احمد بن موسی الکاظم، ملقب به شاهچراغ، فرزند امام کاظم(ع) و برادر علی بن موسی الرضا(ع) است. مادر ایشان، امولد نام داشت که بعدها بهدلیل علو مقام و لیاقتی که از خود نشان داد، ملقب به اماحمد شد. اماحمد، زنی بسیار محترم بود و امام موسی کاظم(ع) به وی توجه ویژه داشت و زمانی که امام را از مدینه به بغداد میبردند، حضرت ودائع امامت را به این بانوی گرانقدر سپرد.
شیخ مفید(ره) در ارشاد، تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) را ۳۷ تن معرفی کرده و حضرت ابوالحسن علی بن موسیالرضا(ع) را در میان فرزندان از همه برتر و در قدر و منزلت، والاتر و در فضل و کمال، جامعتر میداند. در عین حال، صفات برجستهای نیز برای احمد بن موسی نقل میکند: «و کان احمد بن موسی کریما جلیلا کبیرا و ورعا؛ احمد بن موسی، مردی کریم، صاحب جلالت، بزرگوار و پارسا بود.» ذکر این اوصاف درباره حضرت احمد بن موسی نشان میدهد که ایشان دارای صفات حسنه و فضائلی بود که زبانزد همگان بوده است.
حضرت موسی بن جعفر(ع)، احمد را دوست داشت و در مواردی، او را بر دیگران مقدم میداشت. علاقه پدر به فرزند در حدی بود که امام مزرعه معروف خود را که در اطراف مدینه و در محلی به نام یسیره قرار داشت، به ایشان بخشید. شرح اعطای این باغ به جناب احمد بن موسی را شیخ مفید در ارشاد و علامه مجلسی در بحارالانوار نقل کردهاند.
یکی دیگر از شواهدی که نشان میدهد امام کاظم(ع) به فرزندش، احمد اعتماد داشته، ثبت اسم او در وصیتنامه خود و صدور اجازه مشروط برای احمد به منظور تصرف در اموال، صدقات و سرپرستی فرزندانشان بود. البته این اجازه مشروط بود، زیرا وصی اصلی امام کاظم(ع)، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بود. این وصیتنامه را شیخ کلینی در صفحه ۳۱۶ جلد اول کافی و شیخ صدوق در صفحه ۳۴ جلد اول عیون اخبار الرضا روایت کردهاند.
در اینباره میتوان به روایت دیگری که شیخ کلینی نقل کرده است، اشاره کرد: کسی از امام رضا(ع) پرسید: آیا انسان میتواند برخی از فرزندان خود را بیشتر دوست بدارد و یا بعضی از آنها را بر دیگران مقدم بدارد؟ ابوالحسن گفت: آری؛ جدم اباعبدالله صادق(ع) به فرزندش محمد دیباج، عطیهای پیشکش فرموده بود و پدرم ابوالحسن به فرزندش احمد، آبادی یسیره را عطا کرده بود که من به کفالت آن همت گماشتم تا موقعی که در اختیار خودش نهادم...(بهبودی، گزیده کافی، ج ۵، ص ۲۰۵).
علاوه بر تمجید شیخ مفید از احمد بن موسی، شیخ حر عاملی نیز ثناگویی مفید از ایشان را دلیل بر ثقه بودن جناب احمد ذکر میکند. در منتهیالمقال ابوعلی حائری، لقب سیدالسادات برای احمد بن موسی ثبت شده است. از شیخ یوسف بحرانی نیز به تصریح نقل شده که شاهچراغ معروف در زمان ما، همان احمد بن موسی است. سیدبحرالعلوم نیز به وثوق و جلالت شخصیت احمد بن موسی اشاره کرده است. شیخ مفید همچنین در کتاب ارشاد، عبارتی درباره احمد بن موسی ذکر کرده که حکایت از آزاد کردن هزار بنده از سوی او دارد.
وقتی خبر شهادت موسی بن جعفر(ع) در مدینه منتشر شد، اهالی مدینه به خانه اماحمد آمدند. احمد بن موسی با آنها به طرف مسجد رفت. مردم که فضائل و کرامات ایشان را دیده بودند، چنین میپنداشتند که خلیفه و جانشین امام کاظم(ع)، احمد بن موسی است و لذا، با او به امامت بیعت کردند. وقتی احمد از مردم بیعت گرفت، بر فراز منبر رفت و خطبهای در نهایت بلاغت و فصاحت ایراد کرد؛ آنگاه گفت: همانطور که اکنون همه شما با من بیعت کردید و بیعت من به گردن شماست، من نیز با برادرم علی بن موسی الرضا(ع) بیعت کردم. بدانید او، امام و خلیفه پیغمبر بعد از پدرم است؛ ولی خداست و اطاعتش از جانب خدا و پیغمبر بر من و شما واجب شده است. تمام حاضران گفتار او را با جان و دل پذیرفتند و همراه وی از مسجد خارج و برای تجدید بیعت راهی منزل امام رضا(ع) شدند (خسروی، زندگانی حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام، ص ۲۷۵).
درباره نحوه شهادت احمد بن موسی در بعضی از منابع چنین ثبت شده است که او در سال ۲۰۰ هجری قمری، مدتی پس از ورود امام رضا(ع) به خطه خراسان، به همراه تعدادی از بزرگان خاندان اهل بیت(ع) و شیعیان مطیع خط ولایت، عزم سفر به آن ناحیه را کرد. آنها وارد ایران شدند، اما در نزدیکی شیراز با قتلغ خان، فرمانروای شیراز که از طرف مأمون برای دفع آنها آمده بود، درگیر شدند. در این هنگام، یکی از سپاهیان دشمن چنین ندا داد که اگر منظور شما رسیدن به خدمت امام رضا(ع) بوده، او وفات یافته است. چون اطرافیان احمد این حرف را شنیدند، از اطراف او پراکنده شدند و فقط چند نفر باقی ماندند. در این هنگام که دیگر امکان بازگشت به وطن وجود نداشت، ایشان رو به شیراز کرد، اما لشکریان والی شیراز او را تعقیب کردند و به شهادت رساندند (مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۰۷).
اما شریف قریشی در کتاب خود چنین ذکر کرده است که احمد بن موسی به اجل طبیعی از دنیا رفته و این رخداد پس از شهادت برادرش امام رضا(ع) بوده است (شریف قریشی، تحلیلی از زندگانی امام کاظم(ع)، ج ۲، ص ۴۷۲).
در بعضی از منابع، اکتشاف قبر احمد بن موسی را به زمان عضدالدوله دیلمی نسبت دادهاند و معروف شدن لقب شاهچراغ برای او را ناشی از ساطع شدن نوری از محل پیکرش دانستهاند. عضدالدوله به اشاره شیوخ دینی، آنجا را شکافت. سپس یکی از علما جسد سالم و بدون تغییر احمد بن موسی را یافت که در دست جسد، انگشتری بود که نام احمد بن موسی بر آن حک شده بود (رستگار، شاهچراغ؛ سیدالسادات الاعاظم احمد بن موسی کاظم(ع)، ص ۱۷ و ۱۸).
علامه مجلسی نیز این واقعه را چنین نقل میکند: ... قبر ایشان تا زمان امیر مقربالدین مسعود بن بدرالدین که از وزرای مقرب اتابک زنگی بود، مشخص نبوده است. او ناگهان جسدی صحیح و تغییرنیافته پیدا کرده که انگشتری به دست داشته که بر آن نوشته بود: العزة لله احمد بن موسی. پس جریان را به گوش ابیبکر رسانده و او بر فراز قبر او قبهای بنا کرد (مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۰۹).
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام