مادر شدن، رؤیایی است که گاه زیر غبار مشکلات جسمی، اقتصادی و فرهنگی پنهان میشود؛ اما همیشه نوری وجود دارد که راه را روشن کند. در روزگاری که آمار ناباروری رو به افزایش و سبک زندگی مدرن سلامت خانواده را نشانه گرفته است، «کانون رؤیای مادری» با تکیه بر طب ایرانی و آموزههای دینی، تلاشی داوطلبانه و مردمی آغاز کرده تا به هزاران زن و مرد، امید فرزندآوری ببخشد. زهرا حسینیتبار، بانویی دغدغهمند و مؤسس این کانون است که با سفر به دورترین نقاط کشور، ماماها و پزشکان را آموزش میدهد، ویزیت رایگان ارائه میکند و مادران بسیاری را به رؤیای شیرین در آغوش کشیدن فرزند میرساند. به بهانه هفته ملی جمعیت، خبرنگار ایکنا از اصفهان به سراغ این بانو رفته و در بخش دوم گفتوگو، از او درباره مأموریت مردمی کانون رؤیای مادری پرسیده است.
مسئله اصلی ما فرهنگ است. سالها به خانوادهها گفته شده «فرزند کمتر، زندگی بهتر»؛ اما هنوز نتوانستهایم شعاری مردمپسند جایگزین آن کنیم تا مردم متوجه خطای این دیدگاه شوند؛ حتی در خانههای بهداشت، مراقبان سلامت مادران میگویند: «اگر در منطقه ما تعداد زیادی فرزند متولد میشد، جریمه میشدیم.» این در حالی است که هیچ اقدام تشویقی در مقابل آن تعریف نشده است.
بیشتر بخوانید:
بزرگترین دغدغه آنان، مسائل درمانی و حمایتی است. زمانی که تصمیم گرفتم کانون را ثبت کنم، معتقد بودم باید با گروهی کار کنم که فرزند میخواهند؛ اما به دلایل گوناگون نمیتوانند. این افراد به چند دسته تقسیم میشوند: نخست، کسانی که بهدلیل سبک زندگی نادرست، فرزنددار نمیشوند. دوم، افرادی که یا به بیماریهای خاص مانند فیبروم یا تنبلی تخمدان و... مبتلا هستند و یا کسانی که مشکلات ژنتیکی دارند که ما درباره آنها مداخلهای نمیکنیم.
در سال ۱۳۹۸ گزارشی به من داده شد که تعداد ناباروران کشور، حدود دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر است. اکنون بهطور قطع میگویم این آمار چندبرابر است. بهدلیل سبک زندگی غلط، متأسفانه جوانانی که ازدواج میکنند، نابارور هستند. این مسئلهای ریشهای است و رسانهها باید بهطور مستمر آن را بازتاب دهند؛ همچنین پزشکان باید بدانند که باروری فقط نتیجه درمان نیست، بلکه بهداشت و پیشگیری نیز در این زمینه نقش مهم و اساسی دارد.
به نظر من تعارضی وجود ندارد. ما به فرزندان خود مهندسی ذهن، مدیریت زندگی و تدبیر منزل نیاموختهایم؛ به همین دلیل است که تصور میکنند میان شغل و مادری تعارض وجود دارد. در گذشته، مادران در کنار فرزندان خود، به امور سخت زندگی مانند دروکردن، نانپختن، لباسشستن و امورات سخت دیگر میپرداختند و اغلب هفت یا هشت فرزند داشتند. آن زمان، خانهداری نوعی شغل بود.
زمانی مهدکودکهای ادارات را جمع کردند. حالا مدیران و مسئولان باید کمک کنند تا این مهدکودکها دوباره راهاندازی شود تا مادر شاغل بتواند کنار فرزند خود باشد. اکنون مرخصی زایمان ۹ ماه است و در این مدت، بیمه حقوق مادر را پرداخت میکند؛ بنابراین کودک تقریباً از آبوگل درمیآید. برخی افراد اما ضعف مدیریتی خود را با این بهانهها که نمیتوانیم هم شغل داشته باشیم و هم بچهداری کنیم، توجیه میکنند.
مادرانی که سزارین شدهاند یا تجربه تلخی در بیمارستان داشتهاند؛ همچنین رسیدگینکردن در زایشگاهها و زایمانهای سخت و ترسناک، از دیگر عوامل بازدارنده برای فرزندآوری مجدد است؛ بهعلاوه میتوان از مسائل اقتصادی هم بهمثابه عاملی دیگر یاد کرد که من همیشه به این عزیزان میگویم: «خداوند روزیدهنده است، نه بندهاش.» در گام اول باید ترس را از مادران گرفت. تشویق بانوان به زایمان طبیعی میتواند بسیار مؤثر باشد و به خانوادههای چندفرزندی یا خوشفرزند تسهیلاتی اعطا شود.
علاوه بر عمل به فرمایشات مقام معظم رهبری، انگیزه اصلی من، لمس عمیق درد و آرزوی مادرشدن در دل بانوانی بود که سالها در انتظار معجزه بودند. دیدن اشکها، امیدها و تلاشهای بیوقفه آنها باعث شد که با خودم بگویم: اگر دانشی دارم، اگر توانی دارم، چرا برای آرامش دل این عزیزان بهکار نگیرم؟ عرضه خدمات رایگان تصمیمی صرفاً انسانی و قلبی بود، نه از روی اجبار یا نمایش. باور دارم گاهی کوچکترین کارها میتواند نوری در تاریکترین لحظات زندگی دیگران باشد و همین حس، بزرگترین پاداش من است. سختی، بیخوابی، فرسودگی وسیله نقلیه و... در مسیر من بوده؛ اما وقتی تصویر نوزادی را میبینم که تازه متولد شده، همه سختیها رنگ میبازد. باور دارم که کوچکترین کار هم میتواند نوری در تاریکی زندگی دیگران باشد.
در ویزیتها، شیوه اصلاح سبک زندگی و هشدارهای سلامت به مردم داده میشود. گاهی نیز بعضی از داروهای گیاهی موجود در عطاریها، در کنار اصلاح سبک زندگی تجویز میکنیم؛ برای مثال با درمان کبد چرب، مشکل ناباروری یک مرد حل شده است.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام