کد خبر: 4313728
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۱
تأملی بر نمایشگاه آثار منتخب جایزه سال سهراب سپهری در کاشان

وقتی پیکسل‌ها از سادگی جا می‌مانند

در نمایشگاه آثار منتخب دومین جایزه سال سهراب سپهری در کاشان، تضادی دلنشین میان سادگی شاعرانه نقاش کاشانی و جلوه‌گری تکنیکی آثار دیجیتال به چشم می‌خورد. هرچند تصویرگران جوان با مهارت و خلاقیت چشمگیری به خلق جهان‌های نو پرداخته‌اند، اما فاصله میان خلوت آرام سپهری و فضای پرجزئیات رسانه دیجیتال، پرسشی تازه را پیش می‌کشد: آیا می‌توان با ابزارهای مدرن، هنوز به سادگی و سکوت سهراب نزدیک شد؟

نمایشگاه آثار منتخب دومین جایزه سال سهراب سپهریبه گزارش ایکنا از اصفهان، بازدید از نمایشگاه آثار منتخب دومین جایزه سال سهراب سپهری در فرهنگسرای مهر کاشان، فرصتی برای سنجش دوباره نسبت میان «روح سهراب» و «زبان امروز تصویرسازی» بود.

نمایشگاهی که با حضور ۴۹ اثر از ۴۷ تصویرساز از سراسر کشور برگزار شد، گستره‌ای از تکنیک‌ها را در خود جای داده بود؛ از نقاشی و کلاژ پارچه تا تصویرسازی دیجیتال. هرچند تنوع آثار نشان از پویایی نسل تازه هنرمندان دارد، اما در مواجهه با درون‌مایه آثار سهراب سپهری، پرسش اصلی این است که تا چه اندازه می‌توان روح خلوت‌گزین و معنوی نقاش و شاعر کاشانی را در قالب‌های نوین، به‌ویژه دیجیتال، بازآفرینی کرد؟

درون‌مایه اصلی آثار سهراب سپهری، چه در شعر و چه در نقاشی، سادگی است؛ سادگی‌ای که نه از فقر بیان، بلکه از غنای نگاه می‌آید. در تابلوهای رنگ روغن و آبرنگ او، همه‌چیز در مسیر سکوت، خلوت و تأمل قرار دارد. درخت‌ها، تنه‌های عمودی‌شان را به آسمان سپرده‌اند، خاک، گرم و صبور است و رنگ‌ها با اندک تفاوتی در تُناژ، جهانی آرام و بی‌هیاهو را می‌سازند. این سادگی، ادامه همان «درون‌نگری شرقی» است که سپهری در سفرهایش به شرق دور، آن را در جان خویش نشاند.

در نگاه او، «طبیعت» نه موضوع نقاشی، که تجلی حضور بود؛ بنابراین هر رنگ، هر خط و هر سکوت در بومش، نشانی از حضور در لحظه و یکی‌شدن با هستی داشت. چنین نگاهی با ابزار دیجیتال که ذاتاً بر مبنای محاسبه، سرعت و بازتولید بی‌پایان شکل گرفته است، نسبت پیچیده‌ای پیدا می‌کند.

عکس دیجیتال سهراب

فناوری در برابر معنا: چالش دیجیتال

در بخش آثار دیجیتال نمایشگاه، مهارت فنی و ترکیب‌بندی‌های خیره‌کننده‌ای به چشم می‌خورد. تصویرگران جوان با استفاده از نرم‌افزارها و تکنیک‌های نوین، جهانی رنگارنگ و خیال‌انگیز آفریده بودند؛ اما با وجود زیبایی بصری و انسجام فرمی، بررسی اکثر این آثار نشان می‌داد که اغلب از روح آرام و خلوتی که در آثار سهراب موج می‌زد، فاصله داشتند. شاید دلیلش این باشد که سادگی سهراب نه در سطح بصری، بلکه در عمق تجربه زیسته‌اش ریشه داشت.

