالی که هواپیما در حال اوجگرفتن بود، درب توالت دوباره باز شد. فردی با چهرهای عرقریخته و لباس پرواز از آن خارج شد که رجوی او را «دکتر ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور ایران» معرفی کرد. این لحظه، زمانی بود که خدمه متوجه حضور بنیصدر در هواپیما شدند. در طول پرواز، رجوی و یکی دیگر از همراهان، مسلحانه خدمه را تحت نظر داشتند. فرد دیگری نیز در کابین بهطور مداوم با مقامات فرانسوی در تماس بود. جالب اینکه هواپیما در عبور از حریم هوایی کشورهای گوناگون با هیچ مانعی روبرو نشد.
پس از فرار بنیصدر، همسرش در ایران دستگیر شد؛ اما این دستگیری موقت بود و ماجرای آزادی او را حجتالاسلام باغانی چنین روایت میکند: «در آن زمان، آیتالله بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و آیتالله موسوی اردبیلی، دادستان کل بودند. شهید بهشتی به آقای موسوی اردبیلی توصیه کرد که همسر بنیصدر را آزاد کند، با این استدلال که بنیصدر تا دیروز رئیسجمهور کشور بوده و دستگیری همسرش بازتاب خوبی در جهان نخواهد داشت؛ اما آقای موسوی اردبیلی نپذیرفت و گفت این کار باید بهصورت رسمی باشد. در نهایت شهید بهشتی دستور کتبی صادر کرد و خانم بنیصدر آزاد شد.»
برگرفته از کتاب «بنیصدر از ظهور تا سقوط»، نوشته فاطمه نظری کهره، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام