کد خبر: 3983799
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۴
یک استاد روابط بین‌الملل:

گفت‌وگو و مذاکره در سیاست خارجی ایران با سردرگمی مواجه است

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: هر چند گفت‌وگو و مذاکره اصلی پذیرفته شده در قانون اساسی کشور محسوب می‌شود، ولی به‌دلیل نگاه ایدئولوژیک به سیاست خارجی، فقدان اجماع در تعریف منافع ملی و ترجیح منافع حزبی و گروهی بر منافع ملی، گفت‌وگو و دیپلماسی با دست‌انداز و سردرگمی مواجه است.

گفت‌وگو و مذاکره در سیاست خارجی ایران با سردرگمی مواجه است

محمدعلی بصیری، عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: همگرایی و واگرایی یا صلح و جنگ، دو روی سکه روابط بین‌الملل هستند، چنانکه اندیشمندانی مثل ریمون آرون روابط بین‌الملل را چیزی جز جایگزینی دو آلترناتیو صلح و جنگ نمی‌دانند. مبنای صلح و همگرایی، گفت‌وگو و تبادل آرا یا دیپلماسی است که از طریق آن می‌توان اختلافات و تضادها را کاهش و کشورها را به سمت تفاهم، همکاری و تعامل سوق داد. در نقطه مقابل، دیدگاه‌های مخالف از طریق جنگ، زدوخورد و کشتار یکدیگر را حذف می‌کنند و آن کس که در جنگ پیروز می‌شود، می‌تواند گفتمان و اهداف و منافع خودش را به نتیجه برساند.

وی افزود: در واقع، گفت‌وگو وجه غالب در دوره صلح و همگرایی است، اگرچه متخصصان حقوق بین‌الملل معتقدند در جنگ نیز همچنان گفت‌وگو به‌صورت غیررسمی قابل تعقیب بوده و تعطیل نیست، ولی کارآمدی آن نسبت به دوره صلح تضعیف شده و وجه حداقلی دوره جنگ محسوب می‌شود.

عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان ادامه داد: معمولاً گفت‌وگو با دادوستد ارتباط دارد و یکی از اصول آن این است که دو طرف به دنبال تعقیب خواسته‌های حداکثری و مطلق در دیپلماسی نباشند، چون اگر هر دو بر خواسته‌های حداکثری و مطلق خود تأکید کنند، معمولاً هیچ کدام کوتاه نمی‌آیند و گفت‌وگو به نتیجه نمی‌رسد. اصل در گفت‌وگو، تفاهم بوده و تفاهم در گرو این است که هر دو طرف از خواسته‌های حداکثری خود تنزل کنند و به بخشی از خواسته‌های خود دست یافته و متقابلاً به تحقق‌ بخشی از خواسته‌های طرف مقابل نیز رضایت دهند، تا ادامه این روند بتواند دیدگاه‌ها و منافع را به هم نزدیک کند و همکاری رخ دهد.

بصیری بیان کرد: روابط میان کشورها، به‌صورت دو یا چندجانبه، به چهار نوع تقسیم می‌شود؛ نوع اول رابطه‌ای که ناشی از منافع متضاد است. نوع دوم رابطه‌ای که حالت اختلاف‌زا دارد، یعنی بخشی از روابط تضاد دارد و بخش دیگر این‌طور نیست. نوع سوم، روابط خنثی است، یعنی منافع یکی عملاً منافع دیگری را نفی نمی‌کند و نوع چهارم، روابط مبتنی بر منافع مشترک بوده که تأمین منافع برای یکی مساوی با تأمین منافع و امنیت برای دیگری است.

وی اضافه کرد: در گفت‌وگو، عمدتاً تلاش می‌شود دولت‌ها از منافع متضاد یک قدم به سمت منافع اختلاف‌زا پیش بروند، یا از منافع اختلاف‌زا یک قدم پیش‌تر رفته و به سمت منافع خنثی حرکت کنند و یا نهایتاً، از منافع خنثی به منافع مشترک دست یابند. در واقع، این منافع مشترک است که مبنای صلح و همگرایی در روابط بین‌الملل قرار می‌گیرد و اگر کشورها از منافع مشترک به سمت منافع خنثی، اختلاف‌زا و متضاد حرکت کنند، به سمت واگرایی، درگیری و جنگ سوق داده می‌شوند.

عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان تصریح کرد: در کشور ما، گفت‌وگو و دیپلماسی در قانون اساسی، اسناد بالادستی و دیدگاه رهبران، اصلی پذیرفته شده بوده و هیچ‌گاه نیز رها نشده است. در دوره‌هایی این گفت‌وگو و دیپلماسی عملاً دستاوردهای خوبی به دنبال داشته، باعث گشایش در سیاست خارجی کشور شده و آثار مثبتی بر اقتصاد و زندگی مردم و تبادل علم و صنعت و تکنولوژی داشته، ولی در برخی دوره‌ها به دلایل داخلی و خارجی این گفت‌وگوها یا رها شده و یا خروجی مثبت نداشته است.

وی افزود: در دهه اول انقلاب، دیپلماسی بسیار ضعیف و ناکارآمد بود، به همین دلیل کشور درگیر جنگ شد و کشورهای زیادی با عراق همکاری می‌کردند تا جنگ را ادامه دهند. در دولت‌های سازندگی و اصلاحات، دیپلماسی نسبتاً تشنج‌زدایی مثل گفت‌وگوی تمدن‌ها در پیش گرفته شد که موفقیت‌آمیز بود و در تحولات اقتصادی گشایش به‌وجود آورد، ولی در دهه سوم دیپلماسی دوباره افول کرد و شاهد تنش‌زایی، بحران هسته‌ای و تحریم‌ها بودیم. در دولت تدبیر و امید، دیپلماسی جلو رفت، ولی به‌دلیل اختلافات در داخل و خارج، ضعف در تاکتیک‌های دیپلماسی کشور و علل متعدد داخلی و خارجی دیگر، خروجی مورد انتظار به‌دست نیامد. امیدواریم در دولت جدید، این نقاط ضعف و شکست‌ها جبران شود و ایران تعامل و گفت‌وگوی تازه‌ای با دنیای خارج به‌خصوص در چارچوب برجام رقم بزند و بتواند در روابط خارجی، تجارت، اقتصاد و توسعه کشور گشایش ایجاد کند.

بصیری در خصوص دلایل اختلاف‌نظر و عدم اجماع راجع به گفت‌وگو و مذاکره در میان نخبگان کشور، گفت: نگاه ایدئولوژیک به سیاست خارجی به‌صورت افراطی و تفریطی، دو جریان کاملاً مخالف و کاملاً موافق مذاکره را در کشور شکل داده است که با دفاع یا مقابله و همکاری یا کارشکنی در گفت‌وگو، مسائل را پیچیده می‌کنند. مسئله دیگر این است که اجماع همگانی در تعریف منافع و امنیت ملی و مصادیق آنها به‌خصوص در رابطه با آمریکا میان جریان‌های سیاسی و نخبگان در طول این 40 سال وجود نداشته است و در مواردی هم که اقداماتی صورت گرفته، حداقل تأثیر را داشته، یا متوقف شده و افراد دخیل در این اقدامات متهم شده‌اند.

وی ادامه داد: از طرف دیگر، جریان‌های سیاسی و نخبگان کشور هنوز منافع ملی و مصالح نظام را به‌صورت حداکثری و اجماعی بر منافع حزبی، گروهی و فردی مقدم نمی‌کنند. اتهاماتی که در خصوص مذاکرات هسته‌ای، طرف‌های موافق و مخالف در مجامع و رسانه‌ها با عنوان کاسبان تحریم یا کاسبان برجام به یکدیگر وارد می‌کردند، مصداق اتم دعوا بر سر کسب منافع فردی، گروهی و حزبی به‌شمار می‌رود و منافع عده‌ای عملاً در تحریم و تقابل با آمریکا و فقدان برجام و توافق است و منافع عده‌ای دیگر در بستر توافق و مذاکره بهتر تأمین می‌شود. این‌ها عواملی است که گفت‌وگو و دیپلماسی و خصوصاً رابطه و مذاکره با آمریکا را همچنان با دست‌انداز و سردرگمی مواجه کرده است.

انتهای پیام
captcha