نقاشی و نگارگری دینی هنوز به جریان تبدیل نشده است
کد خبر: 4085197
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۰

نقاشی و نگارگری دینی هنوز به جریان تبدیل نشده است

استاد رضا بدرالسماء، هنرمند پیشکسوت نقاشی و نگارگری معتقد است در شهر اصفهان، کارهایی برای جریان‌سازی در حوزه نقاشی و نگارگری دینی انجام شده، ولی هرگز ادامه‌دار نبوده تا به یک جریان تبدیل شود و حرکت‌ها معمولاً ابتر می‌ماند.

رضا بدرالسماء هنرمند پیشکسوت نقاشی و نگارگری دینی

رضا بدرالسماء، هنرمند نقاش، نگارگر و میناکار متولد 1328 در شهر اصفهان است. وی در بستر هنری شهر اصفهان و در میان برادرانی که به هنر میناکاری مشغول بودند، رشد یافت. بدرالسماء هنرمندی است بیشتر خودآموخته و بدون استاد مستقیم و امروز به‌عنوان یکی از پیشکسوتان هنر نقاشی و نگارگری اصفهان و از جمله پرکارترین آنها شناخته می‌شود. وی در زمینه‌های مختلف همچون نگارگری موضوعی و تصویرسازی، طراحی سنتی و قلم‌گیری، نقاشی آبرنگ، منظره و میناکاری فعالیت دارد.

آثار بدرالسماء را از منظر موضوعی می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. این آثار هر چند تنوع بسیار دارند، ولی همگی بر پایه اعتقادات او شکل گرفته‌اند و بهره‌گیری از فرهنگ ایرانی شیعی را می‌توان نخ تسبیحی برای ارتباط آنها با یکدیگر در نظر گرفت. وی از معدود هنرمندان این نسل به‌شمار می‌رود که موضوعات اجتماعی و سیاسی روز را نیز وارد آثار نقاشی و نگارگری خود کرده است.

بدرالسماء با اعتقاد به اینکه هنر نقاشی، رسانه‌ای قدرتمند محسوب می‌شود که با آن می‌توان ایدئولوژی و پیام‌هایی را در قالبی زیباشناسانه انتقال داد، تلاش می‌کند تا سبکی از نقاشی با شیوه‌ای جدید را براساس آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و راه ائمه(ع) پایه‌ریزی، تبیین و به جهانیان معرفی کند. خبرنگار ایکنا در اصفهان با این هنرمند پیشکسوت، گفت‌وگویی درباره هنر دینی و استفاده از مضامین مذهبی و آیینی در خلق آثار هنری انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ـ شما از معدود هنرمندان نسل خود هستید که آثار بسیاری با موضوعات مذهبی و آیینی یا مسائل سیاسی روز خلق کرده‌اید. در ابتدا بفرمایید انگیزه و هدف شما از خلق آثار با این موضوعات چیست؟

فکر می‌کنم خداوند هر چیزی را با صلاح و مصلحتی در وجود اشخاص نهاده است و وجود این ودیعه، حکمتی دارد که باید در راستای کمال شخص به‌کار برود. اگر افراد خلاف این مسئله عمل کنند، در واقع خلاف آن چیزی عمل کرده‌اند که خداوند برای آنها قرار داده است. این علاقه شدیدی که خداوند در وجود من نسبت به هنر و نقاشی قرار داده، حتماً صلاحی در آن بوده است و باید آن‌ را در راه درست استفاده کنم.

درباره موضوعات مذهبی باید بگویم همان‌گونه که بر سردر ورودی حرم حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) نوشته شده: «قال سیدالکونین(ص): حُسین مِنی و اَنا مِن حُسَین» و این یعنی دین حضرت رسول(ص) به‌وسیله فرزندشان اباعبدالله‌الحسین(ع) نشان داده شده و ادامه می‌یابد، من هم خود را موظف می‌دانم که در راستای شناساندن دین و رسالت ایشان گام بردارم. از همان زمان طفولیت توفیق داشتم تا همراه پدرم و خانواده در مراسم‌ نوحه‌خوانی و روضه‌‌خوانی شرکت کنم. وقتی در زندگی‌ام به هنر گرایش پیدا کردم و توانایی‌ام در زمینه هنر را شناختم، تصمیم گرفتم در همین راستا تلاش کنم، حوادث مربوط به حماسه عاشورا را به تصویر بکشم و بتوانم حقانیت حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) و راه ایشان را در قالب آثار هنری به تمام عالم نشان دهم. خوشبختانه توفیق داشتم تا آثار متعددی در این زمینه خلق کنم و مدام راهی برایم گشوده شد و ایده‌هایی که حتی گمانش را نمی‌بردم، به ذهنم رسید و کار کردم. اوایل فکر می‌کردم فقط باید خود حادثه کربلا و روز عاشورا را به تصویر بکشم، ولی بعد از مدتی فهمیدم که بسیاری از رویدادها و حوادث مربوط به عاشورا و محرم را نیز می‌توان به تصویر کشید.

ـ آیا خودتان را بخشی از یک جریان بزرگتر هنری می‌دانید که احیاناً ریشه آن‌ را باید در خانواده هنری شما یا جمعی از دوستان و همکاران‌تان جستجو کرد؟

در ابتدا، کارم را در کنار برادرهای بزرگترم که در صنایع‌دستی فعالیت داشتند، آغاز کردم. آثار آن گروهی که کار می‌کردند، یا بیشتر جنبه تزئینی داشت و برای گذراندن امور بود و یا جنبه کاربردی داشت و در منازل استفاده می‌شد یا توریست‌ها می‌خریدند. این روال تا انقلاب اسلامی ادامه داشت. در سال‌های ابتدایی به‌دلیل کسادی بازار، به کارهای متفرقه‌ای روی آوردم که موفق نبودم. بنابراین، چون واقعاً به نقاشی علاقه داشتم و می‌خواستم از این راه اموراتم را بگذرانم، بر آن شدم تا تمرین‌هایی جدی در زمینه نقاشی انجام دهم. به‌دلیل مشکلات موجود در سال‌های جنگ تحمیلی و وجود خانواده، فرصتی برای کسب آموزش آکادمیک یا آموزش نزد اساتید نداشتم. بنابراین، خودم به تنهایی کار کردم و در زمینه نگارگری، آبرنگ و سایر شاخه‌ها، با تلاش و ممارست زیاد به‌صورت خودآموخته به مسیرم ادامه دادم. در نهایت، حدود سال 70، اولین نمایشگاه انفرادی‌ام را در گالری استاد یِسایی شاجانیان برگزار کردم که با استقبال خوبی مواجه شد و تشویق شدم تا کارم را ادامه دهم. در تمامی این مسیر، به‌ شکل انفرادی حرکت کردم، نه اینکه یک اتفاق جمعی رخ داده باشد.

ـ تاریخچه نگارگری با مضامین دینی به چه زمانی برمی‌گردد؟ آیا در تاریخ هنر ایران شاهد حضور هنرمندانی هستیم که صرفاً با رویکردی مذهبی و آیینی به خلق اثر پرداخته باشند؟

امروز متأسفانه شاهد آن حرکت‌های جمعی و اتفاقاتی که مثلاً در زمان مکتب هرات یا دوره صفویه یا مانند آن شکل گرفته است، نیستیم. در این مقاطع، حکومت‌های وقت تشکیلاتی ایجاد و هنرمندان را در آن جمع کرده و سفارش‌هایی برای انجام به آنها می‌سپردند که حاصل آن، شاهکارهایی است که به‌ یادگار مانده؛ در این‌ میان، سفارش آثاری که جنبه هنر آیینی داشتند، بیشتر در دوره قاجار شاهد هستیم. مثلاً، نقاشان قهوه‌خانه‌ای پرده‌های زیادی با مضامین ادب پارسی مانند داستان‌های شاهنامه و یا رویدادهای مذهبی همچون واقعه عاشورا خلق کرده‌اند. بعد از دوره قاجار، دیگر چندان شاهد هنرهای آیینی نیستیم و اگر هم مواردی مانند جریان هنر سقاخانه در دوره پهلوی بوده است، رویکردی مدرن داشته و مذهبی و آیینی نبوده‌اند. به‌طور کلی، کمتر هنرمندانی داشتیم که صرفاً کارهای مذهبی و آیینی انجام دهند. مثلاً، پارچه‌های قلمکاری که برایمان به‌جا مانده است و هنر دینی را انعکاس می‌دهند، آثار خوبی هستند. بعد از انقلاب، کارهای خوبی انجام شده است و اگر این فعالیت‌ها انسجام پیدا کند و حمایت صورت گیرد، بسیار بهتر از این خواهد بود. جوانان زیادی به مفاهیم درونی هنر توجه نشان دادند و اگر حمایت‌ شوند، جریان‌های خوبی شکل می‌گیرد.

ـ به نظر شما، جریان نقاشی انقلاب هنوز در نقاشی معاصر ایران حضور و نقش دارد یا جایگاه خود را از دست داده است؟

این مسئله به حمایت‌ها بستگی دارد. خوشبختانه در حوزه هنری تهران کارهایی انجام شده است، هر چند بیشتر به‌صورت همایش یا ورکشاپ بوده، ولی در این زمینه‌ها آثاری خلق می‌شود. اگر هنرمندان کاری را با خلوص نیت، بدون سفارش و دلی انجام دهند، بر دل مخاطب نیز می‌نشیند، در ذهن مردم خواهد ماند و آن هنرمند می‌تواند الگویی باشد برای جوانانی که می‌خواهند در این زمینه کار کنند، ولی اگر آثار این هنرمندان دیده نشود، نمی‌توان نتیجه‌ای حاصل کرد. بنابراین، فعالیت‌هایی مثل دایر کردن موزه در این راستا راهگشاست و هنر ما که حرف زیادی برای گفتن دارد، شناسانده می‌شود. من به بعضی از کشورهای عربی سفر کردم و در آنجا متوجه شدم که واقعاً این کشورها نسبت به ایران چیزی برای ارائه در زمینه هنر ندارند. ایران سبک‌ها و هنرهای زیادی دارد که می‌‌توان براساس آنها، اتفاقات جدیدی نیز ارائه کرد تا در عرصه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم.

اگر حمایت باشد، اتفاق هم شکل می‌گیرد. تا زمانی که برای نمایش، معرفی و فروش آثار حمایت وجود نداشته باشد، هنرمند چگونه می‌‌تواند آثار خود را عرضه کند؟ ما خیلی چیزها از مسئولان می‌شنویم؛ از تأسیس موزه تا حمایت، خرید آثار و...، ولی همگی در حد حرف باقی می‌ماند و هیچ‌گاه هیچ اقدام عملی انجام نشده است.

ـ آیا امروز نیز هنر دینی با اقتباس از مناسک مذهبی و ملی، ظرفیت کار در زمینه نقاشی معاصر یا نگارگری را دارد؟

قطعاً یکی از راه‌های شناساندن مذهب و رسالت بزرگان دین‌مان به جهانیان، هنر است. از همین راه می‌توانیم حماسه عاشورا را به جهانیان بشناسانیم. ما وظیفه خود می‌دانیم که در این زمینه کار کنیم.

ـ آیا هیچ‌گاه در شهر اصفهان، جریان نقاشی و نگارگری دینی داشته‌ایم؟

کارهایی انجام شده است، ولی هرگز ادامه‌دار نبوده تا به یک جریان تبدیل شود و حرکت‌ها معمولاً ابتر می‌ماند. مثلاً، ورکشاپی مناسبتی برگزار یا بروشور و کتابی منتشر می‌شود، ولی ادامه پیدا نمی‌کند. این انتظار بی‌جایی از طرف ما هنرمندان نیست که خواستار حمایت مسئولان باشیم.

ـ آیا منتقدان یا مخاطبان، شما را به‌عنوان یک هنرمند دینی می‌شناسند؟ اساساً هنر دینی یا متأثر از مذهب چگونه تعریف می‌شود؟

امیدوارم واقعاً این شایستگی را داشته باشم تا از من به‌عنوان هنرمندی دینی یاد کنند که حقیقتاً در همان راستای عقایدش حرکت و کار می‌کند؛ هنر آیینی برگرفته از باورها، تفکرات، فرهنگ و دین ماست، باور به هر آنچه پیامبران برای ما آورده‌اند. این آموزه‌ها برای ما باقی مانده است و عملاً باید آنها را با زبان هنر نقل کرده و بازتاب دهیم. وقتی مردم می‌پرسند که اکنون مشغول چه کار هنری هستی و روی چه اثری با چه موضوعی کار می‌کنی، برای من مایه دلگرمی است؛ آنها با دیدن این آثار، احساس ایرانی بودن داشته و به فرهنگ، کشور و مذهب خودشان افتخار می‌کنند.

ـ شما در موضوعات مختلفی به خلق آثار پرداخته‌اید که هنر دینی نیز یکی از آنهاست؛ اگر هنرمند در زمینه‌های مختلف کار کند، آیا باز هم می‌توان این عنوان را به او اطلاق کرد؟

درست است که من آثار متنوعی دارم و در زمینه‌های مختلفی کار می‌کنم، ولی همه آنها در یک راستا قرار دارند. ممکن است وقتی مخاطب اثرم را ببیند، برداشت اولیه‌اش این نباشد که با اثری مذهبی مواجه است، ولی هر چه بیشتر تأمل کند و برای تماشا زمان اختصاص دهد، متوجه ظرایف بیشتر و ریشه این آثار می‌شود. مخاطب در مرحله اول می‌تواند صورت اثر و مثلاً نقوش ایرانی را تشخیص دهد و به‌ مرور با توضیح و تفسیر اثر، برداشت‌های بهتر و عمیق‌تری از آن خواهد داشت که با دانستن آنها به‌ وجد می‌آید. مخاطبان اذعان دارند که با آگاهی از این مسائل، غیر از لذت بصری، درون‌مایه آثار نیز برای ما جذاب و مورد پسند است. اکثراً درخواست می‌کنند که این آثار به‌صورت کتاب منتشر شود و برای درک درون‌مایه آنها و اینکه اثر بر چه اساسی شکل گرفته است، توضیحاتی نیز با آثار همراه شود.

ـ آثار شما معمولاً سفارش‌دهنده داشته است یا بیشتر از سر ذوق شخصی خلق شده‌اند؟

نزدیک به نود و چند درصد این آثار را ابتدا خودم کار کرده‌ام و بعد کسانی، آنها را پسندیده و خریده‌اند و فقط تعداد معدودی از آثار، سفارشی است. البته سفارش‌های زیادی دارم که از انجام آنها شانه خالی می‌کنم، چون حتماً باید با موضوع آن آثار ارتباط دلی و اعتقادی برقرار کنم.

ـ آیا شما را باید هنرمندی سنت‌گرا فرض کنیم که در تلاش برای ایجاد ارتباط میان درون‌مایه‌های آثارتان هستید که برگرفته از اعتقادات شماست و یک فرم معاصر در آنها وجود دارد؟ یک نمونه این است که از ترکیب تکنیک‌ها و المان‌های نگارگری و نقوش ایرانی برای بیان موضوعات دینی یا سیاسی روز جامعه در کنار فرم‌های رئال استفاده می‌کنید.

هر چند امروز با وجود تکنولوژی‌هایی مثل فیلم و عکس می‌توان آثار ایران را ثبت کرد، ولی هنر نقاشی نیز رسالت خود را دارد و با این هنر، بهتر می‌توانیم به حفظ و ماندگاری میراث فرهنگی خودمان کمک کنیم. مثلاً، در تابلویی با موضوع شهید حججی، تلاش کردم تا یک موضوع معاصر و روز ایران را با همه چهار عنصر نگارگری ایرانی یعنی تصویرسازی، گل‌ و مرغ، اسلیمی‌ ختایی و تشعیر در یک اثر کار کنم. تصویر شهید، همسر و فرزندشان را در تجلی تصویری هدف او به‌صورت رئال آورده و تلاش کردم تا مجموعه تفکرات نظام جمهوری اسلامی ایران و راه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) نیز در یک ترکیب‌بندی با دیگر عناصر در این اثر قرار بگیرند و با مایه‌هایی از همه سبک‌های نگارگری بیان شوند.

به نظر من، تلاشی که در این زمینه برای ترکیب عناصر و المان‌های نگارگری سنتی ایران با موضوعات معاصر انجام داده‌ام، کار مهمی است، ولی فکر نمی‌کنم کاملاً به‌ ثمر و به کمال رسیده باشد. از سوی دیگر، به این دلیل که نگارگری ایرانی به خیال می‌پردازد و چیزهایی را که وجود نداشته است، به تصویر می‌کشد، در عین حال که مثلاً از پوشش معاصر مانند چادر برای زنان استفاده کرده‌ام، همه این‌ها در ترکیب با یکدیگر در خدمت همان اندیشه تغزلی مدنظرم بوده‌اند.

ـ فکر می‌کنم پیش از این گفتید که دغدغه ایجاد سبکی با عنوان جمهوری اسلامی ایران را دارید. معیارهای شما برای ایجاد این سبک چیست و چه ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی برای تبیین آن در نظر دارید؟

امیدوارم بتوانیم این کار را انجام دهیم. خودم شخصاً در این راستا کارهایی انجام دادم. بر فرض، من چهار کتاب را که بخش‌های آموزشی هم دارد و متشکل از المان‌های ایرانی است، با شیوه و نگاهی جدید به آثار قدما تهیه کرده‌ام که مرجعی برای هنرمندان جوان است. همین‌ها می‌تواند پیش‌درآمدی برای این اتفاق و همراهی جوانان با این هدف باشد. من از همه چیز خود و زندگی‌‌ام مثل سلامتی، تفریح و... گذشته‌ام و تمام وقت خود را وقف این کار کرده‌ام که به ثمر برسد. امیدوارم که این سبک نقاشی، آغازی باشد برای ایجاد سبکی با شیوه‌ای جدید که در نظام جمهوری اسلامی ایران ماندگار شود و در عرصه جهانی نیز بتواند حرف برای گفتن داشته باشد، چون امروز خود غرب هم به بن‌بست رسیده است.

ـ اگر بخواهیم نگاهی آماری با رویکرد صورت و محتوا به آثار شما داشته باشیم، این آثار به چند دسته تقسیم می‌شوند و هر کدام چند درصد از مجموع آثار شما را تشکیل می‌دهند؟

شاید این آثار را به‌ لحاظ سبک کاری بتوانیم به چهار دسته تقسیم کنیم؛ یکی کارهای آبرنگی که بیشتر بر روی مقوا کار می‌شوند و بیشترین حجم آثار را شکل می‌دهند، دوم طراحی‌ها هستند که به‌صورت مجموعه‌هایی در کتاب منتشر می‌شوند، سوم نگارگری‌هاست که با تکنیک‌های مختلف به‌صورت تابلویی یا برای تصویرگری کتاب‌های ادبی کار می‌شوند. دسته چهارم نیز با تکنیک میناکاری که بیشتر تزئینی و کاربردی بوده‌اند، بر روی ظروف یا تابلوها کار می‌شود. درباره محتوای آثار نیز باید گفت تصویرسازی کتاب‌ها موضوعات مختلفی براساس ادبیات و اشعار ایرانی دارند. دیگری، آثار آیینی است که مضامین دینی، روایات ائمه اطهار(ع)، تاریخ انبیا، کارهای قرآنی و احادیث را دربر می‌گیرد. دسته دیگر، آثاری با درون‌مایه فرهنگ و میراث ایرانی مانند ابنیه، منظره، گل‌ و مرغ و چیزهایی از این دست هستند. لازم به ذکر است که بخشی از تعدد آثار به استقبال مخاطب نیز مربوط می‌شود. به‌ هر حال، به‌ لحاظ امرار معاش، هر بخشی بیشتر مورد اقبال قرار گیرد، انگیزه بیشتری برای خلق اثر در آن زمینه در هنرمند ایجاد می‌کند.

در نهایت باید گفت، زمان ما عصر اینترنت و سرعت است و زمان سکون و ایستایی نیست. ما باید بتوانیم با سرعت مناسبی، مفهوم و پیام‌مان را به مخاطبان برسانیم. مثلاً، در شبکه‌های مجازی و اینترنت نمی‌توان انتظار داشت که مخاطب با صبر و حوصله به تماشای آثار بپردازد. بنابراین، باید بتوانیم پیام‌مان را بسیار سریع به مخاطب برسانیم.

گفت‌وگو از امیر رجایی

انتهای پیام
captcha