هفته کتاب یادآور نوری است که هنوز در عصر دادهها و الگوریتمها خاموش نشده است. به هنگام تأمل درباره این پرسش قدیمی اما همچنان تازه «کتاب در دنیای دیجیتال چه نقشی دارد؟»، در زمانهای که سرعت، عمق اندیشه را تهدید میکند و صفحهنمایشها جای قفسههای کتاب را گرفتهاند، گفتوگو با کسی که هم «دانش» را میشناسد و هم «دلبستگی به کتاب» را، میتواند پنجرهای تازه بگشاید. به همین مناسبت، خبرنگار ایکنا از اصفهان با سمیه نادی راوندی، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی کاشان، دکترای علوم کتابداری و اطلاعرسانی و از چهرههای فعال حوزه مدیریت دانش و فرهنگ مطالعه، به گفتوگو نشسته است؛ گفتوگویی درباره تغییر چهره کتاب در جهان دیجیتال، مفهوم مطالعه عمیق، آینده رشته کتابداری و نسبت انسان با دانایی در روزگار هوش مصنوعی.
سمیه نادی راوندی هستم، دکترای علوم کتابداری و اطلاعرسانی. در حال حاضر، دانشیار مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان هستم و مدیریت اطلاعرسانی پزشکی و منابع علمی و همچنین مدیریت توسعه و ارزیابی تحقیقات را در معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه بر عهده دارم.
به نظر من جایگاه کتاب در عصر جدید نه کمرنگ شده و نه ثابت مانده، فقط ماهیتش تغییر کرده است. امروز کتاب فقط کتاب سنتی چاپی در قفسه نیست، بلکه با شکل و شمایل دیگری بهصورت پادکست، ویدئو، نسخه تعاملی و در کل بهصورت دیجیتال و حتی در شبکههای اجتماعی بازآفرینی شده است.
دیگر نمیتوان گفت، کتاب یگانه منبع دانایی است، بلکه در میان انبوه دادههایی که ما را احاطه کرده، کتاب به پناهگاه تأمل عمیق تبدیل شده است. کتاب، ایستگاهی است که انسان در آن میایستد، نفسی تازه میکند، به مسیرش فکر میکند و از سطحینگری فاصله میگیرد. از دید من، کتاب هنوز از قبل زندهتر، اما نقش آن از انتقال صرف اطلاعات به تربیت تفکر نقاد و درک عمیق تغییر کرده است.
اول باید بپرسیم که نسل قبلی چقدر کتابخوان بوده است؟ از وقتی یادم میآید این جمله را شنیدهام که سرانه مطالعه در کشور کم است. آیا ما هیچوقت در دوران اوج کتابخوانی بودهایم که حالا فکر کنیم از آن فاصله گرفتهایم؟
در کل، بله، نسل امروز کمتر کتاب چاپی در دست میگیرد؛ اما کمتر مطالعه نمیکند. لباس خلق و دریافت دانش عوض شده است. این نسل مواجهه متفاوتی با دانش و روایت دارد؛ در معرض متن، ایده و محتواست، اما به شکل جدید. وظیفه خانواده، مدرسه، دانشگاه و رسانه این است که یاد بگیرند با زبان این نسل حرف بزنند و محتوایی بیافرینند که همان عمق و تأمل کتاب را در قالبی تازه منتقل کند. قهرمان، قهرمان است؛ حتی اگر لباسش عوض شود و کتاب همچنان میتواند قهرمان بماند.
بهتر است بگوییم «مطالعه عمیق»؛ مطالعه عمیق یعنی درگیرشدن ذهنی و عاطفی با متن؛ یعنی لحظهای که ابزار را کنار میگذاری و به عمق آنچه خواندهای، فکر میکنی. انسان امروز در شبکههای اجتماعی بیشتر مصرفکننده محتواست و همیشه هم این محتوا باکیفیت نیست. مطالعه عمیق، تمرینی برای صبر، تمرکز و تفکر نقاد است؛ چیزی که مغز ما در عصر کلیکهای لحظهای به سختی به آن دست مییابد.
برای احیای این عادت باید «لباس مطالعه» را عوض کنیم: مطالعه کوتاه اما مستمر روزانه، پیوستن به گروههای مطالعه مجازی، شرکت در بحثها و تحلیلهای موضوعی؛ همه اینها میتواند ما را به تأمل عمیق در دانش و خرد بازگرداند.
واقعیت این است که علوم پزشکی، حوزه شتاب و بیوقتی است. سرعت کار دانشجویان، اعضای هیئت علمی و کارمندان آنقدر زیاد است که مجال خوانش غیردرسی کم میشود. دانشگاه در بخش علمی تلاش میکند فضای مطالعه، منابع و امکانات لازم را فراهم کند؛ در حوزه فرهنگی نیز نمایشگاههای کتاب با تخفیف، مسابقات فرهنگی و برنامههایی از این قبیل برگزار میشود، هرچند شاید من از همه آنها اطلاع نداشته باشم.
ابتدا باید دید تصویر فعلی چیست؛ متأسفانه تصویری سنتی از قفسه و سکوت است که حتی بعضی فیلمها و سریالها هم آن را تقویت کردهاند؛ اما واقعیت این است که کتابدار امروز حرفهمندی اطلاعاتی است؛ واسطهای میان کاربر و اطلاعات که در جهان دیجیتال زیست میکند.
ویژگیهای کتابدار امروز عبارت است از داشتن نقش کلیدی در مدیریت دانش، توانمندی در ارتقای سواد اطلاعاتی جامعه کاربران، چه در حوزه عمومی و چه تخصصی، دانش تخصصی در فناوری دیجیتال و تحلیل اطلاعات، نقش مؤثر در برقراری عدالت اطلاعاتی با ایجاد دسترسی برابر برای همه کاربران و ایفای نقش مشاوره و مدیریتی برای دسترسی سیاستگذاران و ذینفعان به اطلاعات جامع.
این فعالیت مربوط به چند سال پیش و یکی از کارهایی است که در زندگی به انجامش بسیار افتخار میکنم. متأسفانه آن جمع ادامه نیافت و جزو حسرتهای من شد. من عاشق کتابم، آن هم هنوز به شکل سنتی؛ در کنار آن عاشق تماشای فیلمهای عمیق و اقتباسی هستم. هیچ حسابی در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام یا توییتر ندارم؛ چون لذتی که از کتاب و فیلم میبرم، در هیچ فضای دیگری تجربه نکردهام. دوست داشتم این عشق را به دیگران، بهویژه کودکان منتقل کنم. بهترین دوران برای چشاندن لذت کتاب، دوران کودکی است. بیش از یک سال آن برنامه را اجرا میکردیم و برای بچهها واقعاً لذتبخش بود.
باید بپذیریم که از دوران نصیحت گذشتهایم. کتابهایی که مستقیم میخواهند «درس بدهند» یا پدیدهها را «آینه عبرت» کنند، محکوم به شکست هستند. ما قرآن را داریم که همه آموزههایش را در قالب قصه بیان کرده است؛ بنابراین کتاب کودک و نوجوان امروز باید مخاطب خود را در کشف و ماجراجویی شریک، واقعیت را در پوشش تخیل و تمثیل بیان و در عین سادگی، او را آماده مواجهه با جهان واقعی کند.
در ایران، داستانهایی با ریشه فرهنگی اما در قالب مدرن، بهویژه با بهرهگیری از فناوریهایی مانند کتابهای تعاملی یا واقعیت افزوده میتواند بسیار مورد استقبال قرار گیرد.
در سالهای اخیر، همکاران در بوردهای این رشته در وزارت بهداشت و علوم تحولات خوبی ایجاد کردهاند؛ اما برای پویایی آن باید شجاعانه و آگاهانه این رشته را بازتعریف کنیم. کتابدار امروز واسطهای میان انسان و معنا در جهان دیجیتال است؛ بنابراین باید مهارتهایی مانند سواد دیجیتال اجتماعی، تحلیل رفتار کاربر دیجیتال و مدیریت دانش دیجیتال بیاموزد. اگر این توانمندیها ایجاد نشود، دانشآموختگان نمیتوانند در جامعه جایگاه حرفهای داشته باشند و این مسئله باعث کاهش استقبال از رشته میشود. بازتعریف نقش کتابدار، شرط بقای این رشته است.
دنیا اکنون در پارادایم جدیدی به نام کتابخانه نسل پنجم (Library 5.0) قرار دارد که از هوش مصنوعی عبور کرده و فناوریهایی چون بلاکچین، اینترنت اشیا و فناوریهای فراگیر را برای ایجاد اکوسیستمهای اطلاعاتی غیرمتمرکز، ایمن و اخلاقمدار بهکار میگیرد.
با این حال، هوش مصنوعی همچنان ابزار مؤثری است و در سه سطح میتواند به کتابداری کمک کند، با این تأکید که فناوری نباید جایگزین انسان شود:
ارائه خدمات هوشمند: طراحی الگوریتمهای پیشنهاد کتاب، چتباتهای میز مرجع مجازی و جستوجوی معنایی به جای جستوجوی صرف اطلاعات
تحلیل دادهها برای تصمیمگیری: پیشبینی نیازهای کاربران، تحلیل الگوهای استفاده و بهینهسازی منابع انسانی و مالی
و در آخر، پژوهش و دانش باز: همکاری در مدیریت دادههای پژوهشی و خودکارسازی فرآیندهای علمسنجی.
بهتر است بگویم چه کتابهایی را میتوانم پیشنهاد دهم؛ چون هیچ کتابی که به دست بشر امروز نوشته شده، آنقدر جامع نیست که «کتاب زندگی» باشد.
کتابهای تأثیرگذار زیادی خواندهام، از جمله: «علی(ع)» نوشته علی شریعتی، «انسان در جستوجوی معنا» اثر ویکتور فرانکل، «سهشنبهها با موری» از میچ آلبوم، «مرشد و مارگاریتا» نوشته میخائیل بولگاکف، «وقتی نیچه گریست» از اروین یالوم و «زوربای یونانی» از نیکوس کازانتزاکیس.
دوست دارم نویسنده باشم؛ نقشی که پیشتر هم با نوشتن رمان خودم تجربه کرده و از آن لذت بردهام. بهشت برای من یعنی فنجانی چای، کتابی خوب و خودکار و کاغذی برای نوشتن.
انتهای پیام