کد خبر: 4322554
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۱
سهیلا ملک‌محمدی:

مادری اولویت اول من است

مدیر هنرستان «سوره» کاشان با بیان اینکه همه فعالیت‌هایش تحت‌الشعاع نقش مادری قرار دارد، گفت: مادری برای من اولویت اول است و می‌خواهم فرزندانم شجاع، خردمند و امیدوار به آینده باشند.

سهیلا ملک‌محمدی مدیر هنرستان سوره کاشانخبرنگار ایکنا از اصفهان به‌مناسبت هفته بزرگداشت مقام زن، گفت‌وگویی با سهیلا ملک‌محمدی، مادر دو فرزند و مدیر هنرستان «سوره» کاشان انجام داده است؛ زنی که نقش مادری را نه‌تنها در خانه، بلکه در عرصه تربیت و آموزش صدها نوجوان نیز تجربه می‌کند. او از دغدغه‌ها و اولویت‌هایش می‌گوید، از چالش‌های مادری و مدیریت همزمان حرفه‌ای و اینکه چگونه شجاعت، خردمندی و امید می‌توانند فرزندان امروز را برای مواجهه با آینده‌ای روشن آماده کنند. در این گفت‌وگو، وی با صراحت و تجربه شخصی‌اش، رازهایی از تربیت، هنر، نویسندگی و الهام‌بخشی زنان ایرانی را با ما به اشتراک می‌گذارد و تصویری تازه از مادری فعال و اثرگذار ارائه می‌دهد.

ایکنا ـ مادری در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟

من مدیر هنرستان دخترانه «سوره» کاشان هستم، به حوزه نویسندگی و کتابخوانی بسیار علاقه‌مندم و فعالیت‌هایی داشته‌ام؛ اما پیش‌تر از همه‌ این حرف‌ها، زنی متأهلم که به امر خانه‌داری اشتغال دارم و مادر هستم.

واقعیت این است که مادری برای من امری غریزی و دارای اولویت مطلق است. اگر بخواهیم از تعادل صحبت کنیم، به‌ نظر من تعادل به معنای برابری نیست؛ مادری برای من همیشه مقدم بوده است. من سال‌ها به‌دلیل اینکه دو فرزند کوچک پشت سر هم داشتم، از بعضی فرصت‌ها گذشتم. دو پسر دارم که اختلاف سنی‌شان یک سال و نیم است و در فاصله کمتر از دو سال به دنیا آمدند. 

در مقاطعی، شرایط کاری یا حتی فرصت‌هایی برای ادامه تحصیل فراهم می‌شد که از نظر حقوقی یا جایگاه اجتماعی جذاب بودند؛ اما وقتی به این فکر می‌کردم که تکلیف این دو کودک چه می‌شود، مجبور بودم کنار بکشم. ادامه تحصیل من هم در مقطع کارشناسی متوقف شد و نتوانستم آن را ادامه دهم.

حتی امروز هم بچه‌ها این مطالبه را دارند که تنها نمانند؛ چه برای چند ساعت و چه چند روز. این موضوع نه برای آن‌ها پذیرفتنی است و نه برای خود من. به همین دلیل، همه فعالیت‌های من، شامل شغل، ادامه تحصیل و فعالیت‌های فوق‌برنامه، همگی تحت‌الشعاع نقش مادری‌ام قرار دارد و این نقش برای من اولویت اول است.

ایکنا ـ به نظر شما مهم‌ترین چالش مادران فعال در عرصه‌های فرهنگی و مدیریتی چیست؟

برای من مهم‌ترین چالش، حضور حامی است. طبعاً برای من هم چون سایر زنان، حضور همسری حامی بسیار تعیین‌کننده است که به لطف خداوند، از این نعمت برخوردارم؛ اما طبیعی است که در یک خانواده، پدر مشغله‌های خاص خودش را دارد. 

از طرف دیگر، این مسئله به سطح مدیریت هم بستگی دارد؛ مدیریت یک مدرسه یک سطح است، مدیریت در وزارتخانه یا سازمانی با زیرمجموعه گسترده، سطحی دیگر؛ اما فارغ از این‌ها، خود زن‌بودن و توان جسمی ما واقعیتی است که در بعضی مقاطع خودش را نشان می‌دهد؛ دست‌کم برای من این‌گونه بوده است.

برای مادران جوان با فرزندان خردسال، شرایط، اقتضائات خاص خود را دارد. یکی از مهم‌ترین مسائل، زمان و نبود مراکزی است که بتوان با خیال راحت و کیفیت مناسب، فرزندان را برای چند ساعت به آن‌ها سپرد. این مسئله برای کسانی همچون من که از خانواده خود دور هستند، سخت‌تر هم می‌شود. من اهل خوانسار هستم و محل زندگی‌ام کاشان است و حمایت‌هایی را نداشتم که برای مثال، حضور مادر یا خواهر می‌تواند ایجاد کند. این موضوع فشارها را چندبرابر می‌کند.

داشتن امنیت روانی برای مادری که بتواند فرزندانش را برای ساعاتی به کسی بسپارد و به فعالیت‌هایش برسد، بسیار مهم است؛ به‌ویژه زمانی که پای وظیفه شغلی دائمی در میان است و ساعات طولانی می‌شود. به نظر من، بهترین گزینه برای مادران شاغل دارای فرزند خردسال این است که در محل کار، مراکز نگهداری کودک وجود داشته باشد؛ این مسئله بار روانی را به‌طور قابل توجهی کاهش می‌دهد.

ایکنا ـ کدام بعد از شخصیت حضرت زهرا(س) بیشترین تأثیر را در مسیر زندگی فردی و اجتماعی شما داشته است؟

پاسخ دقیق به این سؤال نیازمند مطالعه است؛ اما براساس اطلاعات عمومی و شنیده‌ها و مطالعات شخصی، هرکسی بعدی از شخصیت حضرت زهرا(س) را می‌شناسد. آنچه برای من همیشه جذاب بوده، شجاعت زنانی مانند حضرت زهرا(س)، حضرت خدیجه(س) و حضرت زینب(س) است.

آن‌ها بانوانی بودند که در عرصه‌های علمی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کنشگری داشتند، صاحب بلاغت بودند، سخنرانی می‌کردند و گاهی مسیر تاریخ را تغییر می‌دادند. داستان تجارت حضرت خدیجه(س)، ماجرای فدک و خطبه حضرت زهرا(س) یا سخنرانی‌های حضرت زینب(س) که گفته می‌شود گویی صدای امیرالمؤمنین(ع) در آن شنیده می‌شد، برای من بسیار الهام‌بخش بوده است.

این کنشگری اجتماعی، نترسیدن‌های به‌موقع، حرف‌زدن‌های به‌موقع و شجاعت در بزنگاه‌ها همیشه برایم جذاب بوده و رد پای آن را در خلقیات خودم می‌بینم. اگر اندکی شجاعت در وجود من هست، آن را وامدار این ابعاد شخصیتی می‌دانم.

ایکنا ـ اگر بخواهید حضرت زهرا(س) را در مقام الگویی تربیتی به نسل امروز معرفی کنید، بر چه ویژگی‌هایی تأکید می‌کنید؟

امروز صحبت‌کردن درباره بعضی موضوعات برای نوجوانان سخت‌تر شده است؛ نه اینکه راه بسته باشد، بلکه بلدبودن می‌خواهد. باید بدانی از کجا شروع کنی، چگونه ادامه بدهی و چطور جمع‌بندی کنی تا حرفت اثرگذار باشد.

اگر بخواهم در شرایط فعلی برای نوجوان امروز از حضرت زهرا(س) بگویم، قطعاً در گفت‌وگوهای ابتدایی از حجاب یا عفاف شروع نمی‌کنم؛ بلکه از شجاعت، حق‌طلبی، فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و حمایت ایشان از همسرشان سخن می‌گویم. وقتی مخاطب، شخصیت را پذیرفت و به تصویری کامل رسید، آن‌وقت می‌توان درباره دینداری، تقید، خداپرستی و ابعاد معنوی شخصیت ایشان صحبت کرد. به نظر من، این روش ضریب نفوذ و تأثیرگذاری بیشتری دارد.

