به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفتوگو درباره کتاب «شهر و سینما در ایران» نوشته بهارک محمودی، همراه با مطالعه موردی کتاب «سینما به روایت اصفهان»، از سلسلهنشستهای سهشنبههای فصل سخن، روز گذشته، 22 شهریورماه در محل کتابفروشی جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
مهوش خادمالفقرایی، عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی واحد اصفهان اهمیت کتاب «شهر و سینما در ایران» را در بازنمایی رابطه شهر و سینما دانست و اظهار کرد: این پدیده دو جنبه دارد؛ جنبه اول بازنمایی شهر در سینما و جنبه دیگر، وجود کالبد سینما در شهر است. شهر بهعنوان یک لوکیشن همیشه در سینما حضور دارد، مگر اینکه فیلمی آپارتمانی تماشا کنیم که اصلاً در شهر تجلی نداشته باشد، ولی بهطور کلی شهر در اکثر مواقع در فیلمها بازنمایی میشود. در دهه ۶۰، بیشتر به روستاها پرداخته میشد و این ناشی از ایدئولوژی حاکم بود که تلاش میکرد یک انسان مستضعف را در پی عدالتخواهی از ارباب روستا به تصویر بکشد.
وی در خصوص تغییر دیدگاه نسبت به شهر در طول زمان، گفت: در دهه 60، سوژه مدرن شهری اهمیت چندانی نداشت و در صورت پرداختن به پدیده شهر، بیشتر به آسیبهای اجتماعی توجه میشد. به مرور و با نزدیک شدن به زمان حال، مخصوصاً دهه ۹۰، شهر در سینما تغییر شکل داد، بهطوری که شاهد مزیتها و معایب آن در کنار هم بودیم. یعنی در عین مشاهده فحشا، اعتیاد و دزدی در شهر، عاشقانهها و شهرهای فانتزی و زیبا را نیز میدیدیم. همچنین در سینمای قبل از انقلاب، شهر پدیدهای آسیبزا بود و مردم طبقات پایین شهر در حال مبارزه با فرهنگ مدرن بودند. برای مثال، فردی با منش لوطیگری برای حفظ هویت محلی خودش مبارزه میکرد و سعی داشت به بخشی از هویت کلی شهر مدرن تبدیل نشود.
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی واحد اصفهان اضافه کرد: در فیلمهای قبل از انقلاب، کنشگران سینما با تغییر هویت از محله کوچک به شهر مشکل داشتند و نمیخواستند همه هویت آنها شهر باشد، در حالی که امروز نهایتاً یک فرد بتواند به اصفهانی بودن شناخته شود. ریشه این مسئله به مدرنیزاسیون و مهاجرت گسترده از روستا به شهر برمیگردد. این مسائل، از جمله انتقاداتی بود که در آن زمان به شهر وارد میشد.
وی با اشاره به تغییر دیدگاه فیلمسازان در طی زمان، تصریح کرد: طبق این رویکرد، بسیاری از فیلمها، طبقات بالا را در حال دستوپنجه نرم کردن با آسیبهای اجتماعی مخصوص این طبقه نشان میدهند و شخصیتهای منفی معمولاً از این طبقه برخاستهاند. گفتمان حاکم بر سینمای ایران در دهه ۹۰ با پرداختن به این سوژه قصد داشت بگوید که زندگی در طبقات بالای شهر، ما را به سمت آسیبزا بودن برای محیط میکشاند و اگرچه طبقات فرودست با آسیبهایی مثل اعتیاد مواجهند، ولی شخصیت آنها آسیبزا نیست و به ناچار در این شرایط قرار گرفتهاند. باید توجه داشت که این گفتمان برگرفته از گفتمانهای انقلابی ماست که شکل آن تغییر کرده، قبلاً به روستا میپرداختیم و امروز، به طبقات فرودست با همان ویژگیهای روستا میپردازیم.
نفیسه باقری، پژوهشگر تاریخ سینما نیز در این نشست درباره کالبد و فیزیک سینما در شهر، اظهار کرد: در کتاب «شهر و سینما در ایران» گفته شده که «شهر همزاد سینماست و سینما متولد شهر است»؛ آمیختگی مفهوم سینما و شهر را در اصفهان به راحتی میتوان درک کرد. در این شهر، خیابان چهارباغ و سینما عمیقاً با یکدیگر آمیخته شدهاند، بهطوری که اگر به سینما فکر کنیم، حتماً چهارباغ نیز در کنار آن میآید و برعکس.
وی درباره دلیل درهمآمیختگی این دو مفهوم در اصفهان، تصریح کرد: چهارباغی که در دوران صفویه ساخته شد، تفرجگاهی برای اشراف بود، ولی مردم عادی هم میتوانستند به آن راه پیدا کنند. پیترو دلاواله، سفرنامهنویس دوره صفوی پیشبینی کرده بود که «در پی توسعه شهری اصفهان بعید نیست که در سالهای آینده، این خیابان هم جزئی از بافت مرکزی شهر شود.» این پیشبینی، سه قرن بعد و در دوره پهلوی محقق شد.
به گفته این پژوهشگر تاریخ سینما، قاجاریه دوره رکود غمانگیز خیابان چهارباغ است. در این زمان، بسیاری از باغها متروکه شد، مالکان آنها را بهصورت جزئی و تکه تکه فروختند و حتی بعضی از درختان قطع شدند که همه اینها به متروکه شدن این خیابان منجر شد. چهارباغ متروکه، به حکومت پهلوی، بهویژه پهلوی اول که در پی وارد کردن عناصر تجدد در ایران بود، با تبدیل شدن به بستری برای رواج این عناصر شهری، بسیار کمک کرد. طبق نقشههای مربوط به سال ۱۳۰۲، اصفهان بافتی به شدت متراکم دارد و تنها خیابان مستقل آن، چهارباغ است. نه تنها سینما، بلکه کافهها، رستورانها، ادارات و مدارس جدید نیز در این خیابان ساخته شدند تا به یکی از پررونقترین خیابانها در اصفهان تبدیل شود. حتی بازار که سالیان بسیاری در بافت سنتی شهر قرار داشت نیز به این خیابان راه پیدا کرد.
وی ادامه داد: اولین سینما در اصفهان با نام «مایاک» در سال ۱۳۰۸ ساخته شد؛ بعد از آن، «سینما تاج یا ایران نو» که سینمایی تابستانی بود، در محل پاساژ کازرونی که امروز با نام پاساژ هجرت شناخته میشود، ساخته شد. در ادامه این روند، «سینما آسیا» که از نام و امکانات خوبی بهرهمند نبود، در کوچه فتحی افتتاح شد؛ این سینما همیشه مقروض بود، بهطوری که در مقابل آن، صفی از مخاطبان فیلم و صفی از طلبکاران جمع میشدند. در بدنه شرقی چهارباغ، «سینما ایران» که به اشتباه بهعنوان اولین سینما در اصفهان شناخته میشود، قرار گرفته بود.
باقری با بیان اینکه قبل از ساخت اولین سینما در اصفهان، محلهایی برای نمایش فیلم وجود داشت، ولی نمیتوان آنها را رسماً سینما نامید، تأکید کرد: سازنده و واردکننده سینما در ایران و اصفهان، اقلیتهای قومی و دینی بودند. سینما نقش جهان، اولین و آخرین سینمایی بود که بهوسیله غیر اصفهانیها ساخته شد، برادران بیگدلی که در تهران به ساخت سینما مشغول بودند، اینبار برای ساخت سینما به اصفهان آمدند و اگرچه با مخالفتهایی روبرو شدند، ولی به هر حال، سینمای نقش جهان ساخته شد. سینما ساحل نیز جزو سینماهای مدرن و استاندارد بود که ساخت آن سه سال طول کشید.
وی درباره سینما شهر فرنگ، گفت: این سینما در خیابان مطهری امروزی که قبلاً پهلوی نامیده میشد، بهوسیله منصور نورپور ساخته شد. در ساخت این سینما، همه استانداردها را رعایت کردند و در واقع، سینمایی چهارستاره برای اصفهان محسوب میشد، بهطوری که برای افتتاح آن استاندار وقت نیز حضور داشت. شهر فرنگ از نظر قیمت بلیط فیلم نیز از دیگر سینماها گرانتر بود. به گفته نورپور، در سال ۵۷، سینما نقش جهان بهوسیله فردی ناشناس آتش گرفت و طی یک شبانهروز سوخت و این اتفاق برای بسیاری از سینماهای چهارباغ نیز رخ داد.
این پژوهشگر تاریخ سینما در خصوص فیلمهایی که در آن زمان اکران میشد، گفت: تعداد فیلمهای داستانی بسیار کم بود و اغلب، فیلمهای آموزشی، خبری، سیاسی و تبلیغی اکران میشد. در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷، بهدلیل اشغال ایران از سوی متفقین، میان پخش فیلمهای ساخت شوروی و انگلیس رقابتی شکل گرفت. طبق توافق، سینما مایاک فیلمهای ساخت شوروی و سینما ایران، فیلمهای ساخت انگلیس را پخش میکردند.
وی درباره مخاطبان این سالنها نیز اظهار کرد: سینما همیشه صفهای بسیار طولانی داشت و بر سر ورود به آن دعوا میشد، ولی در میان مخاطبان فیلمها از نظر صنفی و جنسیتی تنوعی وجود نداشت. اصفهان در دوره پهلوی اول، شهری صنعتی و کارگری بود، بهطوری که ۵۶ درصد جمعیت این شهر کارگر بودند و برای یک کارگر چه چیزی میتوانست بهتر از تماشای فیلم در چهارباغ باشد؟ بنابراین، بخش اعظم مخاطبان کارگر بودند، وسیله نقلیه آنها دوچرخه بود و بعد از ساعت کاری همراه با دوچرخه به سالن سینما وارد میشدند. با توجه به اینکه سینما تفریح ارزانی محسوب میشد، غیر از کارگران، نوجوانان نیز مخاطب آن بودند.
باقری در توضیح نقش زنان بهعنوان یکی از مخاطبان سینما در آن دوره گفت: ورود زنان به سالن سینما سخت بود، مخصوصاً سالنهای آسیا و همایون که بدنام بودند، ولی با ساخت سالنهای جدید و استاندارد، ورود زنان راحتتر شد. برای مثال در سینما تاج، پردهای وسط سالن کشیده شده بود که مردان در یک طرف و زنان در طرف دیگر آن مینشستند. بعد از دستور کشف حجاب توسط رضاشاه، از مسئولان دولتی دعوت شد که به سینما بیایند و به این ترتیب، حضور زنان در سینما پررنگتر شد.
وی بیان کرد: سینما برای ثروتمندان و صاحبان صنعت اصفهان، فرصتی به منظور افزایش و رشد ثروت و درآمد بود، کسانی هم بودند که به ساخت و رونق سینما کمک میکردند، مثل سینما سپاهان که هنوز هم رونق دارد. در دهه ۴۰، محمدعلی کازرونی، یکی از بزرگان صنعت اصفهان، به یک گروه تئاتر کمک کرد تا سالن سینمای تابستانی و زمستانی با عنوان «مولن روژ» بسازند؛ این سالن مخصوص پخش فیلمهای هنری مثل فیلم گاو از داریوش مهرجویی بود. حجم زیاد فیلمها در آن زمان به مسئولان سینما این امکان را میداد که هر چهارشنبه، فیلمها را عوض کنند و این تنوع باعث رونق زیاد سینما در آن دوران شده بود.
به گفته این پژوهشگر تاریخ سینما، مالک سینما مهتاب به هنگام ساخت آن در بافت سنتی شهر، یعنی خیابان حافظ و قرار گرفتن این بنا در جوار مساجد مهم شهر، با مخالفت زیادی از طرف علما مواجه شد، ولی در هر صورت سینما را ساختند و بار دیگر، به صاحب آن که پیش از این تجربه ساخت سینما چهارباغ را داشت، ثابت شد که چهارباغ بهترین مکان برای ساخت سینما در اصفهان محسوب میشود. با شروع ساخت سینما، علما و قشر مذهبی و سنتی آن را تحریم کردند که دلیل آن به عملکرد پهلوی اول برمیگردد. رضاشاه در آن دوره، تعزیهها را تعطیل کرد و بلافاصله سینما را رواج داد. به این ترتیب، قشر مذهبی سینما را در مقابل آیینهای مذهبی در نظر گرفت و این جریان تا سالیان بسیاری ادامه پیدا کرد، ولی در سالهای بعد، فیلمهایی از جمله «خانه خدا» پای مذهبیون را هم به سینما کشاند و آنها را با سینما آشتی داد.
باقری اظهار کرد: در این میان، مشاغل خرد هم رونق بسیاری پیدا کردند، از جمله فیلمبَرها که حلقههای فیلم را میان سینماها جابجا میکردند، افرادی هم صفحات موسیقی فیلمها را میفروختند و مردم از آن استقبال میکردند. همچنین باید به کیوسکهای فروش عکسهای سینمایی و کافهچیها اشاره کرد که در سینما، تختهای به گردن آویزان میکردند و روی آن تنقلات مختلف میفروختند. حضور این افراد و صدای آنها در سینما مزاحمت ایجاد میکرد، دوچرخههای کارگران در سالنهای سینما نیز باعث ایجاد مزاحمت میشد که در نتیجه، محلی برای نگهداری دوچرخهها در کنار سینماها ساخته شد.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام