چاپ دوم کتاب «مقدمهای بر تاریخ گرافیک در ایران» نوشته پرویز تناولی در سال 1396 از سوی مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر منتشر شد. این کتاب مشتمل بر 230 صفحه گلاسه با چاپ مرغوب چهار رنگ در قطع وزیری و جلد شومیز منتشر شده است.
پرویز تناولی متولد 1316 در تهران، مجسمهساز، نقاش، پژوهشگر و مجموعهدار ایرانی و یکی از مهمترین افراد در ایجاد جریان هنر مدرن ایران، موسوم به مکتب یا جنبش سقاخانه است. وی که از مهمترین مجسمهسازان تاریخ ایران محسوب میشود، چند بار لقب گرانترین هنرمند معاصر ایرانی در بعضی از حراجهای بینالمللی را از آن خود ساخته و اغلب آثار و مجموعههای هنریاش را با الهام از هنر عامیانه و فولکلور ایرانی شکل داده و خلق کرده است. پژوهشهای تناولی در زمینه هنرهای تزئینی، هنرهای عامه و صنایعدستی ایرانی از جمله جمعآوری، عکاسی و انتشار گلیمها و دیگر دستبافهای ایرانی، قفلها، سنگ قبرها، طلسمها و...، بخشی از مهمترین پژوهشهای او در زمینه شناخت هنر ایران محسوب میشود. وی نیز مانند سایر همنسلان خود در جنبش سقاخانه، با الهام از نقوش فرهنگ عامیانه مردم، از جمله فرهنگ تصویری عزاداری در ایران و مهمترین آن، فرهنگ محرم، آثار بسیاری در زمینه نقاشی و مجسمهسازی خلق کرده است. همچنین ادبیات و خط و خوشنویسی ایرانی نیز یکی از منابع الهام مهم او در زمینه خلق آثارش بهشمار میرود که معروفترین آنها، مجموعه «هیچ» است.
تناولی علاوه بر انتشار چند جلد کتاب از مجموعه آثار خود، از جمله «هیچ»، «پرویز تناولی و شیرهای ایران»، «فرش»، «عجایب عالم» و «سرامیک»، کتب پژوهشی دیگری در زمینه شناخت هنر ایران منتشر کرده که از جمله آنها میتوان به این عناوین اشاره کرد: «قفلهای ایرانی»، «طلسم، گرافیک سنتی ایران»، «نمکدان، دستبافتههای عشایری و روستایی»، «خورجین، دستبافتههای عشایری و روستایی»، «جُلهای عشایر و روستایی ایران، آرایش اسب»، «افشار، دستبافتههای ایلات جنوب شرقی ایران»، «سفرههای کامو»، «تاچههای چهارمحال» و... .
اما در این میان، یکی از مهمترین آثار او را شاید بتوان کتاب «مقدمهای بر تاریخ گرافیک در ایران» دانست. این کتاب در واقع مانند اکثر آثار منتشر شده او، پژوهشی تصویری در هنرهای ایران است. هنرمند با دغدغهای که نسبت به جمعآوری هنر تصویری ایرانزمین داشته، توانسته با گردآوری مجموعهای درخور توجه از تصاویر هنر مردمی با تکنیکهای چاپ سنگی و هنرهای متأثر از آن، به برآیندی تصویری از سلیقه مردمان ایران در مقطع اواخر قرن 17 تا ابتدای قرن 20 میلادی بپردازد.
از آنجا که تمرکز کتاب بر بحث چاپ سنگی بوده، از زمان ورود صنعت چاپ به ایران را مورد توجه قرار داده و در پیشگفتار، هدف از تألیف و جمعآوری کتاب را یادآوری پیامدهای صنعت چاپ بر گرافیک سنتی ایران و اثرات دیگر آن بر کتابها، روزنامههای چاپ سنگی و سایر شاخههای هنری ایران ذکر کرده است. «کتاب، حاصل آثار جمعی از اولین تصویرگران کتابهای چاپی یا به قول امروزیها، اولین گرافیستهای ایران است.» مؤلف به درستی به این نکته بسیار مهم اشاره کرده و باید بدانیم که گرافیک ایران و ریشههای تصویری آن به چند دهه اخیر ختم نمیشود و باید ریشههای آن را در سالهای عقبتر جستجو کنیم. در واقع، با ورود دستگاههای چاپ، لزوم صفحهآرایی و استفاده از تصاویر در کنار متون نیز کاملاً مشخص میشود. قطع ارتباط هنرمندان نوگرا با استادان سنتی که آخرین نسل آنها را باید در اواخر دوره قاجار جستوجو کرد، انتقاد نویسنده کتاب به جریان نوگرایی در دانشگاههای ایران است که در دوران پهلوی اول آغاز میشود.
همین نکته است که اهمیت کتابهای تصویری همچون این کتاب را مشخص میکند. بهنوعی میتوان گفت شناخت دانشجویان، پژوهشگران و هنرمندان معاصر ایران از تاریخ و پیشینه تصویری هنرهای ایرانی، مسئلهای است که باید مورد توجه جدی مراکز آموزشی و پژوهشی قرار گیرد؛ همچنین اگر این شناخت بهصورت عمیق و درست اتفاق نیفتد، نتیجه، گرتهبرداری ضعیفی بیش نخواهد بود که بهجای رشد، مسیر اشتباه را پیش روی هنر ایران قرار خواهد داد.
مؤلف در فصل اول کتاب به سراغ معرفی چاپخانههای چاپ سنگی تهران نیز رفته و در این چند صفحه، ابتدا شرح مختصری از نحوه انجام چاپ سنگی داده است. این مختصر برای دانشجویان و علاقهمندان به لحاظ فهم نحوه انجام چاپ سنگی، آموزنده و درخور توجه به نظر میرسد. در ادامه نیز به ذکر نام بعضی از چاپخانههای معروف تهران، از جمله باسمهخانه کربلامحمدحسین، باسمهخانه اللهقلیخان یا کارخانه آقا مشهدیتقی که گویا دولتی بوده است، اشاره میکند. همچنین متذکر میشود که در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، رضائیه، بوشهر، مشهد و بسیاری دیگر نیز چاپخانههایی وجود داشته است.
در ادامه، کتاب به علل جایگزینی چاپ سربی بهجای چاپ سنگی میپردازد و به درستی به این نکته اشاره میکند که با از بین رفتن چاپ سنگی، آن تنوع تصویری و خط و خوشنویسی جای خود را به خشکی چاپ سربی میدهد که در خصوص تکثیر آثار و سرعت انجام آن، از توانمندی بسیار بالاتری برخوردار است. نویسنده در ادامه، به بحث صفحهآرایی در چاپهای سنگی پرداخته که این بخش نیز مانند تکنیک چاپ سنگی هر چند مفید و مختصر است، ولی بیشتر به اطلاعاتی اصطلاحاً ویکیپدیایی میماند که تیتروار، مطالبی کلی از نوع صفحهآرایی این سبک چاپ را بیان کرده است.
جا داشت که با توجه به درونمایه کتاب که به بحث هنری و گرافیک پرداخته است، این بخش با توضیح و تفصیل مناسبتر و بهتری به طرح و شرح مسئله بپردازد. این وضع درباره بخش مربوط به تصویرگران کتابهای چاپ سنگی کمی بهتر است. در آنجا، از برخی افراد معروف که دارای امضا بودهاند، از جمله علیقلی خویی و بهرام کرمانشاهی سخن به میان آمده و با ذکر نام بعضی از کتب و موضوعات آنها، توضیحاتی افزوده شده، از جمله تصاویری از کتاب «تحفةالذاکرین» مربوط به تاریخ اوایل اسلام و جنگهای امام حسین(ع) آمده است. کتاب دیگری که از آن نام برده شده، «طوفانالبکاء» نوشته ابراهیم بن محمدباقر جوهری است که به شرح شهادت امام حسین(ع) میپردازد و تصاویر منحصربهفردی از روایات عاشورا که به قلم علیقلی خویی و تکنیک چاپ سنگی تصویرسازی و با آبرنگ رنگآمیزی شده، ارائه داده است.
کتاب در فصلهای بعدی خود به بحثهای مرتبط با چاپ، از جمله آغاز انتشار روزنامه در ایران و مبحث مهم کاریکاتور میپردازد. اشاره به انقلاب مشروطه و تأثیر آن بر روند انتشار روزنامه در ایران، شکلگیری مجلات هفتگی و آوردن نمونه تصویرسازیهای روی جلد و داخلی آنها، از دیگر مباحث مطرح در کتاب است. همچنین نمونههایی از مجلات منتشر شده در خارج از ایران، همچون آذربایجان و ملانصرالدین با نمونه تصویرسازیهای بکر خود و جریان شکلگیری کاریکاتورهای ایران نیز این بخش را تکمیل میکند. در ادامه، نویسنده به بحث تجددگرایی و ورود کالاهای خارجی و به تبع آن، لزوم بستهبندی و چاپ روی آن پرداخته و با آوردن نمونه اعلانها و تبلیغات و نمونه کالاهای تجاری همچون سیگار، کبریت و کالاهای مؤثر در جریان تبلیغات مانند گرامافون، رادیو، دوچرخه و لوازم خانگی، به تحولات تصویری گرافیک در ایران میپردازد.
از جمله بخشهای مهم کتاب نیز بررسی پوسترهای مذهبی بهشمار میرود. نویسنده معتقد است با رونق گرفتن چاپ و مردمی شدن آن، چاپچیها و ناشران به پدیده جدیدی شبیه پوستر رسیدند که بر روی یک تکبرگ منتشر میشد، ولی هیچ اعلانی در آن وجود نداشت و در عین حال زیارتنامه هم نبود، بلکه صرفاً صحنههایی مذهبی از روایات دینی یا نمادهای آشنای مذهبی برای مردم شیعه، از جمله فیگور امامان به حالت نشسته، یا ذوالفقار حضرت علی(ع)، جدولهای دعامانند، احادیث و نوشتههای قرآنی همچون «آیةالکرسی»، «و ان یکاد»، «یاسین» و... را شامل میشدند. کارکرد این پوسترها، بیشتر آویختن به دیوار حجرهها برای رونق کسبوکار یا بر دیوار خانهها بوده است. «گروه بزرگی از این پوسترها سراسر شامل نوشته و تزئین هستند و فاقد تصاویر آدمی میباشند.»
در نهایت، قسمت پایانی کتاب به تأثیر چاپ سنگی بر سایر هنرها اختصاص دارد؛ در قسمتی از این بخش آمده است: «نقاشان عامی که به قهوهخانهای معروف شده بودند نیز از کتابهای چاپ سنگی بهره گرفتند. برای تکیهها و تعزیهخوانها، صحنههایی از فاجعه کربلا را میکشیدند و قسمتهایی از این صحنهها را به میل خود تغییر میدادند.»
در کل، باید این قبیل کتب را برای مطالعه هنر ایران که در مقطعی مغفول مانده است، ارزشمند دانست. جامعه هنری ایران برای احیای خود نیازمند مطالعه در داشتههای تاریخی و گنجینه تصاویر و هنرهای تزئینیاش است. جمعآوری این قبیل آثار از شهرهای مختلف، از میان آرشیو موزهها یا مجموعهداران و نیز پرسه در میان هنر عامیانه مردم، یک ضرورت برای حفظ اصالتهای هنری ایران است.
از ویژگیهای خوب کتاب همچنین باید به صفحهآرایی مناسب و بهرهگیری از منابع متنوع تصویری مطلوب در آن اشاره کرد. کتاب بهعنوان منبعی برای مطالعه تصویری مشتاقان تاریخ هنرهای تصویری ایران، آگاهیبخش و در عین حال جذاب است؛ مملو از تصاویر رنگی نفیس که با کیفیت بسیار خوب بر روی برگههای گلاسه به چاپ رسیده و در عین حال، میتوان آن را راهنمایی ارزشمند برای دانشجویان رشتههای گرافیک و علاقهمندان به روند تحولات هنرهای تصویری ایران دانست. همچنین کسانی که دغدغه تأثیر فرهنگ و مذهب تشیع بر هنرهای تصویری ایران را دارند، میتوانند از این منبع بهره ببرند.
کتاب در واقع به بخشی از تاریخ گرافیک ایران میپردازد. بنابراین، شاید عنوان «مقدمهای بر تاریخ گرافیک ایران»، عنوان چندان مناسبی برای آن نباشد، چون از آغاز ورود چاپ سنگی به ایران شروع میشود و به مباحثی همچون تصویرسازی و صفحهآرایی در چاپ سنگی، شکلگیری روزنامههای ایران، تبلیغات در روزنامهها، چاپ بر روی کالاهای تجاری و... میپردازد. اگر این مباحث را مقدمهای بر گرافیک ایران بدانیم، میتوان ریشههای آن را باز هم عقبتر در نظر گرفت، به تصویرسازیها و کتابآراییهای تاریخ هنرهای تصویری ایران در دوران گذشته اشاره داشت و هر کدام از این متنهای تاریخی را پیشمتنی برای دوره تصویری بعدی دانست.
امیر رجایی
انتهای پیام