ایکنا ـ شما در مقام یک مادر، در تربیت فرزندانتان بر چه ارزش‌هایی تمرکز داشته‌اید؟

عالم نوجوان امروز بسیار خاص است. بعضی مسائل که در گذشته هم وجود داشت، امروز چند برابر ظریف و پیچیده شده است. ارزش‌ها جابه‌جا و قبح بعضی رفتارها ریخته شده است؛ چه در میان دختران و چه پسران نوجوان. ارتباط با نامحرم، دوستی‌ها، مصرف مشروبات الکلی یا استعمال دخانیات گاهی به این دلیل اتفاق می‌افتد که نوجوان جرئت نه‌گفتن ندارد و نظام ارزشی مشخصی برایش تعریف نشده است.

واقعیت این است که امروز، پدری و مادری کردن، نوجوان‌بودن و حتی جوان‌بودن، حرفه‌ای شده است و بلدبودن می‌خواهد. باید بلد باشی چگونه نوجوانی کنی، چگونه پدر و مادر باشی و مسائل اجتماعی را بشناسی.

من زمانی که بچه‌هایم را به کتاب‌خواندن تشویق می‌کردم، به آن‌ها می‌گفتم ممکن است روزی دوستانتان شما را به‌دلیل کتاب‌خواندن مسخره کنند. وقتی نماز را به آن‌ها آموزش می‌دادم، می‌گفتم شاید زمانی برسد که بابت نماز خواندن مورد تمسخر قرار بگیرید و آنجا باید تصمیم بگیرید که چگونه واکنش نشان دهید.

امروز هم به دانش‌آموزانم می‌گویم که بعضی تنهایی‌ها به بودن در بعضی جمع‌ها شرافت دارد. گاهی باید تنهایی را انتخاب کرد؛ البته این به معنای محکوم‌شدن به تنهایی همیشگی نیست. به‌مرور، آدم‌ها حرفه‌ای‌تر و اخلاقی‌تر می‌شوند و سره از ناسره مشخص می‌شود. نوجوانی و جوانی سالم، عیار انسان را نشان می‌دهد و در آینده، محیط‌های کاری و اجتماعی متفاوتی رقم می‌زند.

من به بچه‌هایم می‌گویم شاید در ظاهر این‌طور نباشد، اما همان کسانی که اهل نماز یا کتاب هستند، در دل دیگران احترام خاصی دارند؛ حتی اگر به زبان نیاورند. بنابراین، به نظر من مهم‌ترین چیزی که باید به نوجوان امروز آموخت، شجاعت در برابر تخریب‌هاست؛ شجاعت ایستادن پای اصول، ارزش‌ها و رفتارهای درست، حتی زمانی که بابت آن‌ها مورد تقبیح قرار می‌گیرد.

ایکنا ـ با توجه به شرایط امروز، چه مؤلفه‌هایی را برای تربیت نوجوانان ضروری می‌دانید؟

به نظر من، نوجوان امروز باید بلد باشد شرایط را مدیریت کند، برای موقعیت‌های پیچیده پاسخ و راه‌حل داشته باشد و خودش را در مواجهه با فضاهای نادرست حفظ کند. آنچه برای من همیشه مهم بوده، چه درباره فرزندان خودم و چه درباره دانش‌آموزان مدرسه، این است که بچه‌هایی تربیت شوند که شجاعت داشته باشند.

این شجاعت به این معناست که قرار نیست با جمعیتی که اشتباه می‌کند، همراه شوند یا در فضایی که غلط است، غرق شوند؛ بلکه باید بتوانند خودشان را نجات دهند. من تأکید زیادی بر شجاعتی دارم که همراه مطالعه، حفظ ارتباطات سالم و قدرت تحلیل و استدلال باشد.

موضوعی که فکر می‌کنم ما معلم‌ها، مادرها و والدین نباید بر سر آن کوتاه بیاییم، این است که بچه‌ها را در دایره‌ای از ارتباط معنوی نگه داریم. این نکته برای من بسیار مهم است؛ البته تأکید می‌کنم که این‌ها ارزیابی‌های شخصی من است، نه گفت‌وگویی آکادمیک.

من احساس می‌کنم هرچه بتوانیم خردمندی را افزایش دهیم، چه در نسل جدید، چه نسل‌های قبل و حتی در خودمان، بسیاری از مسائل حل می‌شود. اگر بتوانیم بچه‌های خردمند تربیت کنیم، چه در خانه و چه در مدرسه، بسیاری از بحران‌ها اصلاً شکل نمی‌گیرد.

در این مسیر، گفت‌وگو و نوشتن نقش مهمی دارد. نوشتن باعث می‌شود ذهن تخلیه و انسان ناچار به مطالعه شود؛ البته نوشتن هم مراتب دارد: اینکه چگونه بنویسی، در چه فضایی بنویسی، چه بگویی و با چه کسانی گفت‌وگو کنی؛ اما در مجموع، هر فعالیتی که انسان را به سمت خردورزی ببرد، سبب می‌شود احساسات بهتر کنترل شود. وقتی احساسات کنترل شود، خشم، هیجان، تعارض‌ها و حتی افراط در عواطف، شکل طبیعی‌تر و سالم‌تری پیدا می‌کند.

به نظر من، گفت‌وگو حتی از هنر و نوشتن هم پیشی می‌گیرد؛ اینکه یاد بگیریم با هم گفت‌وگو کنیم، مستدل حرف بزنیم، با حوصله صحبت کنیم و بدون محکوم‌کردن یکدیگر نظر بدهیم. در دل گفت‌وگوست که ریشه‌های خردمندی و بی‌خردی آشکار می‌شود و انسان‌ها یاد می‌گیرند با دست پر حرف بزنند؛ دست پری که الزاماً به معنای داده خام نیست، بلکه آگاهی است؛ آگاهی‌ای که در داده‌های درست ریشه دارد.

ایکنا ـ بزرگترین مسئولیت خود را در قبال آینده دختران این سرزمین چه می‌دانید؟

در حال حاضر، حدود ۱۴۰ دانش‌آموز در هنرستان سوره دارم و همیشه به آن‌ها می‌گویم: «۱۸ سالگی شما از ۱۵ سالگی‌تان برای من مهم‌تر است.» ۱۵ سالگی سنی است که وارد هنرستان می‌شوند؛ اما ۱۸ سالگی زمانی است که از هنرستان خارج می‌شوند و آنچه از هنرستان بیرون می‌رود، برای من اهمیت بیشتری دارد.

برای من بسیار مهم است که دانش‌آموزان با فضاهای کاری مناسب و مسیرهای درست تحصیلی گره بخورند و بتوانیم درباره انتخاب با آن‌ها حرف بزنیم؛ انتخاب درست و آموزش انتخاب درست، ریشه بسیاری از اتفاقات خوب و بد زندگی است. ما عملاً در محاصره انتخاب‌هایمان هستیم؛ انتخاب دوست، رشته تحصیلی، دانشگاه، محیط شغلی و حتی همسر. همه این‌ها حال خوب یا بد ما را شکل می‌دهد.

بزرگترین مسئولیت خودم را این می‌دانم که بتوانم به آن‌ها کمک کنم تا بعد از ۱۸ سالگی، انتخاب‌های بهتری داشته باشند و آینده بهتری برای خودشان رقم بزنند. همه این‌ها را زیرمجموعه «درست انتخاب‌کردن» می‌دانم.

ایکنا ـ هنر و نویسندگی چه نقشی در هویت‌بخشی و افزایش اعتمادبه‌نفس دختران دارد؟

اگر درباره هنرستان صحبت کنیم، فضای آن به‌گونه‌ای است که آموزش‌ها به تولید منتهی می‌شود. وقتی دانش‌آموز در مسیری تحصیل می‌کند که به تولید محصول می‌رسد و دسترنج خودش را می‌بیند، شرایط کاملاً متفاوت می‌شود. هنرستان در مقایسه با دبیرستان فضای زودبازده‌تری دارد؛ بچه‌ها آثارشان را می‌بینند، نمایشگاه برگزار می‌کنند و گاهی آثارشان به فروش می‌رسد. این موضوع تأثیر بسیاری بر روحیه آن‌ها دارد؛ اینکه «من توانستم.»

البته هنر لزوماً همیشه زودبازده نیست. یک نویسنده ممکن است سال‌ها برای انتشار کتاب زمان بگذارد، یا یک استاد موسیقی و نقاشی سال‌ها برای خلق اثری کار کند؛ اما در فضای هنرستان، دیدن نتیجه تلاش، اعتمادبه‌نفس دانش‌آموز را به‌شدت تقویت می‌کند.

