تفسیر ترتیبی قرآن پاسخگوی نیازهای جامعه نیست / طرحی برای ارتباط با قرآن نداریم
کد خبر: 3934459
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۶
طالب‌تاش در گفت‌وگو با ایکنا:

تفسیر ترتیبی قرآن پاسخگوی نیازهای جامعه نیست / طرحی برای ارتباط با قرآن نداریم

یک پژوهشگر قرآن معتقد است که جامعه دینی به شدت نیاز به تفسیر موضوعی قرآن دارد، اما علی‌رغم این نیاز، مفسران در طول تاریخ زندگی مسلمانان فقط به تفسیر ترتیبی قرآن پرداخته‌اند؛ تفسیری که نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای ما از لایه‌های درونی قرآن باشد.

تفسیر ترتیبی قرآن پاسخگوی نیازهای جامعه نیست / طرحی برای ارتباط با قرآن نداریممهجوریت قرآن بیانگر به فراموشی سپردن روح و ماهیت درونی و توجه به جنبه‌های ظاهری و شکلی آن است و به جای اینکه قرآن را به مثابه یک متن با کارکرد هدایتی برای همه عصرها و نسل‌ها بدانیم، آن را صرفاً به عنوان کتاب مقدس برای تبرک و جنبه‌های ظاهری مورد توجه قرار داده‌ایم. خداوند در قرآن بیش از هر چیز درباره مهجور شدن قرآن هشدار داده است.

ایکنا اصفهان، در خصوص معنای مهجوریت قرآن، چرایی این اتفاق و چگونگی رفع مهجوریت از این کتاب آسمانی، گفت‌وگویی با عبدالمجید طالب‌تاش، پژوهشگر قرآن و عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد کرج، داشته است که قسمت اول آن در روزهای گذشته با عنوان «سکولاریسم مانع مهجوریت‌زدایی از قرآن است» منتشر شد. اکنون بخش دوم این گفت‌وگو را می‌خوانید:

ایکنا ـ شما معتقدید مسلمانان در تعریف مفاهیم کلیدی مدنظر قرآن دچار خطا و اشتباه شدند. از این سخن می‌توان این‌طور استنباط کرد که نقشه عملیاتی از آموزه‌های قرآن نداریم و این آموزه‌ها را عملی و کاربردی نکرده‌ایم؟

بله، وقتی قرآن می‌فرماید: «...فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...»، برداشت ما این است که قرآن بخوانیم، در حالی که قرائت و تلاوت قرآن لایه رویی خواندن آن است، یعنی آیات را بر زبان جاری کردن، اما اگر مسلمانی آیه‌ای از قرآن بخواند و بر زبان جاری کند، ولی این آیه بر قلب او وارد نشود و از قلب او، در رفتار و عملش انعکاسی به وجود نیاید، در حقیقت قرآن را نخوانده است. تصور می‌کنیم همین که بر زبان جاری کردیم، قرائت، تلاوت و تفسیر قرآن اتفاق افتاده است، در حالی که این‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که خواندن با حضور باشد، یعنی به قلب وارد شود و سپس در عمل انعکاس پیدا کند. بنابراین شخصی که با قرآن ارتباط برقرار می‌کند و به تلاوت آن می‌پردازد، کسی است که به قرآن عمل می‌کند. کسی که به قرآن عمل نمی‌کند، نمی‌توان او را قاری قرآن دانست. اینکه گفتید یک طرح کلی برای ارتباط با قرآن طراحی نکرده‌ایم، صحیح است.

ایکنا ـ حکومت‌های مستقر در سرزمین‌های اسلامی تا چه اندازه در مهجوریت قرآن نقش داشته‌اند؟ آیا منفعت آنها در مهجوریت قرآن بود؟

هم جهان غرب و هم حاکمان مسلمان ستمگر به نفع‌شان بوده است که مسلمانان به قرائت قرآن سرگرم شوند، ولی به آموزه‌های آن عمل نکنند، چون در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که انسان را در برابر  طاغوت بی‌تفاوت نمی‌گذارد. اگر در جامعه‌ای حاکمیت با طاغوت بود، عدالت و برادری برقرار نشد و سیاست‌زدگی حاکم بود، از نظر قرآن یک مسلمان نمی‌تواند در برابر چنین شرایطی بی‌تفاوت باشد. قرآن می‌خواهد جامعه اسلامی را امت واحده کند، امت واحده‌ای که بر محور توحید می‌چرخد. اگر جامعه‌ای بر محور توحید چرخید، دیگر نمی‌تواند وابسته و صرفاً مصرف‌کننده و سیاست‌زده باشد، تنبلی بورزد و فقط محصول دیگران را مصرف کند، بلکه خودش باید تحرک داشته و پیشرو و پیشتاز باشد.

قطعاً اگر جامعه اسلامی تحت تعالیم قرآن به این جایگاه برسد، هم بسیاری از حاکمان مسلمان در کشورهای اسلامی جایی برای حکومت ندارند و هم وابستگی‌هایی که به غرب یا شرق دارند، از بین خواهد رفت. یعنی منافع حاکمان مسلمان بسیاری از کشورهای اسلامی و نظام استکباری حاکم بر جهان این‌طور حکم می‌کرده است. یکی از دلایل مخالفت کشورهای استکبارگر شرق و غرب و حاکمان مسلمان با جمهوری اسلامی این است که در جهان معاصر فریاد برآورده که به کمک گزاره‌های قرآنی و در کنار استفاده از دانش بشری و عقلانیت، می‌توان زندگی را به درستی ساماندهی کرد، به گونه‌ای که در عین داشتن پیشرفت‌های جهان غرب به ضعف‌های موجود در آن دچار نشد، همان چیزی که مسلمانان در قرون چهارم، پنجم و ششم به آن دست پیدا کردند، یا همان بازگشت دوباره به تمدن نوین اسلامی. همه حرف جمهوری اسلامی همین است که می‌توانیم دوباره به تمدن نوین اسلامی بازگردیم. گام دوم انقلاب اسلامی نیز در همین راستاست. در گام دوم انقلاب، باید به سمت حکومت و جامعه‌ای حرکت کنیم که در آن احکام قرآن حاکم است و از نظر اخلاقی و علمی در اوج قرار دارد. در حال حاضر، برای حاکمان مسلمان بهتر این است که مسلمانان زیاد به دنبال عمل به قرآن نباشند، بلکه به دنبال خواندن آن و سرگرم شدن با قرآن باشند.

ایکنا ـ چه راهکارهایی برای مهجوریت‌زدایی از قرآن وجود دارد؟

برای مهجوریت‌زدایی از قرآن، چند اتفاق باید بیفتد. اول اینکه قرآن کتاب هدایت و زندگی است، بنابراین باید گام به گام در تمام مراحل زندگی ما حضور داشته باشد تا بتوانیم از آن هدایت بگیریم. قرآن مثل خورشید می‌ماند و باید دائماً نور آن در زندگی انسان بتابد تا بتواند از تابش آن استفاده کند و زندگی‌اش به سامان برسد. بنابراین خداوند آموزه‌ها و گزاره‌های قرآنی را دسته‌بندی و موضوع‌بندی نکرده و این نکته‌ای مهم است. در واقع این کار با مأموریت قرآن سازگاری نداشته و به گونه‌ای بوده است که انسان‌ها باید در تمام فرازونشیب‌های زندگی، از نور آن بهره‌مند شوند، مثل نور خورشید، یعنی دائم باید در زندگی ما حضور داشته باشد. بنابراین در هر لحظه و در هر صفحه که به این کتاب آسمانی مراجعه می‌کنیم، همزمان وارد حوزه‌های مختلف زندگی می‌شویم، اعم از باورها، اخلاقیات، روابط اقتصادی، مسائل سیاسی، جهاد و ... . در واقع نیاز به این نبوده و اصلاً قرآن نباید کتابی باشد که مطالبش دسته‌بندی و تفکیک شود.

اگر بخواهیم از آن بهره‌مند شویم، وظیفه‌ای که جامعه نخبگان، تحصیل‌کرده‌های علوم قرآنی و حوزه‌های علمیه برعهده دارند، این است که از آیات قرآن موضوعات مبتلابه زندگی انسان‌ها را استخراج کنند و گزاره‌های مرتبط را در کنار هم قرار دهند. به تعبیر دیگر، جامعه دینی به شدت نیاز به تفسیر موضوعی قرآن دارد، ولی علی‌رغم این نیاز، مفسران در طول تاریخ زندگی مسلمانان فقط به تفسیر ترتیبی قرآن پرداخته‌اند. تفسیر ترتیبی نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای ما از لایه‌های درونی قرآن باشد. قرآن به همین ترتیبی که نازل شده است باید نازل می‌شد، ولی تفسیر الزاماً این‌گونه نیست، بلکه مفسران باید موضوعات مختلف مبتلابه جامعه را از آیات قرآن استخراج کنند. مثلاً وقتی می‌خواهیم از آیات قرآن یاد بگیریم که  چگونه باید گفت‌وگو کنیم، مفسران باید آیات مربوط به گفت‌وگو را از قرآن استخراج کنند و بعد با توجه به سیاق آن‌ها، یعنی فضای نزول آن آیات و همین‌طور آیات قبل و بعد از آن، به مدلی از گفت‌وگو دست یابند. اگر با این شیوه تفسیر از قرآن بتوانیم به مدل‌های مختلفی برای مسائل مبتلابه جامعه دست یابیم، می‌توانیم در همه زمینه‌ها طرحی نو دراندازیم. کار مفسران تمام‌شدنی نیست، بلکه از مدل‌های مختلف قرآنی استفاده می‌کنیم، مثلا در مدل گفت‌وگو می‌توانیم هربار به لایه‌های جدیدی دست یابیم و هر مفسر می‌تواند حرف‌ها و برداشت‌های تازه‌ای داشته باشد.

به عنوان راهکار دوم، معتقدم انسان معاصر فراموش کرده که جایگاه علم و عقلانیت کجاست. در  واقع انسان معاصر علم و عقلانیت را در جایگاه خود ننشانده است. انسان در زندگی خلأ‌ها و نیازهای متعددی دارد و بخشی از این نیازها را عقل تأمین می‌کند. انسان معاصر تصور کرده است که عقل می‌تواند همه نیازهای او را تأمین کند، در صورتی که عقل توانایی برآورده کردن همه نیازهای انسان را ندارد. بنابراین اگر مسلمانان می‌خواهند قرآن را از مهجوریت خارج کنند، باید عقل را در جایگاه خود بنشانند و قرآن را در کنار عقل در جایگاه خودش که فراتر از عقل است، قرار دهند، به گونه‌ای که قرآن آن دسته از خلأ‌های انسان را که محصول عقل است، رفع کند.

اگر مسلمانان خواهان مهجوریت‌زدایی از قرآن هستند، باید آموزه‌ها و گزاره‌های قرآنی را در زندگی اجتماعی خود اجرا کنند. البته این مهم زمانی تحقق پیدا می‌کنند که مدیران و مسئولان ارشد نظام با تفسیر قرآن آشنا باشند. اگر فرزندان خود را به گونه‌ای تربیت کنیم که با  قرآن مأنوس شوند، آنها با فرهنگ و گزاره‌های قرآن آشنا می‌شوند و قطعاً روزی باید مسئولیتی برعهده بگیرند. صرفاً علاقه‌مندی مسئولان به قرآن کافی نیست، بلکه باید با قرآن آشنا و مأنوس باشند. این انس و آشنایی نیز با دستورالعمل و در یک برهه زمانی یک ماه و دو ماه محقق نمی‌شود، بلکه با یک عمر زندگی کردن با قرآن به دست می‌آید. دنبال این نیستیم که مدیران ارشد کشورمان اسم قرآن را بیاورند و به آن تعریض کنند، چنین کاری، عمل مبتنی بر قرآن محسوب نمی‌شود. قرآنی عمل کردن یعنی آثار و نمود آموزه‌های قرآن در رفتار و عملکرد یک اداره یا وزارتخانه نمایان و مشهود باشد.

راهکار چهارم که با راهکار سوم ارتباط دارد، استفاده از عنصر آموزش به خصوص در مدارس ابتدایی است. باید در مقطع ابتدایی به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که دانش‌آموزان روخوانی قرآن را به طور کامل فراگیرند و بخشی از زندگی روزمره آنها شود. عملکرد ما باید به گونه‌ای باشد که دانش‌آموز ابتدایی مشتاق و علاقه‌مند به خواندن قرآن باشد، یعنی هم به گونه‌ای آموزش دهیم که کارآمد و اثربخش باشد و دانش‌آموز بتواند از روی قرآن به درستی بخواند و با روخوانی و روان‌خوانی قرآن آشنایی پیدا کند و هم اینکه مشتاق و علاقه‌مند به قرآن شود. البته این کار نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و تربیت معلمان قرآن برای مدارس ابتدایی است، نه به شکل صوری و ظاهری، بلکه به شکل حقیقی و واقعی. در واقع تربیت معلم قرآن به صورت مستقل باید در دستورکار باشد، یعنی تعدادی از افراد بلافاصله بعد از دریافت دیپلم استخدام شده و به عنوان معلم قرآن تحت آموزش قرار گیرند و بعد در مدارس ابتدایی، قرآن را با همان دو مؤلفه‌ای که گفتم، به دانش‌آموزان آموزش دهند.

در خصوص راهکار پنجم باید گفت، اگر حوزه‌های علمیه، مجامع دانشگاهی، عالمان و اندیشمندان، روحانیون، متخصصان علوم قرآنی و مدیران قرآنی کشور مسئولیت‌شان را به درستی انجام داده و این موضوع را در دستورکار قرار دهند که برای مهجوریت‌زدایی از قرآن باید چه برنامه‌ای داشته باشند، قطعاً می‌توانیم بسیاری از مشکلاتی را که در این خصوص با آنها مواجهیم، مرتفع کنیم.

انتهای پیام
captcha