محمدعلی بصیری، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره تحولات افغانستان، اظهار کرد: در حال حاضر، این کشور یک دوره گذار را تجربه میکند. یعنی دو تا سه هفته میشود که طالبان بر بخش عمدهای از خاک افغانستان حاکم و دولت اشرف غنی عملاً ساقط شده است و آمریکا و متحدین آن در حال خروج از این کشور هستند، ولی در وضعیت کنونی، نه دولت مستقری در افغانستان وجود دارد و نه دولت مسئول؛ گرچه از لحاظ حقوق بینالملل، نیرویی که عمدتاً در یک شهر یا کشور مستقر است، مسئولیت تأمین امنیت و حفظ ثبات را تا استقرار یک دولت رسمی بر عهده دارد، ولو اینکه نیرویی اشغالگر یا خارجی باشد و این مسئولیت به عهده طالبان است که مسلحانه اوضاع را در اختیار گرفته و باید ببینیم در آینده چه کار خواهد کرد؛ خود این گروه اعلام حکومت میکند، یا اینکه از طریق یک شورا، دولت فراگیر ائتلافی بهوجود میآورد و یا به رفراندوم و آرای عمومی تن میدهد.
وی افزود: ظاهراً طالبان رفراندوم و تشکیل دولتی مبتنی بر آرای مردم را قبول ندارد و تاکنون نیز این را اعلام و در این خصوص مقاومت کرده است و بیشتر احتمال دارد که مدل اول و دوم را اجرا کند. یعنی یا خودش یک امارت اسلامی تشکیل دهد که در رأس آن، یک امیر یا خلیفه قرار داشته باشد و یا اینکه با سران قبایل، اقوام و جریانهای مختلف از طریق یک شورای حل و عقد یا شورای ریشسفیدان قانون اساسی و ارکان نظام آینده را تعریف و اعلام کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: اگر طالبان بهطور یکجانبه اعلام امارت کند و خواستار تبعیت از آن شود، بستگی به اکثریت جامعه افغانستان خواهد داشت که تسلیم این امر میشوند و آن را میپذیرند، یا اینکه بخشی مخالفت کرده و مقاومت مسلحانه را کلید میزنند. اگر اکثریت این موضوع را بپذیرند، کشورهای دیگر از جمله ایران نیز به حساب پذیرش مردم و فقدان درگیری، مجبور میشوند اعلام کنند این دولت مورد حمایت مردم و مشروع است، بنابراین آن را به رسمیت میشناسند و اقدام به برقراری رابطه میکنند؛ ولی اگر اکثریت جامعه افغانستان امارت طالبان را نپذیرند و مثل دوره پنج ساله حاکمیت این گروه تنش اتفاق بیفتد، ممکن است افغانستان به دو جبهه یا دو دولت تقسیم شود و درگیری اتفاق بیفتد. در این صورت، کشورهای حامی طالبان، این گروه را به رسمیت میشناسند و دیگر کشورها آن را شناسایی نمیکنند.
بصیری ادامه داد: ظاهر قضیه این است که طالبان دارد وضعیت را به این سمت سوق میدهد و با توجه به زیادهخواهی و تمامیتخواهی این گروه، آینده افغانستان بیشتر به این سمت میرود. در خصوص اینکه طالبان اعلام کرده رفتارهای گذشتهاش را تکرار نمیکند، بهویژه اقدامات تروریستی و سختگیری نسبت به زنان و اقلیتهای دینی، دو تحلیل وجود دارد. یک تحلیل این است که این گروه از تجربه شکست قبلی متنبه شده و در این 20 سال تأمل کرده و اگرچه استراتژی و ایدئولوژیاش همان است، ولی میخواهد بخشی از آن را تعدیل کند، تا حمایت اکثریت مردم و کشورها را بهدست آورد. اگر این تحلیل درست باشد، دولت متفاوتی نسبت به قبل از سوی طالبان روی کار میآید.
وی اضافه کرد: تحلیل دوم میگوید این تاکتیکی موقت از سوی طالبان بوده و چون استراتژی و ایدئولوژی این گروه همانند گذشته است، تاکتیکی گذرا را اعلام کرده تا با حداقل مقاومت مسلحانه و مقاومت بینالمللی روبرو شود و بتواند بر کل افغانستان تسلط پیدا کند. بنابراین، در آن زمان همه ادعاهایی را که مطرح میکند، کنار خواهد گذاشت و مثل آن دوره پنج ساله، سرکوب و درگیری و تنش با نظام بینالملل را در پیش میگیرد. در واقع، باید منتظر ماند و دید که طالبان چگونه رفتار میکند. مهم، بحث اجرا و عمل است. بسیاری از کشورها از جمله فرانسه نیز اعلام کردهاند که رابطه ما با طالبان و دولتی که تشکیل میدهد، منوط به عملکرد این گروه در شرایط تثبیت اوضاع است.
وی با بیان اینکه رویکرد رسمی ایران به طالبان و تحولات افغانستان، واقعبینانه است، تصریح کرد: آنچه دستگاههای رسمی کشور مثل وزارت امور خارجه اعلام میکنند، همین است که طالبان در میدان و عمل چه خواهد کرد. بر این اساس، ایران نه کاملاً از طالبان دفاع میکند و نه راه مقابله و دشمنی را در پیش میگیرد، بلکه منتظر است ببیند چه خواهد شد، تا بر اساس آن موضع بعدیاش را تنظیم کند. موضعی که اکنون ایران اتخاذ کرده، مشابه موضعی است که بسیاری از کشورها اعم از حامیان طالبان و طرفداران اشرف غنی اتخاذ کردهاند و این بسیار موضع خوبی است که بهصورت کجدار و مریز به طالبان نگاه شود، تا این گروه بر اساس موازین حقوقی و بینالمللی رفتار کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: جریانهای مختلف در کشور مواضع متفاوتی نسبت به تحولات افغانستان دارند که با توجه به مسئولیت افراد وابسته به این جریانها در دستگاههای حکومتی، این مواضع بعضاً در رسانههای رسمی و مجازی تنشزا میشود. گروهی طالبان را تطهیر میکنند و میگویند این گروه یک جنبش مردمی و اسلامی است و باید آن را جزئی از محور مقاومت بدانیم، چون آمریکاییها را بیرون کرده است. برخی شخصیتها چنین تحلیلی را بهعنوان نظر شخصی و نه بهعنوان یک فرد مسئول بیان میکنند. در مقابل، جریان دیگری وجود دارد که نسبت به خطر طالبان هشدار میدهد و میگوید این گروه همان طالبان خطرناک در آن پنج سال است و اگر با آن مماشات شود و بر افغانستان تسلط پیدا کند، برای ایران ناامنی ایجاد میکند، مرزها را به هم میریزد، تروریسم را گسترش میدهد و جمعیتی را مجبور به مهاجرت میکند که بخشی از آنها به ایران سرریز میشوند و مشکلات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای کشور بهوجود میآورند. این جریان به دولت و جریان تطهیرکننده طالبان انتقاد میکند و معتقد است آنها اشتباه میکنند.
وی تصریح کرد: موضع رسمی دولت، واقعگرایانه و بینابین است، ولی جریانهای حاشیهای، یکی جریان تطهیرکننده و تمجیدکننده است که میگوید اگر طالبان مستقر شود، به متحد ما تبدیل میشود و یک دولت اسلامی است که با آمریکا و غرب مبارزه میکند، مثل بقیه دولتهای جبهه مقاومت و باید با آن همکاری کرد و زودتر این گروه را به رسمیت شناخت. جریان مقابل نیز معتقد است نباید طالبان را تأیید کرد، این گروه موقتاً چهره عوض کرده و پشت این تغییر، خود آمریکاییها قرار دارند که میخواهند اهدافی را که خودشان با هزینههای شدید مالی و انسانی دنبال میکردند، بهواسطه طالبان بهدست آورند، منطقه را ناامن و رقبا از جمله ایران، روسیه و چین را درگیر کنند و بعد مردم افغانستان را به زنجیر بکشند. بنابراین، ایران نه تنها نباید با طالبان همکاری کند، بلکه باید با آن به مقابله برخیزد، مانع استقرار این گروه شود و حتی به اپوزیسیون طالبان کمک کند، مثل دوره قبل که به ائتلاف شمال که ضد طالبان بود، کمک میکرد. به هر حال، این سه دیدگاه در کشور مطرح است و چالشهای خودش را دارد، ولی اینکه کدام یک از این دیدگاهها درست است، به دولت آیندهای که در افغانستان مستقر میشود، بستگی دارد.
انتهای پیام