وضع احکام و قوانین در ادیان، مقدمه رسیدن به تکامل و سعادت ابدی است و خداوند مهربان و آگاه به مصالح انسان، این احکام و قوانین را در قالب ادیان گوناگون و بهوسیله پیامبران برای بشر فرستاده است. شریعت در اصطلاح همان راه مناسب برای رسیدن به آب حیات انسانی است که در بستر آفرینش جریان دارد و در هر عصری با راه مخصوصی که از سوی پیامبران ارائه میشود، امکان نیل به آن سرچشمه حیات میسر است (جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص ۱۰۲).
تعالیم ادیان الهی معمولاً شامل دو بخش است؛ پارهای به واقعیات نظر دارد و از هستها و نیستها سخن میگوید و پارهای دیگر به بایدها و نبایدها نظر داشته و درباره آنچه باید و آنچه نباید انجام داد، صحبت میکند. شریعت همان بایدها و نبایدهایی است که خداوند درباره اعمال و رفتار فردی و اجتماعی انسان مقرر کرده است. حال، سؤال اینجاست که شریعت در آیین زرتشتی چه جایگاهی دارد؟ زرتشتیان احکام شرعی و حقوقی خود را از چه منابعی استنباط میکنند و تا چه اندازه به شریعت خویش پایبند هستند؟
در کتاب گاهان(گاتها) که منسوب به زرتشت پیامبر و تنها متن آسمانی زرتشتیان است، سخنی از شریعت به میان نیامده، بلکه مباحث فقهی و حقوقی این آیین در وندیداد اوستا و سایر متون دینی زرتشتیان مطرح شده است. شریعت زرتشتی در دورههای گوناگون دچار تغییر و تبدیل شده و به تصریح موبدان زرتشتی، این امر همچنان ادامه دارد.
گاهان در حقیقت فقه نیست؛ قانون هم نیست (مزداپور، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص ۱۷ و ۶۷). در واقع پیام آسمانی گاهان، شریعت را دربر ندارد (مزداپور، چند سخن، ص ۳۸۰)، اما در اوستای متأخر بهویژه وندیداد و متون دینی پهلوی، باورهایی که به زمینههای گوناگون زندگی اجتماعی و روابط مردم در جامعه بازمیگردد، به چشم میخورد. در وندیداد اوستا که مشتمل بر ۲۲ فرگرد است، قوانین و مقررات دین زرتشت درباره طهارت، گناهان، جرایم و تاوان آنها مطرح و در قالب سؤال و جواب تدوین شده است. علاوه بر وندیداد، متون فقهی و حقوقی دیگری در آیین زرتشت تنظیم شده که بیشتر آنها مربوط به قرون 9 و 10 میلادی است. نگارش این متون با هدف حل معضلات و از بین بردن شکهای احتمالی زرتشتیان در باب مسائل دینی صورت گرفت. تعدادی از این متون عبارتند از شایست نشایست که نویسنده آن مشخص نیست، روایات آذرفرنبغ فرخزادان، مادیان هزار دادستان که مشتمل بر هزار فتواست، روایات امید اشوهشتان و ... .
در هر دین و آیین الهی، رفتارهایی که در آن پیروان ادیان به حقوق یکدیگر تعرض کنند، بهشدت مورد نهی واقع شده، گناه شمرده میشود و مجرم و گناهکار باید به تناسب عملی که انجام داده است، به کیفر و مجازات برسد. دین زرتشت نیز از این قاعده مستثنی نیست و در وندیداد، عمده این احکام و مجازات ذکر شده است که به چند نمونه از آنها اشاره خواهد شد.
در آیین زرتشت، احکام بسیار سخت در خصوص بعضی از حالات خاص زنان همچون ایام عادت ماهیانه و زایمان وجود دارد، مانند اینکه زنان در چنین شرایطی باید دور از دیگران و در دشتانستان که جایی متروک و دور از آتش، آب و مردمان است، ساکن شوند؛ در ظرفهای فلزی کمبها به آنها غذا داده شود و باید غذای بسیار اندکی بخورند. بعد از این ایام باید آنها را با گمیز(ادرار گاو) در دو گودال شستوشو دهند و بعد در گودال سوم با آب شستوشو داده شوند. سپس باید در تابستان ۲۰۰ مورچه و در زمستان ۲۰۰ خرفستر (موجودات موذی) را از بین ببرند (وندیداد، فرگرد ۱۶).
در وندیداد، فرگرد ۱۳ و چهار، سگها از مقام بالایی برخوردارند، احکام بسیاری به خود اختصاص دادهاند و جرایم زیادی برای هر گونه آزار آنها حتی اهانت به استخوانشان بیان شده است. بهطور مثال، هر کس سگ آبی را بکشد، برای جبران عمل خود باید 10 هزار بسته هیزم سخت خشکشده آزمایش شده را برای آتش اهورامزدا به آتشکده بهعنوان کفاره تحویل دهد. همچنین 10 هزار مار، 10 هزار لاکپشت، ۱۰ هزار مور دانهکش و 10 هزار مگس را بکشد (وندیداد، فرگرد ۱۴) یا مجازات کسی که پیکر مرده سگی را بر زمین بیندازد، دو هزار ضربه شلاق است (وندیداد، فرگرد ۶).
مرگ ارزان نام گناهانی است که ارتکاب آنها، حد شرعی مرگ (اعدام) را در پی دارد. در یکی از فراگردهای وندیداد آمده است که ارتکاب به پنج گناه بزرگ موجب حد شرعی مرگ میشود؛ تبلیغ دینی دیگر جز آیین زرتشت، دادن خوراک نامناسب به سگ و بدرفتاری با او، نزدیکی با زن دشتان و آبستن و... . برای اجرای این مجازات، سر محکوم را به شیوهای خاص قطع میکردند یا بدن او را در تختهبندهای مخصوص، چنان تحت فشار قرار میدادند که همه استخوانها خرد شوند. همچنین در وندیداد روایت پهلوی و روایت داراب هرمزدیار، مجازاتی همچون زندهزنده پوست کندن مجرم، مثله کردن، خرد کردن استخوانها، سر بریدن و وارونه دفن کردن، از جمله انواع رایج اجرای حکم اعدام در آیین زرتشت ذکر شده است. مثلا، در یکی از روشهایی که در فرگرد چهارم وندیداد به آن اشاره شده است، با کاردهای فلزی استخوانها و بندبند اعضای بدن را در حالی از مفاصل جدا میکردند که شخص گناهکار کاملا زنده و خود شاهد این قساوت و اجرای احکام وحشتناک بوده است (حسینی، درجات گناه، تاوان و پتت در دین زرتشتی، ص ۲۲۴ ـ ۱۸۷).
زرتشتیان همچنین قائل به نجاست غیرزرتشت بوده و تلاش میکردند با آنها همکاسه نشوند. یکی دیگر از احکام آنان، تازیانه زدن مجرم در قبال فهرست بلندی از جرایم است که تعداد آن از پنج تا 10 هزار ضربه متغیر است. اگرچه تعداد بعضی از این تازیانهها اغراقآمیز بوده و قابلیت اجرایی ندارد، اما باید توجه داشت که مجازات تازیانه در وندیداد، قابل تبدیل به جریمه نقدی است (دار مستتر، مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا، ص ۳۰۰). این امر، یعنی تبدیل تازیانه به جریمه، محل درآمد هنگفتی برای موبدان زرتشتی بود، اما از نکات مهم و قابل تأمل در این آیین، اجرا نشدن بسیاری از احکام و مجازات ذکر شده در کتب فقهی و حقوقی، بهویژه وندیداد در عصر حاضر است. دانشمندان برجسته زرتشتی در آثار خود به این نکته مهم اشاره کردهاند که احکام و قوانین وندیداد کهنه شده و کارایی ندارد. رئیس انجمن موبدان تهران پس از بیان این مطلب که فقط گاهان، کتاب آسمانی است و سایر کتبی که شریعت زرتشتی را دربر دارد، گرچه مقدس و محترم بوده، اما توسط موبدان نوشته شده و آسمانی نبوده، به تغییر در شریعت و احکام زرتشتی تصریح دارد. شاید بتوان اسباب تغییر شرایط شریعت در آیین زرتشت را نبودن قوانین و احکام دینی در گاهان، کهنگی و کاربردی نبودن احکام و مناسک موجود در کتب سنت زرتشت، مواجهه با فرهنگ غربی و مقهور شدن در برابر آن و مواجهه زرتشتیان با آیین اسلام و ترس از نابودی و اضمحلال این آیین دانست.
نکته قابل توجه آنکه، از جمله عواملی که سبب پذیرش سریع اسلام از سوی ایرانیان شد، همین احکام سخت و پیچیده در دین زرتشت و در مقابل، سهولت و سادگی احکام اسلام بود (حاجیزاده، تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان در فتوحات اسلامی، ص۸۶).
در پایان میتوان نتیجه گرفت که شریعت آیین زرتشت در طول تاریخ از بدو ظهور تا به امروز، سیر منظم، مستحکم و ثبات منطقی مشخصی نداشته است. در حالی که شریعت یکی از ارکان اصلی هر دین است، در ابتدای ظهور این دین فقط بر اخلاق تأکید شده و خبری از شریعت در آن نبوده است. بعد از دوران زرتشت پیامبر، کتابهای شریعتمحور تألیف شد و در دسترس پیروان آن قرار گرفت، اما زمانی به آنها عمل میشد و زمانی دیگر عمل نمیشد و رفتهرفته این آیین در میان پیروان کمرنگتر شد، شریعت زرتشتی تغییر کرد و بیاهمیت جلوه داده شد. اگر هم قرار بود به شریعت و احکام بهایی داده شود، منوط به خرد جمعی بود. این دین امروز تقریبا به یک دین بدون شریعت تبدیل شده و یکی از ارکان اصلی خود را از دست داده است.
برگرفته از مقالات مجله معرفت ادیان، سال دوازدهم، شماره سوم، تابستان ۱۴۰۰ و سال نهم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۷.
الههسادات بدیعزادگان، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
انتهای پیام