سکولاریسم مانع مهجوریت‌زدایی از قرآن است
کد خبر: 3933984
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۲
طالب‌تاش در گفت‌وگو با ایکنا:

سکولاریسم مانع مهجوریت‌زدایی از قرآن است

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کرج معتقد است که یکی از موانع پیش روی مسلمانان در مهجوریت‌زدایی از قرآن، فضای سکولاریسم حاکم بر جهان بشریت و مفتون شدن مسلمانان در برابر این فضاست.

سکولاریسم مانع مهجوریت‌زدایی از قرآن است

قرآن، کلام حق و معجزه پیامبر اسلام و مقدس‌ترین کتاب آسمانی در نظر مسلمانان محسوب می‌شود، ولی علی‌رغم شأن و منزلتی که دارد، آموزه‌های آن در شئون فردی و اجتماعی زندگی مسلمانان، غایب و به تعبیری، مهجور است. این کتاب را فقط برای کسب ثواب و تبرک‌جویی از آن می‌خوانند و در مفاهیم آن تفکر و تأمل نمی‌کنند و در عمل به آموزه‌هایش پای‌بند نیستند، در حالی که از دیدگاه اسلام، مسلمانان فقط با عمل به آموزه‌های قرآن می‌توانند به زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت دست پیدا کنند.

ایکنا اصفهان، در خصوص معنای مهجوریت قرآن، چرایی این اتفاق و چگونگی رفع مهجوریت از این کتاب آسمانی، گفت‌وگویی با عبدالمجید طالب‌تاش، پژوهشگر قرآن و عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد کرج، داشته است که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید:


بیشتر بخوانید: 


ایکنا ـ منظور از مهجوریت قرآن چیست؟ این واژه به چه معناست؟

مهجوریت قرآن به دو معناست؛ یکی اینکه قرآن را از زندگی روزمره خود خارج کنیم، آن را نخوانیم،‌ مراجعه و هیچ ارتباطی با کلام وحی نداشته باشیم. همانطور که افرادی بوده و هستند که در طول زندگی خود شاید مراجعه کافی و درستی به قرآن نداشته و ندارند. برای حل بخشی از مشکلات زندگی لازم است به قرآن مراجعه کنیم، اما اگر این کار را انجام ندهیم، در واقع قرآن را مهجور داشته‌ایم. ممکن است برای کسی لازم باشد که در طول شبانه‌روز یک ساعت مراجعه به قرآن داشته باشد، ولی در اصل به مدت نیم‌ساعت این کار را انجام دهد، در این صورت، در آن نیم‌ساعت باقی مانده قرآن را مهجور داشته است. امکان دارد کسی یک ماه به قرآن مراجعه نکرده باشد و هر چقدر که لازم بوده در طول آن یک ماه به قرآن مراجعه کند، قرآن را مهجور داشته است.

معنای دوم مهجوریت قرآن، مراجعه نادرست به آن است، یعنی به قرآن مراجعه کنیم و آن را مورد توجه قرار دهیم، ولی قرآن در مسیر درست خود قرار نگیرد و مراجعه مناسب و درست به آن نداشته باشیم، در واقع مراجعه ما به قرآن نادرست و ناکافی باشد و استفاده کافی از آن نبریم. قرآن کتاب زندگی است و آموزه‌های آن به 4 حوزه تقسیم می‌شود؛ اولین حوزه، باورها و اعتقادات است. برای اصلاح باورها و اعتقادات لازم است که به قرآن مراجعه کنیم و گزاره‌های قرآنی در ارتباط با عوالم هستی را دریابیم. حوزه دوم، اخلاقیات است که بخشی از گزاره‌های قرآنی در این حوزه قابل تعریف‌اند، اینکه با دیگران چگونه رفتار کنیم و چه خصوصیات و خصلت‌هایی داشته باشیم. در واقع همه مباحث اخلاقی در قرآن آمده است.

حوزه سوم، به عبادات مربوط می‌شود. انسان در زندگی خود به عبادت خداوند و پرستش او نیاز دارد و بخشی از گزاره‌های قرآنی در حوزه عبادت فردی و اجتماعی تعریف می‌شود. حوزه چهارم، احکام و دستورالعمل‌های زندگی فردی و اجتماعی است که بخشی از گزاره‌های قرآنی این حوزه را پوشش می‌دهد. اگر آنچه را که قرآن در همه این حوزه‌ها بیان کرده است، به درستی درک نکرده و از آن استفاده نکنیم، هر چند به قرآن مراجعه داشته باشیم، این گزاره‌ها را بخوانیم و تکرار کنیم و قرائت زیبایی نیز داشته باشیم، اما به این آیات و گزاره‌ها عمل نکنیم، در واقع قرآن را مهجور داشته‌ایم. بنابراین مهجور داشتن قرآن یعنی عمل نکردن به آیات، گزاره‌ها و دستورالعمل‌های آن.

صرف خواندن آموزه‌ها و گزاره‌های قرآنی و تکرار آنها کافی نیست. علاوه بر خواندن و تکرار، باید به آنها عمل کرد و اگر عمل نکنیم، قرآن را مهجور داشته‌ایم. براساس آنچه از معصومین(ع) به ما رسیده است، قرآن در قیامت از مسلمانان شکایت می‌کند، به این دلیل که به دستورات آن عمل نکرده‌اند.

ایکنا ـ به نظر شما چه عوامل و موانعی باعث مهجوریت قرآن شده است؟

یکی از موانع مهجوریت قرآن، میدان دادن به عقل در زندگی بیش از ظرفیت و توانایی آن است. خداوند به انسان قدرت عقل و اندیشه داده و انسان به کمک آن می‌تواند حوزه‌ای از توانایی خود در زندگی را گسترش دهد، به خصوص حوزه اجتماعی. محصول این عقل‌اندیشی و کاربرد عقلانیت در زندگی، پیشرفت علم و تکنولوژی و صنعت و تمدن بشری است، ولی عقل به هر حال محدوده، توانایی و محدودیت‌هایی دارد. اگر به محدودیت‌های عقل توجه نکرده و گمان کنیم که عقل می‌تواند همه نیازهای‌مان را مرتفع کند، گرفتار خطا و اشتباه خواهیم شد. عقل و علم می‌توانند بخشی از زندگی و نیازهای مادی ما را پوشش دهند، ولی از طرف دیگر نمی‌توانند همه نیازهای مادی را مرتفع کنند، همچنین قادر به تأمین و رفع نیازهای معنوی، باطنی و درونی ما نیستند. بنابراین اگر برای مرتفع ساختن این دسته از نیازها به سراغ عقل برویم، چون باری بیش از توانایی عقل بر دوش آن می‌نهیم، با مشکل مواجه خواهیم شد و در واقع، به مانعی برای مهجوریت‌زدایی از قرآن تبدیل می‌شود.

اگر بخواهیم به قرآن مراجعه و آن را از مهجوریت خارج کنیم، باید در جایگاه درست خود این کار را انجام دهیم، ولی به جای مراجعه به قرآن، به عقل مراجعه کرده‌ایم. البته منظور، انکار زندگی مبتنی بر عقل نیست، ما نیاز به زندگی عقلانی و مبتنی بر عقل داریم. عقلانیت در زندگی بسیار مهم است، ولی بخشی از زندگی نمی‌تواند بر پایه عقلانیت استوار باشد و آن، معنویت است. برای داشتن معنویت در زندگی باید به سراغ قرآن رفت. اگر برای ساماندهی معنویت در زندگی به سراغ عقل و علم برویم، مسیر اشتباهی را می‌پیماییم و خود مانعی برای مهجوریت‌زدایی از قرآن خواهد بود.

مانع دیگری که برای مهجوریت‌زدایی از قرآن پیش روی مسلمانان وجود دارد، فضای سکولاریسم حاکم بر جهان بشریت و مفتون شدن مسلمانان در برابر این فضاست. دنیای غرب به طور کلی دین‌زدایی کرده و عقل را به جای دین نشانده و علم را جایگزین دین کرده است. بسیاری از مسلمانان نیز تحت تأثیر همین فضای حاکم بر جهان غرب قرار گرفته‌اند و بر این گمان‌اند که برای پیشرفت اجتماعی نیاز نیست به دین، خصوصاً به قرآن مراجعه کنند.

مانع دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، گسترش پلیدی‌ها و پلشتی‌هایی است که به واسطه غربی‌ها در جهان بشری فراگیر شده، در واقع غرب دنیای معاصر را با پلیدی، بداخلاقی، شهوت‌پرستی و قدرت‌پرستی آکنده ساخته است. همه این موارد، موانع بزرگی برای بهره‌مندی از آموزه‌ها و گزاره‌های قرآنی است. قرآن می‌خواهد ما را به سوی حیات طیب هدایت کند، ولی بزرگترین مانع بر سر راه حیات طیب، پلیدی و پلشتی است.

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد چند عامل باعث مهجوریت قرآن در میان مسلمانان شده است. عامل اول، تنبلی و راحت‌طلبی در میان برخی از مسلمانان است. زمانی که پیامبر(ص) قرآن را به مردم ابلاغ کردند و به خصوص وقتی که فتوحات اسلامی آغاز شد، ایرانی‌ها با قرآن آشنا شدند، به محض آشنایی ایرانیان با قرآن، نوعی نهضت علمی در سایه قرآن ایجاد شد و متقدمین با تلاش و جدیت به قرآن رجوع و گزاره‌های قرآنی را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کردند. حاصل رجوع ایرانی‌ها به قرآن، شکل‌گیری تمدن اسلامی است که جهان را فرا گرفت. زمانی که اروپا در خواب غفلت و به دور از هر گونه تمدن و پیشرفتی بود، مسلمانان با تلاش و روحیه جهادگرانه و با بهره‌گیری از آموزه‌های قرآن توانستند تمدن نوین اسلامی را برپا کنند. این روند سه یا چهار قرن ادامه داشت و مسلمانان در سایه این تلاش‌ها و تمدن توانستند، پیشتاز تمدن، علم و دانش در جهان شوند. متأسفانه از قرن هشتم و یا نهم هجری، آرام آرام به خواب غفلت روی می‌آورند و گرفتار تکبر و در عین حال تنبلی و راحت‌طلبی می‌شوند. این راحت‌طلبی باعث شد مسلمانان از قرآن فاصله گیرند و به جای ارتباط حقیقی با آن، به ارتباط صوری و ظاهری با قرآن روی آورند.

علاوه بر این عامل، باید به پیدایش جریان رنسانس در غرب نیز توجه داشت که در مهجوریت قرآن بی‌تأثیر نبود. جالب این است که اروپایی‌ها به تبعیت از مسلمانان که روزی در سایه قرآن به  تمدن اسلامی رسیده بودند، جریان رنسانس و نهضت علمی را پایه‌گذاری کردند و به نوعی عقل ابزاری و کاربردی روی آوردند و در سایه این عقل ابزاری و کاربردی، به پیشرفت‌هایی دست پیدا کردند که بسیار چشم‌گیر بود. مسلمانان نیز تحت‌تأثیر این پیشرفت قرار گرفتند و پیشرفت واقعی خود را که در سایه تعالیم قرآن به دست آورده بودند، فراموش کردند و دچار غفلت شدند. در حقیقت اروپایی‌ها و حتی ملسمانان توجه نداشتند که پیشرفت فقط در بُعد مادی آن خلاصه نمی‌شود، بلکه پیشرفت اخلاقی و معنوی نیز مهم است.

ایکنا ـ در واقع رنسانس باعث تقلید جوامع اسلامی از غرب و فاصله گرفتن از میراث خود شد؟

اروپایی‌ها در فضای مادی پیشرفت کردند و این باعث شد دچار غرور شوند، این مسئله باعث غفلت مسلمانان نیز شد، چون تصور کردند باید از غربی‌ها تبعیت کنند، یعنی آموزه‌های معنوی قرآن را رها کرده و به عقل ابزاری و کاربردی روی آورند. عقل ابزاری و کاربردی جایگاه خاص خود را دارد، ولی نمی‌تواند جانشین گزاره‌های قرآنی و نیازهای انسان به وحی باشد. در واقع انسانی که نیاز به عقل و وحی داشت، عقل را در جایگاهی نشاند که باعث شد وحی کنار گذاشته شود. این رویکرد باعث شد قرآن در میان مسلمانان مهجور شود. 

از طرف دیگر، قرآن کریم یک‌سری مفاهیم را برای ارتباط مسلمانان با یکدیگر و همچنین ارتباط با قرآن مشخص کرده است، ولی به نظر می‌رسد مسلمانان در تعریف این مفاهیم کلیدی دچار خطا، اشتباه و حتی غفلت شده‌اند. در قرآن مفهوم قرائت، تدبر، تعقل و تفسیر آن مورد توجه قرار گرفته، ولی این مفاهیم در میان مسلمانان به درستی درک نشده است، یعنی مسلمانان درست نفهمیده‌اند منظور از قرائت، تلاوت، تدبر و تفسیر قرآن چیست. اگر مسلمانان معنای این مفاهیم را به درستی فهمیده بودند و نظام منسجمی برای آن طراحی می‌کردند، می‌توانستند بیش از این با قرآن ارتباط برقرار کنند. قرآن اقیانوس بی‌کرانی است که در دل آن گوهرهای زیادی وجود دارد. بنابراین عدم فهم درست از مفاهیم قرآنی، یکی از علل مهجوریت قرآن محسوب می‌شود. 

از دیگر عوامل مهجوریت قرآن، آموزش نادرست آن در میان مسلمانان و به خصوص در مدارس است. مسلمانان باید برای ارتباط با قرآن برنامه‌ریزی و زمان‌بندی داشته باشند. این برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای باشد که مثلاً دانش‌آموزان در مقطع ابتدایی، به سطح قابل توجهی از آشنایی با قرآن دست پیدا کنند و در مقاطع بعدی این آشنایی عمیق‌تر شود. مسلمانان برنامه‌ای برای ارتباط با قرآن تدوین نکرده‌اند، مثلاً وقتی دانشجو وارد دانشگاه می‌شود، هنوز با روخوانی قرآن آشنا نیست و انس اولیه با قرآن ندارد. در واقع نتوانسته‌ایم بین فرزندان خود با قرآن ارتباط برقرار کنیم. اگر می‌توانستیم مثلث فرزندان، قرآن و زندگی را نظام‌مند کنیم تا در این مثلث، فرزندان‌مان با قرآن ارتباط سازنده‌ای پیدا کنند، قطعاً قرآن مهجور نمی‌شد. بنابراین یکی دیگر از عوامل مهجوریت قرآن، آموزش نادرست آن است. در واقع آموزش قرآن را جدی نگرفته‌ایم و آن را در متن دروس مدارس، دانشگاه‌ها و حتی حوزه وارد نکرده‌ایم. 

ادامه دارد......

انتهای پیام
captcha