از سوی دیگر، اگر از هنرستان فراتر برویم و به هنر حرفه‌ای نگاه کنیم، بچه‌هایی که با استادان واقعی و ریشه‌دار هنر گره می‌خورند، ناخودآگاه با اصالت، تاریخ و هویت پیوند می‌خورند. این استادان آدم‌های عمیقی هستند و این عمق، خواه‌ناخواه بر روحیه و شخصیت شاگردان اثر می‌گذارد.

ایکنا ـ شما هم می‌نویسید و هم با نوجوانان در زمینه نوشتن کار می‌کنید؛ مادر بودن چه تأثیری بر نگاه و قلم شما دارد؟

اجازه بدهید نکته‌ای را بسیار صریح بگویم: من واقعاً نویسنده نیستم و مدرس نویسندگی هم نیستم. ما نویسنده حرفه‌ای و استادان نویسندگی داریم. کاری که من کرده‌ام، این بوده که برای برخی نوجوانان کاشانی، تنوری را گرم نگه داشته‌ام؛ دور هم بنشینیم، کتاب بخوانیم، یادداشت‌ها را بخوانیم و تصحیح کنیم و فضا را حفظ کنیم. 

اما آنچه درباره نوشتن برای من صادق است اینکه، من حول‌وحوش فانتزی‌هایم نمی‌نویسم، بلکه حول دغدغه‌هایم می‌نویسم. دغدغه‌های من از خانه می‌آید، از تعامل با فرزندانم، از مدرسه، از دانش‌آموزان، از همکاران و فضایی که در آن زندگی و کار می‌کنم. مادر بودن، معلم‌بودن و مدیریت هنرستان، همگی بستر سوژه‌های من هستند. هرچه می‌نویسم، در همین فضاها ریشه دارد و طبیعتاً نگاه و قلم من نیز از همین تجربه‌ها تأثیر می‌گیرد.

ایکنا ـ چگونه می‌توان از ظرفیت نویسندگی برای ترویج فرهنگ مادری، عفاف، هویت زن مسلمان و سبک زندگی فاطمی استفاده کرد؟

داستان فضای بسیار شیرینی دارد؛ شما در داستان جهانی خلق می‌کنید، آدم‌ها را می‌سازید و به‌نوعی خدای آن جهان هستید. طراحی می‌کنید چه اتفاقی بیفتد و چه اتفاقی نیفتد. این دقیقاً ظرفیت نویسندگی برای انتقال پیام و دیدگاه است. نویسندگان می‌توانند جهان خاصی از مادری، فرزندپروری و سلامت روحی و اخلاقی را به نمایش بگذارند. نویسندگی ابزاری برای ترویج هر نوع فرهنگی است؛ از فرهنگ مادری و عفاف گرفته تا هویت زن مسلمان.

اینکه چگونه از این ظرفیت استفاده شود، به این برمی‌گردد که آیا این موضوعات دغدغه نویسنده هست یا نه. اگر دغدغه‌هایی مثل سبک زندگی سالم، آرامش روانی و معنویت وجود دارد، باید دست به قلم شد؛ البته گاهی هم لازم است نهادها و فضاهایی ایجاد شوند که این مسیر را هموار کنند و به نویسندگان انگیزه بدهند. من همیشه می‌گویم ما باید برای جامعه «مادری» کنیم؛ یعنی دغدغه‌ها و مسئولیت‌هایمان را زمین نگذاریم. این نوعی رسالت است و شاید برای ما هم لازم باشد در این فضاها بنویسیم و حرف بزنیم.

ایکنا ـ اگر بخواهید در هفته مادر، پیامی ویژه به زنان و مادران ایرانی بدهید، چه می‌گویید؟

روز زن و روز مادر بر زنانی مبارک که مردان ایرانی را بر آن داشتند تا از جمله‌ زیباترین معماری‌های دنیا، زیباترین صنایع دستی دنیا، خوشمزه‌ترین خوراکی‌های دنیا، دلکش‌ترین اشعار دنیا و دلاورانه‌ترین داستان‌های حماسی و عاشقانه دنیا را خلق کنند. این زنان همیشه باسلیقه و باحیا بوده‌اند.

یادم هست مصاحبه‌ای دیدم که در آن، مردی از خانمی کارشناس پرسید چرا امروزه زنان این‌قدر به جراحی‌های زیبایی و تغییر ظاهر روی آورده‌اند. آن خانم پس از توضیحاتی، در نهایت جمله‌ای گفت که خیلی در ذهنم ماند؛ گفت: «مقصر شما هستید.» این جمله برای من خلاصه بسیاری از حرف‌هاست؛ اینکه جامعه، نگاه‌ها، فشارها و انتظارات چه تأثیر عمیقی بر زنان و مادران می‌گذارد و چقدر لازم است با درک، آگاهی و مسئولیت‌پذیری بیشتری به این موضوع نگاه کنیم.

در همان مصاحبه‌ای که اشاره کردم، آن خانم در پاسخ گفت: «مقصر شما آقایان هستید؛ این مسئله عرضه و تقاضاست.» یعنی شما می‌خواهید و زنان به آن سمت می‌روند. من کاری ندارم که این نگاه درست است یا غلط؛ اما به نظرم خیلی هم بیراه نیست.

واقعیت این است که خواسته‌های زنانه، مردان را می‌سازد و خواسته‌های مردانه، زنان را. اگر کمی عقب‌تر برویم و به تاریخ و فرهنگ خودمان نگاه کنیم، می‌بینیم که زن ایرانی چه نقش بزرگی در شکل‌گیری زیبایی‌ها داشته است. ما از جمله زیباترین معماری‌ها، خوش‌طعم‌ترین غذاها و فاخرترین هنرها را داریم. در بسیاری از این عرصه‌ها، مردان حضور داشتند، ساختند، پختند، دوختند و خلق کردند؛ اما این‌ها در پاسخ به خواست و سلیقه زن ایرانی بوده است. به نظر من، باید به این زنان تبریک گفت؛ زنانی که ذوق، سلیقه و خواست‌شان، مردان را به خلق زیبایی و هنر سوق داده است.

ایکنا ـ چه توصیه‌ای به دختران جوانی دارید که هم آرمان‌های حرفه‌ای دارند و هم نگران آینده مادری خود هستند؟

من همیشه جمله‌ای را به بچه‌ها می‌گویم: «از زندگی استقبال کنید.» می‌گویم درگیر شکست‌های اطرافیان‌تان نشوید. پای حرف‌ها بنشینید، گوش کنید و تجربه‌ها را بشنوید؛ اما این را بدانید که ما بزرگترها حق نداریم ناکامی‌های خودمان را روی دوش شما بگذاریم و بگوییم چون برای ما نشد، برای شما هم نمی‌شود. هر دوره‌ای اقتضائات خودش را دارد؛ شاید برای شما بشود، حتی خیلی هم خوب بشود؛ کمااینکه خیلی وقت‌ها برای ما هم شد. 

همیشه به بچه‌ها می‌گویم شجاعانه از زندگی استقبال کنید، باور داشته باشید که آینده روشن است، پذیرای زندگی باشید و با شوق و ذوق به سمت آن حرکت کنید. دلم می‌خواهد امید همیشه در دلشان زنده باشد و با امید زندگی کنند؛ در عین حال، اقتضائات زمانه خودشان را هم بشناسند.

گاهی برایشان مثال می‌زنم و می‌گویم: بخشی از موفقیت در رفتار حرفه‌ای تعریف می‌شود و بخشی دیگر در شناخت درست زمانه. شاید در دوره ما مدلی از حرفه‌ای‌بودن جواب می‌داد؛ اما امروز مدل‌ها تغییر کرده است. یک بار به بچه‌ها گفتم: دختری را یادم می‌آید که دکترای شیمی داشت و برای درخواست استخدام، همراه مادرش به مدرسه آمده بود. من واقعاً نتوانستم این صحنه را هضم کنم. کسی که در آن سطح تحصیلی است، باید مهارت‌های فردی و حرفه‌ای‌اش را تقویت کرده باشد. به همین دلیل همیشه تأکید می‌کنم: بر مهارت‌هایتان تمرکز کنید، بر فن بیان، تعاملات اجتماعی و مهارت‌های جانبی که برای ورود به بازار کار لازم است. این‌ها چیزهایی است که کمک می‌کند سهم خودتان را از جامعه و بازار کار بگیرید؛ اما در نهایت، توصیه اصلی من این است: شجاعانه و امیدوارانه به سمت آینده بروید.

انتهای پیام
خبرنگار:
زهرا سادات محمدی
دبیر:
محبوبه فرهنگ
captcha