در چهار دهه گذشته، نام ایران در عرصه بینالمللی قرآن کریم همواره با تلاوت فاخر، نغمههای روحنواز و حضور قاریانی خوشصدا و متعهد گره خورده است؛ قاریانی که نهتنها بر قله مسابقات جهانی ایستادهاند، بلکه هویت تلاوت ایرانی را در جهان اسلام تثبیت کردهاند. در میان این چهرهها، نام استادی به چشم میخورد که از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پرچمدار افتخار قرآن در میادین بینالمللی بوده و با کسب رتبه نخست مسابقات جهانی سال ۱۳۵۸، مسیر تازهای در جریان تلاوت کشور گشود. در گفتوگوی خبرنگار ایکنا از اصفهان با عباس سلیمی، پیشکسوت قرآنی، قاری بینالمللی و مجری برنامههای معارفی و قرآنی سیمای جمهوری اسلامی ایران، از تجربه آن روزها سخن به میان میرود؛ از اینکه چگونه جوانی آمیخته با قرآن میتواند روح را در برابر آفتها مصون نگه دارد و چطور جامعه قرآنی باید از توقف در الفاظ عبور کند و به ساحت معرفت، تدبر و سبک زندگی قرآنی برسد؛ همچنین درباره اهمیت اخلاص در تلاوت، ضرورت عدالت در داوری مسابقات و نقش بیبدیل دانشگاهها در تربیت حافظان و قاریان آینده صحبت میشود. در ادامه متن این گفتوگو را میخوانیم.
حضرت صادق(ع) میفرماید: «مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ...؛ هر جوان باایمانی که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خون او عجین و درهم آمیخته میشود» و البته در نتیجه این مؤانست با قرآن، انسان در برابر شیطان و عناصر اهریمنی مصونیت پیدا میکند.
همه حرف ما به جوانان عزیزمان، همین بیان امام صادق(ع) است که اگر خواستار سعادت خود هستند و میخواهند در برابر چالشها و بحرانهای اخلاقی روزگار مصون بمانند، چنانچه انس با قرآن را در دستورکار زندگی خود قرار دهند، قطعاً در دنیا خوشبخت و در آخرت سعادتمند خواهند شد.
برکت انقلاب اسلامی، تلاش همه سازمانها و نهادهای دستاندرکار امور قرآنی، همت جوانان و نوجوانان و ترغیب پدران و مادران، معلمان عزیز و... دست به دست هم داده و با توجه به اینکه عشق به قرآن در دل ملت ما نهادینه شده است، الحمدلله در زمینه قرائت قرآن در حدود پنج دهه گذشته پیشرفتهای بسیار چشمگیری داشتهایم؛ اما نباید از نکتهای غفلت کرد و آن اینکه به اندازهای که در تکنیکها و مهارتهای تلاوت پیشرفت داشتهایم، در بعد تدبر، عرفان، اخلاق اسلامی و سبک زندگی قرآنی پیشرفت نکردهایم.
به نظرم بدون اینکه خداینکرده مغرور شویم به اینکه تاکنون حدود ۴۰۰ رتبه بینالمللی قرائت قرآن از سوی همین جوانان برای کشور کسب شده است که من دست همه آنان را با افتخار میبوسم، باید بدانیم اگر در کنار این موفقیتها، قرآن در زندگی ما تجلی عینی و عملی پیدا نکند، ما بهره کافی را از قرآن نخواهیم برد.
اکنون خطر یا آفتی که در بخشی از جامعه قرآنی دیده میشود، توقف در لفظ قرآن است. باید از الفاظ با احترام عبور کرد، وارد وادی تدبر و اندیشیدن در قرآن شد، پیام و روح قرآن را دریافت و در زندگی پیاده کرد. یادمان نرود که میان علوم قرآنی و معارف قرآنی تفاوت است؛ علوم قرآنی از روخوانی، روانخوانی، فصیحخوانی، ترتیل، تفسیر، ترجمه، پژوهش، حفظ، قرائت و... آغاز میشود. اینها علم قرآنی است، نه الزاماً معرفت قرآنی.
معرفت قرآنی یعنی فهم قرآن، شناخت احکام الهی و رعایت بایدها و نبایدهای آن؛ بنابراین اگر در کنار توفیقات و درخشندگی در عرصه تلاوت بتوانیم در حوزه تدبر و عمل به قرآن نیز پیشرفت کنیم، جای تبریک و خوشحالی فراوان دارد.
یک کلمه؛ اخلاص. در کلاسها، آموزشها، محافل، نمایشگاهها و همه فعالیتهای زیبای قرآنی که همگی ضروری و مفید هستند و من آنها را تأیید میکنم، هرقدر هم پیشرفت کنیم، آنچه ارزشمند بهشمار میرود، فقط بخشی است که با قصد قربت و نیت الهی انجام شود، وگرنه مابقی نه.
در روز قیامت به قاریان و حافظان قرآن خطاب میشود: «اقرأ و ارقَ؛ بخوان و به ازای هر آیه بالا برو.» این خطاب به کسی گفته میشود که اگر در شب قدر، قرآن را بر سر گذاشته و «بِکَ یا الله» گفته، فردا در عرصه زندگی در خیابان، محل کسبوکار، محیط اداری و... قرآن را زیر پا نگذارد و مطابق اوامر الهی رفتار کند. «اتق الله» یعنی از خدا پروا کنید. اگر در کنار قرائت، خدا را ناظر بدانیم و از او پروا داشته باشیم، یقیناً نور و برکات قرآن شامل حالمان خواهد شد.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از شاخههای مرتبط با مسابقات قرآن، ذوقی و هنری است؛ برای نمونه در ارتباط با تجوید یا وقف و ابتدا، میزان اختلاف داوران عزیز بسیار ناچیز است؛ چون قواعد مشخص، کلاسیک و مدون دارد و براساس آن میتوان بارمبندی کرد؛ اما درباره صوت یا لحن، به هر حال تا حدی سلیقه افراد تأثیر میگذارد؛ نه اینکه بخواهم ایراد بگیرم، طبیعی هم به نظر میرسد.
ما راهی نداریم جز اینکه دو نکته رعایت شود: اول اینکه داور باید خداترس باشد و بداند با حقالناس روبهروست و اگر خدایناکرده تحتتأثیر مسائل شخصی در اعطای امتیاز قرار بگیرد، فردا امکان پاسخگویی نیست و از طرفی، موجب بدبینی جوانان و نوجوانان قرآنی نیز خواهد شد.
دوم اینکه متسابقان نیز باید ادب حضور در محضر استادان، داوران و پیشکسوتانی که مسابقه را قضاوت میکنند، رعایت و حرمت داوری را حفظ کنند. اگر این احترام دوطرفه انجام شود و چاشنی اخلاص نیز همراهش باشد، مسلماً قاری وقتی وارد مسابقه میشود، هدف اولش کسب مقام نیست؛ میآید که قرآن بخواند.
قاری قرآن باید کمی ترس مقدس داشته باشد، ما مگر معتقد نیستیم که امام زمان(عج) غایب به معنای ناظر نبودن نیست؟ امام، ناظر و حاضر است و ما را میبیند، وقتی قاری بر سکوی قرائت مینشیند، بعید نیست حضرت ولیعصر(عج) در همان مجلس تلاوت او را استماع کند.
اگر نیت قاری این باشد که قرآن را چنان بخواند که پس از «صدق الله»، حضرت بفرماید: «طیب الله»، دیگر دنبال جایزه نیست، دنبال مسابقه است؛ اما اهل اعتراض و گلایه از نمره نمیشود. ما موردی داشتیم، شاید به نظر خندهدار باشد؛ اما آفتی است که گاهی دامنگیر انسان میشود. شخصی در مسابقهای اول شده بود؛ اما اعتراض میکرد که چرا زید دوم شده است. ببینید؛ برای رهایی از چنین مسائلی، باید خود را در محضر خدا بدانیم. اگر ما قاری قرآن هستیم، سخنگوی خدا هستیم و داریم کلام او را میخوانیم. در پیشگاه «قرآن ناطق»، تن آدم میلرزد. آنجا دیگر جای اینکه «یکصدم امتیاز چرا کم شد؟» یا «چرا حق من را خوردید؟» نیست؛ بنابراین اگر داور احساس کند در محضر خداست، خداترس باشد و براساس عدالت داوری کند که اجرای آن کار آسانی نیست و متسابق هم احترام بگذارد و رأی داور را محترم بداند، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
در بیانی کوتاه میخواهم عرض کنم که مهمترین ابزار شناخت انسان را از یک زاویه میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
۱ ـ حس؛ محسوسات و مشهوداتی که میبینیم. در این زمینه، چه افلاطون، چه ارسطو و چه دانشمندان ما تحقیقات و مقالات ارزشمندی دارند. جایگاه حس مشخص است؛ گرچه نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما عمق ندارد و در بعضی موارد دچار خطا میشود؛ برای نمونه، در فیزیک موضوع انکسار نور و خطای باصره مطرح است؛ گاهی چشم ما چیزی را شکسته میبیند، اما با تغییر زاویه دید، میفهمیم اشتباه کردهایم. این قلمرو حس است.
۲ ـ علم؛ عاملی که اشتباه حس را تصحیح میکند. علم به حس بیاحترامی نمیکند؛ اما جایی که بتواند خطای حس را رد یا اصلاح کند، وارد میشود. حالا سؤال این است: آیا صرفاً با اتکا به علم، عقل و حس میتوان به حقیقت آفرینش رسید؟ خیر.
۳ ـ وحی؛ گوهری تابناکتر از علم. اگر وحی بر علم و حس سیطره یابد، انسان سعادتمند میشود. دانشگاههای ما، استادان معظم و دانشجویان عزیز، نخبگان علمی و سرمایه بزرگ کشور هستند؛ اما با عرض معذرت نباید فراموش کنیم که اگر کسی در دانشگاههای ما ملاصدرا شود، باید نخست کتاب تفسیر ملاصدرا را بخواند.
ایشان میفرماید: «من در جوانی هزاران جلد کتاب مطالعه کردم، تا آنجا که پنداشتم کسی هستم؛ اما وقتی عمیق فکر کردم، دیدم به جای نور، در سایه ایستادهام. قلبم آتش گرفت و به خدا پناه بردم و در خانه قرآن را کوبیدم؛ یعنی وحی و تفسیر قرآن را آغاز کردم. با علوم قرآن ارتباط برقرار کردم و کارم به آنجا رسید که فرشتگان بر من نازل شدند و گفتند: «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ.»
ما میبینیم شخصیتی بزرگ و ادیب که مورد احترام تمام جهان است، خواجه شمسالدین محمد بهدلیل اینکه حافظ کل قرآن بود، خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی شد. ابنسینا، شیخالرئیس در ۱۰ سالگی حافظ قرآن بوده است. ناصرخسرو قبادیانی در ۹ سالگی حافظ کل قرآن بوده. رودکی، ادیب بزرگ روشندل و شاعر محترم در هشت سالگی حافظ کل قرآن بوده است. رمز ماندگاری بزرگان و مشاهیر تاریخ در این است که در کنار استفاده از حس و علم، وحی را فراموش نکردند.
دانشگاههای ما آنگاه میتوانند جاودانگی را در کارنامه خود ثبت کنند و منشأ خدمت باشند، نه فقط برای ملت ما، بلکه برای بشریت گرفتار طواغیت جهان، که ارتباط با آسمان را فراموش نکنند. اگر این ارتباط فراموش نشود، آنگاه خداوند به آنان عظمت خواهد بخشید.
بسیاری از شهدای عزیز و دانشمندان هستهای ما که شهید شدند، از جمله همین افراد بودند؛ بهترین عناصر دانشگاهی که بیشترین خدمت را به کشور کردند. آنان امنیت، استقلال، تمامیت ارضی، عزت، هویت و ناموس این سرزمین را حفظ کردند؛ بنابراین توصیه خاضعانهام به عزیزان بزرگوار دانشگاهی این است که در عین جهاد علمی و حرکت رو به جلو در مسیر پیشرفت، ارتباط با خدا و آسمان را هرگز فراموش نکنند.
انتهای پیام