دیجیتال، به‌مثابه رسانه‌ای نو، اغلب میل به پرکردن فضا دارد؛ نورها و بافت‌ها در آن به‌ جای سکوت، گفت‌وگو می‌کنند و به جای خلوت، حضور تکنیکی را فریاد می‌زنند. در حالی که در آثار سهراب، حذف و پرهیز، مهم‌ترین عناصر بیان‌ هستند. او می‌دانست کجا رنگ نزند، کجا سکوت کند و چطور فاصله میان فرم‌ها را به معنا بدل سازد. در آثار دیجیتال این نمایشگاه، این فاصله اغلب از میان رفته بود. پیکسل‌ها جای سکوت را گرفته بودند.

تابلوی کلاژ پارچه

نقاشی و کلاژ پارچه؛ ادامه طبیعی سنت سهراب

در مقابل، چند اثر نقاشی و کلاژ پارچه که در نمایشگاه به چشم می‌خوردند، با وجود سادگی تکنیکی، در انتقال حال‌وهوای سهرابی موفق‌تر بودند. استفاده از بافت طبیعی پارچه، رنگ‌های خاکی و محدود و ترکیب فرم‌های ساده، به نوعی یادآور نگاه «بازگشت به طبیعت» سهراب بود. این آثار، نه به تقلید از او، بلکه به ادامه گفت‌وگویی درونی با جهان ساده‌گرای او می‌پرداختند.

چنین آثاری نشان می‌دادند که رسانه هرچقدر هم ساده یا ابتدایی باشد، اگر حامل نگاهی درون‌نگر و شاعرانه باشد، می‌تواند به جهان سهراب نزدیک‌تر شود. سادگی در اینجا نه به معنای فقر تکنیک، بلکه به معنای رهایی از پیچیدگی بی‌دلیل بود؛ همان سادگی که سهراب در شعرش می‌گفت: «چشم‌ها را باید شست/ جور دیگر باید دید.»

نمایشگاه کاشان را می‌توان صحنه‌ای برای رویارویی دو گونه زبان تصویری دانست: زبان «درون‌نگر شاعرانه» و زبان «بیانگر تکنیکی.» هنرمندان دیجیتال امروز در تلاش برای گفت‌وگو با نسل جدید مخاطبان‌ هستند؛ نسلی که با صفحه‌نمایش و نور مانیتور به دنیا نگاه می‌کند؛ اما خطر آنجاست که این تلاش به فاصله از عمق معنوی هنر بینجامد.

سهراب، هنر را «عبور از سطح» می‌دانست، نه افزودن سطح‌های تازه. او از میان رنگ و فرم، به کشف حضور می‌رسید. شاید اگر امروز در میان ما بود، از ابزار دیجیتال هم استفاده می‌کرد؛ اما بی‌تردید آن را به خلوص نگاه پیوند می‌زد، نه به جلوه‌گری بصری.

نتیجه: بازگشت به جوهر سادگی

مشاهده تطبیقی آثار این نمایشگاه با آثار سهراب سپهری، نشان می‌دهد که میان تکنیک و معنا، مرزی ظریف وجود دارد. تکنیک می‌تواند مسیر بیان باشد؛ اما هرگاه خود به هدف تبدیل شود، هنر از معنا تهی می‌شود.

سهراب در جست‌وجوی «نگاه ناب» بود؛ نگاهی که در هر برگ و هر قطره آب، حضور خدا را می‌دید. شاید رسالت هنرمند معاصر نیز همین باشد: بازگرداندن سادگی و تأمل به جهانی که از شتاب و نمایش آکنده شده است.

نمایشگاه کاشان، یادآور این حقیقت بود که بازخوانی سهراب در روزگار دیجیتال، فقط با درک عمیق از فلسفه او ممکن است، نه صرفاً با بازسازی فرم‌هایش. در نهایت، هنر سهراب هنوز ما را به سکوت، درنگ و ساده‌دیدن جهان دعوت می‌کند.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha