به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفتوگو درباره کتاب «پترزبورگ» نوشته آندره بیهلی و ترجمه افتخار نبوینژاد، از سلسلهنشستهای فصل سخن، روز گذشته، ۲۹ شهریورماه در محل کتابفروشی جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
ابراهیم سلیمی کوچی، نویسنده و دانشیار ادبیات تطبیقی دانشگاه اصفهان رمان پترزبورگ را داستان فروپاشی یکی از خانوادههای مافیایی روسیه خواند و اظهار کرد: همراهی با این خانواده در سال ۱۹۰۵ در یک مسیر پر از ملال، بروکراتیک و سیاستزده، شاید به همین روزهای کشور ما شبیه باشد. نکته مورد توجه درباره این رمان، این است که کسی نمیتواند خلاصهای از آن ارائه دهد، بلکه خواننده باید بتواند از میان اتفاقات و سرنوشت شخصیتها به برداشتی کلی برسد. در واقع، اتفاقات پریشان داستان را میتوان به یک سمفونی تشبیه کرد که اجزای آن را متوجه نمیشویم، ولی از آن لذت میبریم.
وی با بیان اینکه کتاب مملو از جستجوهای استعاری در ساحت زبان است، گفت: پیش از چاپ کتاب، وقتی با مترجم صحبت میکردم، متوجه شدم پترزبورگ با کلمه بهمثابه کدهایی برخورد میکند که امروز حتی در زبان فرانسه نیز به سختی قابل فهم است، چون واژهسازیهای فراوانی دارد. با توجه به ادعای نمادگراها مبنی بر اینکه باید به زبان چیزی اضافه کرد، کتاب از نظر داستاننویسی و ساختار سرگردان است. در واقع، نوعی کلافگی بیمارگونه را که بر همه جا سایه انداخته است، به مخاطب القا میکند و این سرگردانی بر همه چیز و همه کس استیلا دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه بیهلی به شوپنهاور بسیار علاقهمند بود، تصریح کرد: این علاقهمندی، فضای حاکم بر نویسنده و کتاب را به ما نشان میدهد. شوپنهاور، نماینده نقد وجودی بر جهان یا نوعی ملال جهانی است که با خستگی عجین شده و انسان نمیداند این نقد در مواجهه با جهان باید چه کیفیتی داشته باشد که نشان از همان سرگردانی دارد.
وی درباره بخشهای مختلف رمان پترزبورگ، گفت: مارشال برمن این رمان را نقشه چهاربعدی روسیه معرفی میکند، یعنی شهر که خودش فضایی جادویی دارد، قتل و غارت، پدرکشی، مسموم کردن و انواع جرایم در آن قابل مشاهده است.
سلیمی اضافه کرد: از جمله برجستگیهای رمان پترزبورگ میتوان به ساختن شهر بهمثابه شخصیت اشاره کرد. شهر دیگر کادر بیان نیست، یک زن لوند است که ماجراهای متعدد بهوجود میآورد و در عین حال، یک مرد دائمالخمر چاقوکش است که بلاهای متعدد بر سر خیابانهای شهر میآورد. این ویژگی رمان که شهر را بهمثابه شخصیت نمایش میدهد، بیشتر در رمانهای مدرن به چشم میخورد. در این حالت، فقط انسان نیست که به شهر هویت میدهد، بلکه مکان نیز به انسان هویت میبخشد. به همین ترتیب، شهر بهمثابه یک شخصیت عمل میکند، ساخته ذهن بیهلی است و کنش بسیار جالبی با روح و روان شخصیتها دارد، بهطوری که میتوان آن را با «جای خالی سلوچ» در ادبیات ایران مقایسه کرد.
وی ادامه داد: شهر نشاندهنده معناست و شاید بتوان گفت قهرمان رمان خود شهر بوده و این همخوانی مضمون با فضا بسیار خوب است. رمان را باید چند بار خواند و کدگشایی کرد. در رمان، رودخانهای وجود دارد که سراسر آن را مه فراگرفته است، این مه نشان از استبداد دارد و ایدئولوژیک محسوب میشود. در واقع، بیهلی فقط داستانسرایی نکرده است، بلکه توانسته به خوبی تصویرسازی کند و راز بزرگ سمفونی این است که چیزی نگوییم، چون گوش مخاطب از شنیدهها پر است، اگر میتوانیم، باید به او چیزی نشان دهیم و این نشان دادن برای مخاطب کافیست.
این استاد دانشگاه شاخصه دیگر پترزبورگ را زبان آن دانست و اظهار کرد: خلاقیتهای زبانی رمان به دور از فتوبیوگرافی نویسنده نیست، چون پدرش ریاضیدان و مادرش موسیقیدان است و پدر فلسفه نیز میداند، چون نسل ریاضیدانان بعد از داروینیسم، نسل فیلسوفان ریاضیدان بود و تحت تأثیر کنشهایی که در زبان اتفاق افتاد، شوپنهاور را میبینیم که بر بیهلی تأثیر داشته و یک فیلسوف زبانی مثل نیچه است. در واقع، همه اینها دست به دست هم میدهد تا نویسنده از خلاقیتهای زبانی بهرهمند باشد. زبان یگانه ابزار شناخت ما از جهان است، ما جهان را از طریق کلمات میشناسیم و وای به حال مردمی که کلمات آنها روز به روز کمتر شود، چون اندیشه آنها نیز کم میشود. ما با کلمات میاندیشیم و با زبان واقعیتها را میشناسیم، به همین دلیل، ترجمه کار بسیار خاصی است.
وی افزود: هر فرهنگی، زبان خاص خودش را دارد و بسیاری از اصطلاحات قابل ترجمه نیست. رمان پترزبورگ که در آن جهان واقعیت برساخته از زبان است، مخاطب را وسوسه میکند تا به دنبال چیستی زبان باشد. نویسنده در مصاحبهای اعلام کرده است، میخواستم به وسیله این رمان نشان دهم که قابلیت زبانی مردم ما در حال کاهش است و اگر این قضیه را در روزگار خودمان بررسی کنیم، میبینیم که رسانههای مجازی و تصاویر در حال تقلیل زبان ما به هزار و 500 تا دو هزار کلمه هستند؛ یعنی اگر طی چند روز مکالمات میان جوانان را ضبط و بعد بررسی کنیم، کلمات ردوبدل شده میان آنها به بیش از هزار کلمه نخواهد رسید، در مقایسه با ۲۸ هزار کلمه در کتاب سعدی که نشان میدهد حدود ۳۰ برابر زبان را از دست دادهایم، در حالی که وقتی آثار سعدی را مطالعه میکنیم، به این میماند که همین دیروز آنها را بیان کرده باشد.
به گفته سلیمی، بخش سوم رمان شامل بازاندیشی درباره هویت بوده و مسئله هویت ملی، خاک و سرزمین حائز اهمیت است. پترزبورگ مثل استانبول بهدلیل اینکه دروازه شرق و غرب محسوب میشود، اهمیت خاصی دارد. این شهر بر اساس فرهنگ غربی شکل گرفته و هویت جغرافیایی و فرهنگی خاص خودش را دارد. سه شهر در مناطق نزدیک به کشور ما دیدنی هستند، از جمله بیروت که ماحصل تقابل فرهنگ مسیحی و عرب است، پس از آن استانبول که یکی از زیباترین محلههای جهان از نظر مردمشناسی محسوب میشود و در آخر، پترزبورگ که انسانهای خاص و فرهنگ خاصی در آن حضور دارند و یکی از کارهای ویژه بیهلی، جلب توجه ما به این فرهنگ و هویت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: ادبیات محصول شکست است و کسی که شکست نخورده باشد، نمیتواند با آن سروکار داشته باشد. نوشتن نوعی درمان است و در آن با خود مواجه میشویم. بنابراین، میتوانیم با نوشتههایمان همدردی کنیم و نوعی از مهربانی را در آنها ارائه دهیم که بهدلیل شکستهایی که در جامعه خوردهایم، از ما دریغ شده است. در نتیجه، لذت نوشتن و بعد از آن، لذت خواندن به ما چشانده میشود.
وی بیان کرد: درونمایه اصلی رمان، ملال زندگی روزمره در روسیه اوایل قرن بیستم و به شدت درگیر بروکراسی است که همه درگیر یکسری تحلیلهای افسانهای، تخیلی و امثال اینها هستند. ادبیات با بایدها کاری ندارد و ادبیات ماندگار، آن است که من خاکستری و بلکه، من تباهتر را ببیند که رو به روشنایی دارد. کتاب مملو از سطوح بینامتنی است و به این نگرش نزدیک میشود که من در حال خلق چیزی هستم که به توجه زیادی نیاز دارد و از همینجا، روح پریشان اوایل قرن بیستم بهعنوان یک تفکر انتقادی شکل میگیرد که شاید گوشه چشمی به دو جنگ جهانی داشته باشد. حتی از نام این شهر نیز Saint را برداشته و میگوید هیچ چیز مقدس نیست و نباید پشت مقدس بودن شهر سنگر بگیریم و به روح جمعی، خیانتها، آدمکشیها، پدرکشیها و زدو بندهای پنهانی توجه دارد.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام