جریان نقاشی انقلاب فرصت رشد پیدا نکرده است
کد خبر: 4084085
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۷

جریان نقاشی انقلاب فرصت رشد پیدا نکرده است

جریان نقاشی انقلاب نیازمند تزریق خون تازه در رگ‌های خود بود، ولی در این 40 سال، متولیان و اهالی هنر ایران کار جدی و قابل توجهی در این زمینه انجام نداده‌اند و ما به‌عنوان هنرمندان امروز، اصطلاحاً میراث‌دار یک هنر کوتوله یا خردسال هستیم که فرصت رشدونمو پیدا نکرده است.

نقاشی‌های عاشورایی محمد خلیلی

محمد خلیلی متولد 1342 در ساوه و دارای مدرک کارشناسی نقاشی از دانشگاه هنر و کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس است. وی در سال‌های گذشته، علاوه بر تدریس در مراکز آموزش عالی و آموزش و پرورش شهر اصفهان، تلاش کرده تا با عضویت در انجمن هنرمندان نقاش اصفهان، ارائه سخنرانی و برگزاری ورکشاپ و نمایشگاه، حضوری جدی در عرصه هنر داشته باشد. خلیلی در میان آثار خود، مجموعه‌ای با الهام از مضامین مذهبی و آیینی و مشخصاً المان‌های هنری محرم دارد. خبرنگار ایکنا در اصفهان، گفت‌وگویی با این هنرمند درباره تعریف هنر و مسائل مربوط به آن و نیز مجموعه آثارش انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ـ از چه زمانی به‌صورت تخصصی وارد حوزه هنر شدید و چرا رشته نقاشی را انتخاب کردید؟

علاقه من به هنر، به دوران کودکی برمی‌گردد و همیشه از آثار هنری لذت می‌بردم، ولی به‌صورت تخصصی، از دوران دبیرستان این کار را شروع کردم و شرکت در کلاس‌های آزاد نقاشی و طراحی، استعداد مرا شکوفا کرد.

ـ آیا هنر و نقاشی برای شما محل امرار معاش بوده یا اینکه دغدغه‌هایتان را نیز در محتوای آثارتان منعکس کرده‌اید؟

به یاد ندارم که حتی در آغاز کار هم هنر را برای امرار معاش انجام داده باشم؛ هر چه بود، ذوق بود و کشش‌های درونی. هنر هم می‌تواند برای امرار معاش باشد، ولی این هدف در اولویت هنرمند نیست. کسی که دنبال هنر می‌رود، دغدغه‌مند است، یعنی به هنر فکر می‌کند و هنر پاسخ تمام نیازهای معنوی او را می‌دهد، به شرطی که از هنر تعریف درستی داشته باشیم.

ـ به نظر شما هنر مذهبی یا هنر متأثر از مذهب داریم یا خیر و اگر چنین چیزی وجود دارد، چه تعریفی از آن می‌توان ارائه داد؟

تعریف همیشه مقدم بر تقسیم بوده است؛ اینکه آیا هنر دینی، سیاسی، اجتماعی، فردی، روانشناختی و... داریم یا نه، مستلزم این است که در ابتدا تعریف جامع و مانعی از هنر داشته باشیم. تاکنون تعاریف زیادی از هنر ارائه شده است که به علت نداشتن ساختار زیرین هنر، همگی به‌مرور زمان از بین‌ رفته‌اند و هنرمندان نیز در دنیایی مه‌آلود مانده‌اند.

حدود شش سال پیش، اندیشه تعریف هنر در ذهن من جرقه زد، چون مدت زیادی در محافل هنری مثل انجمن‌ها و دانشگاه‌ها به سر می‌بردم و با اهالی هنر حشرونشر داشتم، چیزی که همیشه خاطر مرا آزرده می‌کرد، ارائه نشدن تعریف هنر در این‌گونه مکان‌ها بود. بنابراین، در محل حوزه هنری گروهی تشکیل دادیم و هدفمان این بود که به تعریفی کلی از هنر دست پیدا کنیم. این پژوهش حدود شش سال‌ونیم طول کشید. در این سلسله جلسات، مواردی مثل پژوهش هنر، تاریخ و فلسفه هنر غرب و شرق، فلسفه ایرانی، رویدادهای هنری، جنبش‌ها و هنرمندان مشهور ایران و جهان، ادبیات فارسی، شاعران و صنایع ادبی را دنبال کردیم.

باید اذعان کنم که در این جلسات، به نتایج ارزنده‌ای رسیدیم و به تعریفی کلی و جامع از دل حکمت متعالیه در فلسفه ایرانی دست پیدا کردیم. هر چند این تعریف بسیار کلی بود، ولی در دل آن جزئیات نیز نهفته بود. کار هنر متغیر است، ولی در ظاهر تعریف آن ثابت به نظر می‌رسد. این دو تقابل با هم سازگاری ندارند و دلیل اصلی ناکام ماندن تعریف در طول تاریخ نیز عدم اجماع این دو امر است، ولی گروه ما با بهره بردن از «حرکت جوهری» به تعریفی منسجم دست پیدا کرد و آن تعریف این بود: «قرار دادن اشیا در جایگاه خودشان بر اساس قرار داشتن، به قصد ایجاد زیبایی و محو زشتی.» این تعریف اگرچه کلی و ثقیل است، ولی به شرح و تفصیل نیاز دارد تا تمام ابعاد وجودی آن باز شود. از طرف دیگر، تمام هنرهای تجسمی را دربرمی‌گیرد و راه تشخیص اثر هنری از غیرهنری را آسان می‌کند.

بعد از این تعریف، راه گسترده‌خوانی باز شد و هنرجویان توانستند آثار زیادی خلق کنند که از انسجام ذهنی آنها حکایت می‌کرد. حالا که تعریف هنر ارائه شده است، می‌توانیم هنرها را در یک بسته جای دهیم، یعنی همه هنرها در یک تقسیم‌بندی طولی همپوشانی دارند؛ به عبارت دیگر، هنر دینی می‌تواند هم اجتماعی، هم سیاسی، هم فرهنگی، هم فردی، هم متغیر و هم ثابت باشد. موضوعات هنری نیز می‌توانند در داخل همین بسته قرار بگیرند. مثلاً، موضوع «محرم» با این تعریف جایگاه دارد. ما برای اینکه تعریف کلی داشته باشیم، با موضوعات جزئی به راحتی ارتباط برقرار می‌کردیم.

ـ شما از جمله هنرمندان رشته نقاشی هستید که مجموعه آثاری با الهام از محرم و موضوعات مذهبی و عاشورایی خلق کرده‌اید. چرا سراغ کار با این موضوع رفتید و مختصات این آثار چیست؟

موضوع محرم در محل انجمن هنرمندان نقاش مطرح شد، قبل از اینکه این ورکشاپ برگزار شود، قوه خیال من شروع به حرکت کرد و هر چه کار کردم، راه بیشتر باز شد تا اینکه روز موعود در یک اثر بزرگ، کار نهایی را انجام دادم و در مجموع، حدود 10 اثر در این فرآیند خلق شد.

بعد از هر رویدادی، نمادها و نشانه‌های آن رویداد در آثار بعدی مورد استفاده قرار می‌گیرند و در آثار من نیز چنین اتفاقی افتاده است، یعنی نمادهایی مثل دست‌ها و شمشیرها در آثار بعدی تکرار شدند.

ـ به‌ نظر می‌رسد که المان‌های مورد استفاده شما در این مجموعه، علاوه بر جنبه‌های عاشورایی، نمادهای ملی نیز دارد و ردپای نگارگری یا موتیف‌های ایرانی را در آنها می‌بینیم. چگونه و با چه هدفی به این ترکیب دست یافتید؟

اصولاً هنرمند موادی برای ترکیب‌های هنری در اختیار دارد. مواد هنری همان نمادها و نشانه‌ها هستند. هنرمند اگر بخواهد ترکیبی استعاری یا کنایی یا مجاز مرسلی به‌وجود آورد، می‌تواند از نشانه‌های مختلف استفاده کند. مثلاً، یک نماد از گذشته و یک نماد از حال را در کنار هم قرار دهد تا از ترکیب این دو نشانه به معنایی جدید دست پیدا کند. اگر چنین نباشد، هنر دچار تکرار خواهد شد.

ـ آیا خود را یک هنرمند مذهبی و آیینی می‌دانید، یا اولین بار است که سراغ چنین موضوعاتی رفته‌اید؟

اگر به آثار گذشته‌ام مراجعه کنید، نمادهای مذهبی هم وجود دارند، ولی نمادهای من بیانگر اتفاقات تاریخی نیستند، بلکه به این می‌مانند که نقش حروف را در جمله بازی کنند. همان‌طور که حروف و کلمات به‌تنهایی بیانگر موضوع خاصی نیستند، اشکال مفرد نیز به‌ تنهایی معنای کاملی ندارند، بلکه به‌عنوان عناصر یک ترکیب در آثار هنری نقش‌آفرینی می‌کنند.

ـ شما سال‌هاست که به آموزش مشغول هستید؛ وظیفه مدرس در قبال دانشجو به نظر شما چگونه است؟

به نظر من، هنرمندان می‌توانند پژوهش‌های خود را هم در قالب تجربه‌های علمی به معنای علوم دقیقه و هم در قالب علوم عقلی به دانشجویان‌شان انتقال دهند. نسل جدید تشنه حقیقت‌ است و دنبال حقایقی می‌گردد که بتواند نیازهای روحی‌اش را تأمین کند.

ـ دغدغه هنرمندان نسل جدید را در خصوص بهره‌گیری از مسائل ایدئولوژیک و این سمت‌وسوی هنری چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا گرایشی به سمت این نوع تفکر در زمینه هنر در میان آنها وجود دارد یا خیر؟

آنها به‌‌دلیل نداشتن تعریف منسجم و دقیق، دچار سردرگمی هستند و به همین دلیل، اغلب‌شان دین‌گریز یا دین‌ستیز شده‌اند. البته افرادی هم هستند که با دین و مذهب برخورد معقولی دارند. غالب افرادی که در محافل هنری فعالیت می‌کنند، از جمله در دانشگاه‌ها و انجمن‌ها و نیز منتقدان هنری، نویسندگان، شاعران، فروشندگان آثار هنری، حراجی‌ها و گالری‌دارها به‌دلیل نداشتن تعریف هنر، به جریان‌های خارج از فرهنگ ایرانی روی آورده‌اند، البته ریشه‌یابی دقیق آن به زمان زیادی نیاز دارد.

ـ آیا جریان نقاشی انقلاب که در دهه 60 شکل گرفت، به پایان رسیده است و امروز نقاشان معاصر به سراغ این موضوعات نمی‌روند یا همچنان این جریان تداوم دارد؟

به نظر من، نقاشی انقلابی به‌ مرور زمان باید استحاله می‌شد، یعنی خون تازه به رگ‌های آن تزریق می‌کردیم، ولی در این 40 سال، متولیان و اهالی هنر ایران کار جدی و قابل توجهی در این زمینه انجام نداده‌اند. ایدئولوژی‌های تکامل‌یافته به‌عنوان خون برای رگ‌های انقلاب لازم و ضروری بود، ولی در این زمینه کم‌کاری صورت گرفته و ما به‌عنوان هنرمندان امروز، اصطلاحاً میراث‌دار یک هنر کوتوله یا خردسال هستیم که فرصت رشدونمو پیدا نکرده است.

ـ جایگاه هنر با گرایش مذهبی یا آیینی را در هنرهای سنتی، نگارگری و نقاشی معاصر شهر اصفهان چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا جریانی در این زمینه وجود دارد؟

درباره هنر اصفهان و اینکه چنین اندیشه‌ای در آن وجود دارد یا نه، باید بگویم متأسفانه کم‌کم بیماری فراگیری از طریق شبکه‌های مجازی، کتاب‌ها و نشریه‌ها به محیط هنری اصفهان نیز نفوذ کرده است. هنرمندان اصفهانی برای اینکه از هنر مدرن دور نمانند، خود را شبیه جریان‌های هنری تهران می‌کنند و تهرانی‌ها نیز تلاش می‌کنند تا شبیه اروپایی‌ها باشند، ولی در این میان هیچ‌کس نمی‌پرسد، چرا به دنبال حقیقت هنر نیستیم و گمشده خود را در تاریکی فلسفه غرب جستجو می‌کنیم؟

گفت‌وگو از امیر رجایی

انتهای پیام
captcha